02-10-2020، 17:15
اینکه آدمیزاد خودش را ببخشد اصلا آسان نیست. ابتدا باید دانست که زندگی مجموعهای از دستاوردها و تجربیات را نیز شامل میشود و ماجرایی است که در آن خودآگاهی نقش اساسی مهمی را بازی میکند. بخشیدن خود، نیازمند شجاعت، صبر و زمان است و باید امیدوارانه در جستجوی راه حل اساسی قابل اجرایی باشید که مختص خود شماست و شاید تنها پاسخگوی نیاز شما باشد و نه هیچکس دیگر.در ابتدا باید بدانیم که زندگی سفری است که در آن سرعت معنایی ندارد و یک جریان یکپارچه است تا شما در آن به خودآگاهی برسید، سپس خواهید توانست خود را ببخشید و در آرامش زندگی کنید. در اینجا به چند روش ساده و کاربردی برای آنکه خود را ببخشیم و در آرامش زندگی کنیم اشاره شده است.
۱- اولین گام این است که دریابید برای چه باید خود را ببخشید.
وقتی خود را متهم مییابیم و عذاب وجدان زیادی داریم، احساس میکنیم آرزوها و رویاها و نیز اهدافی داشتهایم که برایمان دست نیافتنی شده اند، بهانههایی داریم و آرزو میکنیم که خود را ببخشیم. گاهی شرایط پیچیدهای به وجود خواهد آمد که در این وضعیت خود را تنها مییابیم. برای شروع از این سوالات میتوانید بهره برید تا کمی این کلاف پیچیده را باز کنید:
- آیا من احساس گناه میکنم، چون مسئولیت پذیر هستم و خود را مسئول اشتباهات خود میدانم؟
- آیا من احساس گناه میکنم چرا که اکنون نتیجه اشتباهاتم گریبان مرا گرفتهاند؟
۲- بپذیرید که این اشتباهات نیستند که شما را تبدیل به "آنچه هستید" میکنند.
هرکسی گاهگداری در زندگی اشتباهاتی را مرتکب میشود و این معنای "انسان بودن" شماست! انسان موجودی است که فکر میکند و حق انتخاب دارد و اگر قرار بود هیچگاه اشتباه نکند پس حق انتخاب چه معنایی داشت؟ بپذیرید که شما مجموعه ای از خوبیها و بدی ها هستید و خود را به عنوان یک انسان و نه یک فرشته! یا یک ابر انسان بپذیرید!
۳- از شروعی تازه و یا ادامه دادن نترسید.
این اشتباهات در زندگی نباید به این ختم شود که شما دست از تلاش بردارید، کاری که دوست داشتید را بخاطر یه اشتباه رها کنید، اگر روزی تصمیمی گرفتید و وجدان خود را زیر سوال بردید اکنون وقت این نیست که آینده را رها کنید! هر کسی در مرتبه نخست مسئول آینده خود میباشد نه گذشته! پس سعی کنید با نگاهی رو به جلو و بدون درجا زد و تکرار گذشته با فکری آزاد دوباره شروع به کار کنید و بدانید این شما هستید که تصمیم میگیرید با چه احساسی از نو آغاز کنید.
قابل درک است گاهی شرایط در زندگی آنقدر سخت میشود که در "اکنون زندگی کردن" بسیار دشوار است و گذشته و آینده ریسمانی قوی برای تحمل لحظه سخت کنونی است اما در حالت عادی و در زمانی که شما بیش از صبر به استقامت و تلاشی رو به جلو احتیاج دارید باید میان لحظه اکنون و استرسهای آینده و ناراحتیهای گذشته دیواری بکشید و خود را رها کنید تا هم گذشته را ارزش ببخشید و آینده را از آن خود کنید.
۴- خود را به طرز فکر جدید عادت دهید.
نخست آنکه از اشتباهات درس بگیرید و دوم آنکه احتمال دارد دوباره خطا کنید! "پیروزی یا مرگ" شعار انسانی است که در حال تلاش است! نه انسانی که نتایج اعمال خود را بررسی میکند!
