08-08-2020، 11:34
جمهوری وایمار (به آلمانی: Weimarer Republik) به نظام حکومتی آلمان طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی اطلاق میشود. جمهوری وایمار در اصل اصطلاحی است که مورخان برای دوره تاریخی حدفاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان ابداع نمودهاند. باید توجه داشت که نام رسمی این حکومت، همانند حکومت پیش از آن، امپراتوری آلمان (به آلمانی: Deutsches Reich) بود.
جمهوری وایمار اولین تلاش برای ایجاد مردمسالاری در آلمان بود که توسط سیاستمداران آلمانی در شهر وایمار مورد اجماع قرار گرفت.علل شکلگیری
پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، عهدنامهای موسوم به معاهده ورسای بین آلمان و متفقین منعقد شد که طبق آن، آلمان میبایست ۱۲۳ میلیارد مارک غرامت بپردازد، نیروهای نظامیاش از حد معینی بیشتر نشوند و قسمتهایی از امپراتوری آلمان (رایش دوم) به دست نیروهای متفق از آلمان جدا شد.[۱]
تاریخچه
جمهوری وایمار، که پس از فروپاشی نظام سلطنتی و فرار ویلهلم دوم به هلند در پایان جنگ جهانی اول به نام رایش و ریاست جمهوری سوسیال دموکراتی به نام فردریش ابرت تأسیس شد، نخستین دولت دموکراتیک در کشور آلمان بود.
در سال ۱۹۱۹ اعضای مجلس ملی آلمان به نام رایشستاگ، که غالباً چپ میانهرو و جانبدار نظام فدرال و آزادی بیقید و شرط همهٔ احزاب و مطبوعات بودند، برای تدوین قانون اساسی در وایمار (مشهور به شهر گوته و شیلر) گرد آمدند. در این قانون حقوق و تکالیف آلمانیها بر اساس لیبرالیسم روشنگری و تأمین آزادیهای فردی تعیین شد.
اقتصاد
تا سال ۱۹۳۰ مبلغ ۲۶ میلیارد مارک به صورت وام و عمدتاً از سوی آمریکا به آلمان پرداخت شده بود. دولت با اختصاص ۹۰ درصد آن به بخش خصوصی، یک دورهٔ شکوفایی سریع اقتصادی به وجود آورد. سیاستمداران، اقتصاددانان و صاحبان صنایع در پی آن بودند که آلمان از هم پاشیدهٔ بعد از جنگ را احیا کنند. بلشویکها که در روسیه به قدرت رسیده بودند، به واسطهٔ اینکه آلمان اولین کشوری بود که آنها را به رسمیت شناخت، از غرامتهای جنگی خود چشم پوشیدند. میزان استخراج معادن کالیوم، فولاد، زغالسنگ و ظرفیت کشتیهای تجاری به نحو خیرهکنندهای افزایش یافت. آلمان پس از ۱۹۲۵ بزرگترین صادرکنندهٔ ابزارهای الکتریکی بود و در صنعت شیمی در جهان مقام اول را داشت.
فروپاشی
در سال ۱۹۲۹ همزمان با بحران اقتصادی جهانی، کمکهای خارجی قطع شد. بسیاری از صنایع به تعطیلی کشیده شدند و تورم به نحو فزایندهای افزایش یافت و رقم بیکاران به ۲٫۸ میلیون نفر رسید.
همزمان با این رخدادها، نارضایتی عمومی افزایش یافت. با توجه به اینکه شرایط سنگین عهدنامه ورسای، تورم جهانی و قطع کمکهای هنگفت آمریکا در اواخر جمهوری وایمار عرصه را بر طبقهٔ متوسط تنگ کرد و باعث بیکاری و فقر خیل عظیمی از مردم شد، بنا به گزارش زونت هایمر، در سال ۱۹۳۲ لیبرالیسم وایماری برای اکثر جوانان مرده بود.
در سال ۱۹۲۱ این نارضایتیها از حد اظهار عقاید فراتر رفت. ارتسبرگر، امضاکنندهٔ قرارداد ورسای و پس از او والتر راتناو، وزیر امور خارجه آلمان ترور شدند. همهٔ تنگناها و مشکلات اقتصادی به پای دموکراسی و کثرت عقاید نوشته میشد. پس از مرگ ابرت در ۱۹۲۵، هیندربورگ کهنسال به ریاست جمهوری انتخاب شد و آدولف هیتلر رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست را به صدراعظمی انتخاب کرد.