- اهداف آینده خود را از نو مرور کنید و سعی کنید این بار واقعبینانه به آن نگاه کنید. این نگاه رو به جلو به شما کمک میکند تا دست از درجا زدن بردارید و دوباره از نو حرکت کنید.
- هربار احساس خطا کردید و احساس کردید نمیتوانید خود را ببخشید چندین بار این جمله را بنویسید "شکستهایت را فراموش کن، امروز روز دیگری است!"
۵- بپذیرید که هیچکس کامل نیست.
شاید شما خود را از بابت اشتباهات دیگران مقصر میدانید و سرزنش میکنید. نخست بدانید که هیچکس کامل نیست و مسئول اشتباهات هرکسی خود اوست نه کس دیگر! همه ما اشتباهاتی را انجام میدهیم و به زندگی خود ادامه میدهیم و هر کسی در زندگی زمانی را سپری خواهد کرد که بهترین حالتش نیست! با پذیرفتن همین جملات شما راه بسیار بلندی را برای بخشیدن خود طی کردهاید.
۶- بر روی اشتباهات گذشته خود تمرکز نکنید!
یکی از بزرگترین موانعی که در راه بخشیدن خودتان دارید این است که دست از کار و تلاش بردارید و مسیری که پیش از اشتباه در پیش رو گرفته بودید را رها کنید! این خود مانع بزرگی برای بخشیدن خودتان است و شما را از رسیدن به شناخت واقعی نتایج عملکرد اشتباهاتان در گذشته باز میدارد. زندگی شما رو به افول خواهد رفت اگر تمرکزتان را روی اشتباه خود بگذارید پس سعی کنید بر روی وضعیتی کنونی خود تمرکز کنید و از خود این سوال را بپرسید "اشتباه کردم، اما اکنون چه کنم؟" و سعی کنید درک کنید که با توقف زندگی چیزی درست نخواهد شد.
۷- از امروز برنامه ای برای آینده خود ترسیم کنید که در آن گذشته شما را محدود نمیکند.
در این مدت سعی کنید این جمله را شعار خود کنید "به زندگی سر و سامان میبخشم و ادامه میدهم و فقط چیزی را کنترل میکنم که کنترل کردنش در اختیار من است!!" این جمله بدان معناست که شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید پس سعی کنید بر روی چیزی تمرکز کنید که میتوانید تغییر دهید!
۸- اگر جدای از استرس و نگرانی از انجام دوباره اشتباه احساس گناه بسیار شدیدی از اشتباهات گذشته خود دارید.
از احساس درمانی استفاده کنید. (بر روی آن کلیک کنید)
۹- معنای شکست و خطا را به تجربه در ذهن خود تغییر دهید.
اشتباهات زیادی کرده ام => تجربیات زیادی کسب کردهام
بخشیدن خود و اشتباهاتی که مرتکب شدهاید باعث میشود که شما دست از انجام همان اشتباه بکشید و آن را به عنوان یک تجربه در زندگی خود لحاظ کنید اما این به این معنا نیست که قرار نیست تجربه دیگری نداشته باشید. تجربیات گذشته را اندوخته کنید و خود را برای کسب تجربیات تازهتر آماده کنید.
۱۰- اگر درد زیادی را تحمل میکنید.
یکی از سیستمهای دفاعی ذهن برای جلوگیری از نابودی کامل و تجربه سیاهی مطلق! این است که قسمتهایی از خاطرات را میبندد و واقعیت روی داده را طور دیگری جلوه میدهد! حتی در ذهن خودتان! از این رو نه فقط به دیگران که به خودتان نیز درباره اشتباهی که مرتکب شدهاید دروغ خواهید گفت. کار بسیار مشکلی است که شما آهسته و به آرامی با واقعیت عملی که کرده اید مواجه شوید. هرچقدر ذهن شما قویتر باشد و شخصیت محکمتری داشته باشید، "آهستهتر" و با دقت بیشتری به بررسی گذشته میپردازید(شاید تصور کنید ذهن قویتر سریعتر با واقعیت کنار میآید اما بدانید هر عضله اگر قویتر باشد میتواند با سرعت کمتری یک وزنه را جابجا کند!). مسیر شناخت اعمال و رفتار خود و احساسات واقعی نهادینه شده در وجود هرکسی مسیر بسیار طولانی و خستهکننده ایست که تقریبا بیشتر افراد تا سنی آن را دنبال میکنند و بعد از آن خود را فریب میدهند! اما شما با فکر کردن به اشتباه خود در گذشته این شانس را دارید تا آینده خود را طور دیگری رقم بزنید و احساسات و روح خود را نجات دهید.