با به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳ عمر کوتاه جمهوری وایمار به پایان رسید.
جمهوری وایمار اولین تلاش برای ایجاد مردمسالاری در آلمان بود که توسط سیاستمداران آلمانی در شهر وایمار مورد اجماع قرار گرفت.علل شکلگیری
پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، عهدنامهای موسوم به معاهده ورسای بین آلمان و متفقین منعقد شد که طبق آن، آلمان میبایست ۱۲۳ میلیارد مارک غرامت بپردازد، نیروهای نظامیاش از حد معینی بیشتر نشوند و قسمتهایی از امپراتوری آلمان (رایش دوم) به دست نیروهای متفق از آلمان جدا شد.[۱]
تاریخچه
جمهوری وایمار، که پس از فروپاشی نظام سلطنتی و فرار ویلهلم دوم به هلند در پایان جنگ جهانی اول به نام رایش و ریاست جمهوری سوسیال دموکراتی به نام فردریش ابرت تأسیس شد، نخستین دولت دموکراتیک در کشور آلمان بود.
در سال ۱۹۱۹ اعضای مجلس ملی آلمان به نام رایشستاگ، که غالباً چپ میانهرو و جانبدار نظام فدرال و آزادی بیقید و شرط همهٔ احزاب و مطبوعات بودند، برای تدوین قانون اساسی در وایمار (مشهور به شهر گوته و شیلر) گرد آمدند. در این قانون حقوق و تکالیف آلمانیها بر اساس لیبرالیسم روشنگری و تأمین آزادیهای فردی تعیین شد.
اقتصاد
تا سال ۱۹۳۰ مبلغ ۲۶ میلیارد مارک به صورت وام و عمدتاً از سوی آمریکا به آلمان پرداخت شده بود. دولت با اختصاص ۹۰ درصد آن به بخش خصوصی، یک دورهٔ شکوفایی سریع اقتصادی به وجود آورد. سیاستمداران، اقتصاددانان و صاحبان صنایع در پی آن بودند که آلمان از هم پاشیدهٔ بعد از جنگ را احیا کنند. بلشویکها که در روسیه به قدرت رسیده بودند، به واسطهٔ اینکه آلمان اولین کشوری بود که آنها را به رسمیت شناخت، از غرامتهای جنگی خود چشم پوشیدند. میزان استخراج معادن کالیوم، فولاد، زغالسنگ و ظرفیت کشتیهای تجاری به نحو خیرهکنندهای افزایش یافت. آلمان پس از ۱۹۲۵ بزرگترین صادرکنندهٔ ابزارهای الکتریکی بود و در صنعت شیمی در جهان مقام اول را داشت.
فروپاشی
در سال ۱۹۲۹ همزمان با بحران اقتصادی جهانی، کمکهای خارجی قطع شد. بسیاری از صنایع به تعطیلی کشیده شدند و تورم به نحو فزایندهای افزایش یافت و رقم بیکاران به ۲٫۸ میلیون نفر رسید.
همزمان با این رخدادها، نارضایتی عمومی افزایش یافت. با توجه به اینکه شرایط سنگین عهدنامه ورسای، تورم جهانی و قطع کمکهای هنگفت آمریکا در اواخر جمهوری وایمار عرصه را بر طبقهٔ متوسط تنگ کرد و باعث بیکاری و فقر خیل عظیمی از مردم شد، بنا به گزارش زونت هایمر، در سال ۱۹۳۲ لیبرالیسم وایماری برای اکثر جوانان مرده بود.
در سال ۱۹۲۱ این نارضایتیها از حد اظهار عقاید فراتر رفت. ارتسبرگر، امضاکنندهٔ قرارداد ورسای و پس از او والتر راتناو، وزیر امور خارجه آلمان ترور شدند. همهٔ تنگناها و مشکلات اقتصادی به پای دموکراسی و کثرت عقاید نوشته میشد. پس از مرگ ابرت در ۱۹۲۵، هیندربورگ کهنسال به ریاست جمهوری انتخاب شد و آدولف هیتلر رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست را به صدراعظمی انتخاب کرد.
با به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳ عمر کوتاه جمهوری وایمار به پایان رسید.