- اگر کسی به شما بگوید که موهبتی بالاتر از واقعبینی در این دنیا به کسی داده شده دروغ گفته!
- از خود بپرسید که دقیقا چه کاری انجام دادهاید، و به مرور واقعیت آن را بررسی کنید. سعی کنید بنویسید و یا از احساس درمانی برای خروج احساسات منفی مربوط به عملی که اتفاق افتاده استفاده کنید.
11- دقت کنید در چه موقعیتهایی احساس گناه، بیشتر به سراغ شما میآید.
اینکه شما در موقعیتی قرار بگیرید و ناخواسته یاد خاطرات عذابآور گذشته بیوفتید راهکارهای درمانی سادهای دارد و باید سعی کنید برای بهبود چنین بحرانی بیشتر خود را در چنین موقعیتهایی قرار دهید. به طور مثال اگر احساس ترس زمانی که پیش رئیس خود هستید یا احساس عذاب وجدان زمانی که با شریک زندگی خود صحبت میکنید به سراغتان میآید، بهتر میتوانید در مورد این موقعیتها فکر کنید و راه حلی را بیابید.
۱۲- اجازه دهید دیگران در زندگی شما حضور داشته باشند و آنها را ببخشید!
درخت بخشش زمانی در قلب آدمی ریشه میدواند که با "بهانه یابی برای بخشش"و "پشیمانی از گذشتهای انتقامجو" سیراب شده باشد. بخشش باید دوطرفه باشد! بدین معنا که نه تنها شما باید دیگران را ببخشید که شما نیز باید خود را ببخشید. دقت کنید اگر شما بخشش و رها کردن احساسات خود را تمرین نکرده باشید، بخشش درونی برایتان میسر نخواهد شد. برای این کار از کسانی شروع کنید که به شما عشق میورزند.
۱۳- برنامه ریزی کنید.
در مرحله نخست باید بدانید چرا میخواهید خود را ببخشید. یک برنامه مرحله به مرحله و قابل اجرا بسیار به تمرکز شما کمک میکند و نتایج بهتر در بازه زمانی کوتاهتری را برای شما به ارمغان خواهد آورد. نخست باید بهانهها و دلایلی که باید برای این کار تلاش کنید را بدانید و دقیقا برای خود مشخص کنید چه احساسی دارید و تلاش کنید:
- به طور مستقیم و بدون استفاده از ایهامات و استعارات گمراه کننده از کودک درون خود بپرسید که "منو میبخشی؟" یا به طور مثال "میشه منو ببخشی؟"
- هرگاه مسیری را طی کردید و از خود سوال و جواب کردید سعی کنید قسمتی که بیشتر به شما کمک کرده است را دریابید و برای دفعات بعد در برنامه خود آن قسمت ضروری را حتما در برنامه بگنجانید.
- اگر همواره انسان خشمگین و بدرفتار بودهاید سعی کنید از کسانی که شما را دوست دارند و همیشه منتظر لبخند شما بودهاند شروع کنید و از انها خواهش کنید تا به شما به مرور بگویند که کینه ورزی شما و بخشش شما نسبت به دیگران بهتر شده یا بدتر.
۱۴- از دیگران طلب بخشش کنید.
گاهی یک مسئله زمانی حل خواهد شد که ذهن آدمی خلوت باشد. کمی مشکل است اگر شما در حق کسی بدی کرده باشید و او شما را نبخشیده باشد اما شما بتوانید خود را ببخشید. ذات آدمی به گونهایست که آرامش خودش مدیون آرامش اطرافیانش است. این ثابت شده که اینکه شما از دیگران بابت اشتباهات خود عذرخواهی کنید نه فقط شما را کوچک نمیکند که شما را بالا میبرد و ارزش شما را بیشتر خواهد کرد.
۱۵- مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرید.
از کوچکترین اشتباهات مثل دیر از خواب بیدار شدن و تاخیر در رسیدن سر قرار! تا نا امید شدن و قتل و تجاوز همگی نیاز دارند به آنها توجه شود. در هر مورد باید مشخص کنید که دقیقا چه اتفاقی افتاده و شما چه احساسی دارید. آیا نتایج این اتفاق تنها مربوط به شماست؟ یا باعث آزار و نابودی دیگران نیز شده است؟ حتی اگر قانون شما را به دام نیانداخته باشد برای رهایی و آزادی روحتان باید طبعات ناشی از اشتباه خود را بر عهده بگیرید! اگر با تقلب و پایمال کردن حق دیگران به موقعیتی رسیدهاید، اگر جان کسی را گرفتید یا شاید حتی تنها دل کسی را شکستید این شما هستید که باید مسئولیت این کار را بر عهده بگیرید. اگر به کسی دروغ گفتهاید برای رهایی خودتان و احساس دوباره کودک درونتان باید اول با دیگران و بعد با خود صادق باشید.
۱۶- احساس گناه خود را بپذیرید.
مسئولیتپذیری یک چیز است و احساسی که از آن نشات میگیرد یک مورد دیگر است! این کاملا طبیعی است اگر شما احساس گناه یا ناراحتی داشته باشید و البته اتفاق خوبی است چرا که نشان میدهد شما بار اعمال خود را به دوش میکشید. احساس گناه به شما کمک میکند تا در آینده برای خود و دیگران بهتر تلاش کنید.
- شما احساس گناه میکنید و این شاید نشات گرفته از تفکر شماست. شاید به دلیل طمعورزی مخربی باشد که برای بدستنیاوردن چیزهایی دارید که به آنها احتیاج ندارید!
- شما احساس گناه دارید و همزمان با آن احساسات بسیار قوی و عمیقی نسبت به سایر حوادث دارید. ممکن است این احساس گناه شما ناشی از اتفاق دیگری باشد و شما تصور کنید که نسبت به موضوعی است که فکر میکنید. به طور مثال شما کسی را ناراحت کردید و او را از دست داید! شما از اینکه فرد مقابل را دیگر در زندگی خود ندارید و دلتنگ او هستید ناراحتید و از طرفی احساس عذاب وجدان شدیدی نسبت به عملکرد خود دارید. بدانید که تا زمانی که احساسات خود را به درستی از هم تفکیک نکرده باشید نمیتوانید هرگز خود را درک کنید و بخشیدن خودتان میسر نخواهد بود.
- شاید خود را به سختی قضاوت میکنید. احساسات خود را پوشاندهاید و خود را قضاوت میکنید و در نتیجه نمیتوانید به درستی خود را تحلیل و درک کنید. شاید چون از آن احساس شرمنده هستید به طور ناخودآگاه هیچگاه به آن احساس فکر نمیکنید و از خود فرار میکنید. بدین ترتیب همیشه دیگران را سرزنش میکنید و سعی دارید تا احساس گناه خود را اینگونه از خود دور کنید و وضعیت خود را بدتر می کنید.
- اگر دیگران را سرزنش میکنید فورا به رفتار خود دقت کنید و سعی کنید یک قدم به عقب بردارید و از خود بپرسید چرا اینچنین دیگران را سرزنش یا تسمخر میکنید؟ این به شما کمک میکند تا دریابید دقیقا احساس گناه شما از کجا سرچشمه میگیرد و به شما کمک خواهد کرد تا خود را بهتر بشناسید.
۱۷- اعتقادات و ارزشهای خود را مشخص کنید.
پیش از آنکه بتوانید خود را ببخشید، باید ارزشهای خود را مشخص کنید و ببینید دقیقا برای شما چه چیزهایی مهم هستند و چه مقدار ار آنها واقعی و چه مقدار از آنها صرفا به واسطه جامعه به شما خورانده شدهاند. مدتی را به تنهایی بگذرانید و سعی کنید در درون خود جستجو کنید تا متوجه شوید رفتار شما که باعث عذاب وجدانتان شده متناقض با کدام ارزشها و آرمانهای شما بوده است و سعی کنید بفهمید که آیا میتوان تحلیل دیگری از آن ارزش داد و وضعیت را بهتر کرد یا خیر. به طور مثال برای شما همیشه صداقت مهم بوده اما شما به واسطه یک دروغ ساده به دوستی، باعث شدهاید او ضربه شدیدی را تحمل کندو سعی کنید دریابید آیا اکنون میتوانید آن را با صداقت جبران کنید یا گفتن حرف صادقانه این احساس شما را بهتر میکند یا خیر و همچنین میتوانید دریابید آیا واقعا این صداقت و عدمصداقت شما بود که به او آسیب رسانید یا عوامل دیگری نیز در این میان دخیل بودند.
۱۸ - سعی کنید آرزوهای خود را در راستای رفع نیازهایتان در نظر بگیرید.
ببرای اینکه خود را ببخشید نیاز دارید نه فقط ارزشها و آرزوهای خود را بهتر بشناسید که شاید گاهی لازم است آنها را تغییر دهید. به طور مثال اولین نیاز اساسی هر آدمی نیاز به مسکن و خوراک و پوشاک است، پس حتما همیشه باید در اهداف کوتاهمدت زندگی خود اینها را در نظر بگیرید. شاید گاهی خرید یک ماشین زیبا، یا خونه رویایی نیاز فرد نباشد اما فکر به آن تنها او را آزار میدهد. معنای اساسی"کنار آمدن با زندگی" و نیز "غنائت" در داشتهها و نداشتهها نیست که در هدفگذرای بر مبنای نیاز آدمی است.
۱۹- بر روی خطاهایتان کار کنید.
انجام کار بدون ارزیابی یعنی کاری بدون پیشرفت! اینکه شما همیشه یک نتیجه مشخص بگیرید (حتی اگر موفقیت آمیز باشد!) این خود نوعی شکست است، همانند شرکتی که سود سالانهاش همیشه ثابت است و رشدی ندارد! اگر امروز شما از بند عذاب وجدان گذشته خود خلاص میشوید لازم است که همواره کار خود را ارزیابی کنید و به مرور سعی کنید احتمال وقوع چنین خطایی را پائین آورید.
۱- اولین گام این است که دریابید برای چه باید خود را ببخشید.
وقتی خود را متهم مییابیم و عذاب وجدان زیادی داریم، احساس میکنیم آرزوها و رویاها و نیز اهدافی داشتهایم که برایمان دست نیافتنی شده اند، بهانههایی داریم و آرزو میکنیم که خود را ببخشیم. گاهی شرایط پیچیدهای به وجود خواهد آمد که در این وضعیت خود را تنها مییابیم. برای شروع از این سوالات میتوانید بهره برید تا کمی این کلاف پیچیده را باز کنید:
- آیا من احساس گناه میکنم، چون مسئولیت پذیر هستم و خود را مسئول اشتباهات خود میدانم؟
- آیا من احساس گناه میکنم چرا که اکنون نتیجه اشتباهاتم گریبان مرا گرفتهاند؟
۲- بپذیرید که این اشتباهات نیستند که شما را تبدیل به "آنچه هستید" میکنند.
هرکسی گاهگداری در زندگی اشتباهاتی را مرتکب میشود و این معنای "انسان بودن" شماست! انسان موجودی است که فکر میکند و حق انتخاب دارد و اگر قرار بود هیچگاه اشتباه نکند پس حق انتخاب چه معنایی داشت؟ بپذیرید که شما مجموعه ای از خوبیها و بدی ها هستید و خود را به عنوان یک انسان و نه یک فرشته! یا یک ابر انسان بپذیرید!
۳- از شروعی تازه و یا ادامه دادن نترسید.
این اشتباهات در زندگی نباید به این ختم شود که شما دست از تلاش بردارید، کاری که دوست داشتید را بخاطر یه اشتباه رها کنید، اگر روزی تصمیمی گرفتید و وجدان خود را زیر سوال بردید اکنون وقت این نیست که آینده را رها کنید! هر کسی در مرتبه نخست مسئول آینده خود میباشد نه گذشته! پس سعی کنید با نگاهی رو به جلو و بدون درجا زد و تکرار گذشته با فکری آزاد دوباره شروع به کار کنید و بدانید این شما هستید که تصمیم میگیرید با چه احساسی از نو آغاز کنید.
قابل درک است گاهی شرایط در زندگی آنقدر سخت میشود که در "اکنون زندگی کردن" بسیار دشوار است و گذشته و آینده ریسمانی قوی برای تحمل لحظه سخت کنونی است اما در حالت عادی و در زمانی که شما بیش از صبر به استقامت و تلاشی رو به جلو احتیاج دارید باید میان لحظه اکنون و استرسهای آینده و ناراحتیهای گذشته دیواری بکشید و خود را رها کنید تا هم گذشته را ارزش ببخشید و آینده را از آن خود کنید.
۴- خود را به طرز فکر جدید عادت دهید.
نخست آنکه از اشتباهات درس بگیرید و دوم آنکه احتمال دارد دوباره خطا کنید! "پیروزی یا مرگ" شعار انسانی است که در حال تلاش است! نه انسانی که نتایج اعمال خود را بررسی میکند!
- اهداف آینده خود را از نو مرور کنید و سعی کنید این بار واقعبینانه به آن نگاه کنید. این نگاه رو به جلو به شما کمک میکند تا دست از درجا زدن بردارید و دوباره از نو حرکت کنید.
- هربار احساس خطا کردید و احساس کردید نمیتوانید خود را ببخشید چندین بار این جمله را بنویسید "شکستهایت را فراموش کن، امروز روز دیگری است!"
۵- بپذیرید که هیچکس کامل نیست.
شاید شما خود را از بابت اشتباهات دیگران مقصر میدانید و سرزنش میکنید. نخست بدانید که هیچکس کامل نیست و مسئول اشتباهات هرکسی خود اوست نه کس دیگر! همه ما اشتباهاتی را انجام میدهیم و به زندگی خود ادامه میدهیم و هر کسی در زندگی زمانی را سپری خواهد کرد که بهترین حالتش نیست! با پذیرفتن همین جملات شما راه بسیار بلندی را برای بخشیدن خود طی کردهاید.
۶- بر روی اشتباهات گذشته خود تمرکز نکنید!
یکی از بزرگترین موانعی که در راه بخشیدن خودتان دارید این است که دست از کار و تلاش بردارید و مسیری که پیش از اشتباه در پیش رو گرفته بودید را رها کنید! این خود مانع بزرگی برای بخشیدن خودتان است و شما را از رسیدن به شناخت واقعی نتایج عملکرد اشتباهاتان در گذشته باز میدارد. زندگی شما رو به افول خواهد رفت اگر تمرکزتان را روی اشتباه خود بگذارید پس سعی کنید بر روی وضعیتی کنونی خود تمرکز کنید و از خود این سوال را بپرسید "اشتباه کردم، اما اکنون چه کنم؟" و سعی کنید درک کنید که با توقف زندگی چیزی درست نخواهد شد.
۷- از امروز برنامه ای برای آینده خود ترسیم کنید که در آن گذشته شما را محدود نمیکند.
در این مدت سعی کنید این جمله را شعار خود کنید "به زندگی سر و سامان میبخشم و ادامه میدهم و فقط چیزی را کنترل میکنم که کنترل کردنش در اختیار من است!!" این جمله بدان معناست که شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید پس سعی کنید بر روی چیزی تمرکز کنید که میتوانید تغییر دهید!
۸- اگر جدای از استرس و نگرانی از انجام دوباره اشتباه احساس گناه بسیار شدیدی از اشتباهات گذشته خود دارید.
از احساس درمانی استفاده کنید. (بر روی آن کلیک کنید)
۹- معنای شکست و خطا را به تجربه در ذهن خود تغییر دهید.
اشتباهات زیادی کرده ام => تجربیات زیادی کسب کردهام
بخشیدن خود و اشتباهاتی که مرتکب شدهاید باعث میشود که شما دست از انجام همان اشتباه بکشید و آن را به عنوان یک تجربه در زندگی خود لحاظ کنید اما این به این معنا نیست که قرار نیست تجربه دیگری نداشته باشید. تجربیات گذشته را اندوخته کنید و خود را برای کسب تجربیات تازهتر آماده کنید.
۱۰- اگر درد زیادی را تحمل میکنید.
یکی از سیستمهای دفاعی ذهن برای جلوگیری از نابودی کامل و تجربه سیاهی مطلق! این است که قسمتهایی از خاطرات را میبندد و واقعیت روی داده را طور دیگری جلوه میدهد! حتی در ذهن خودتان! از این رو نه فقط به دیگران که به خودتان نیز درباره اشتباهی که مرتکب شدهاید دروغ خواهید گفت. کار بسیار مشکلی است که شما آهسته و به آرامی با واقعیت عملی که کرده اید مواجه شوید. هرچقدر ذهن شما قویتر باشد و شخصیت محکمتری داشته باشید، "آهستهتر" و با دقت بیشتری به بررسی گذشته میپردازید(شاید تصور کنید ذهن قویتر سریعتر با واقعیت کنار میآید اما بدانید هر عضله اگر قویتر باشد میتواند با سرعت کمتری یک وزنه را جابجا کند!). مسیر شناخت اعمال و رفتار خود و احساسات واقعی نهادینه شده در وجود هرکسی مسیر بسیار طولانی و خستهکننده ایست که تقریبا بیشتر افراد تا سنی آن را دنبال میکنند و بعد از آن خود را فریب میدهند! اما شما با فکر کردن به اشتباه خود در گذشته این شانس را دارید تا آینده خود را طور دیگری رقم بزنید و احساسات و روح خود را نجات دهید.
- اگر کسی به شما بگوید که موهبتی بالاتر از واقعبینی در این دنیا به کسی داده شده دروغ گفته!
- از خود بپرسید که دقیقا چه کاری انجام دادهاید، و به مرور واقعیت آن را بررسی کنید. سعی کنید بنویسید و یا از احساس درمانی برای خروج احساسات منفی مربوط به عملی که اتفاق افتاده استفاده کنید.
11- دقت کنید در چه موقعیتهایی احساس گناه، بیشتر به سراغ شما میآید.
اینکه شما در موقعیتی قرار بگیرید و ناخواسته یاد خاطرات عذابآور گذشته بیوفتید راهکارهای درمانی سادهای دارد و باید سعی کنید برای بهبود چنین بحرانی بیشتر خود را در چنین موقعیتهایی قرار دهید. به طور مثال اگر احساس ترس زمانی که پیش رئیس خود هستید یا احساس عذاب وجدان زمانی که با شریک زندگی خود صحبت میکنید به سراغتان میآید، بهتر میتوانید در مورد این موقعیتها فکر کنید و راه حلی را بیابید.
۱۲- اجازه دهید دیگران در زندگی شما حضور داشته باشند و آنها را ببخشید!
درخت بخشش زمانی در قلب آدمی ریشه میدواند که با "بهانه یابی برای بخشش"و "پشیمانی از گذشتهای انتقامجو" سیراب شده باشد. بخشش باید دوطرفه باشد! بدین معنا که نه تنها شما باید دیگران را ببخشید که شما نیز باید خود را ببخشید. دقت کنید اگر شما بخشش و رها کردن احساسات خود را تمرین نکرده باشید، بخشش درونی برایتان میسر نخواهد شد. برای این کار از کسانی شروع کنید که به شما عشق میورزند.
۱۳- برنامه ریزی کنید.
در مرحله نخست باید بدانید چرا میخواهید خود را ببخشید. یک برنامه مرحله به مرحله و قابل اجرا بسیار به تمرکز شما کمک میکند و نتایج بهتر در بازه زمانی کوتاهتری را برای شما به ارمغان خواهد آورد. نخست باید بهانهها و دلایلی که باید برای این کار تلاش کنید را بدانید و دقیقا برای خود مشخص کنید چه احساسی دارید و تلاش کنید:
- به طور مستقیم و بدون استفاده از ایهامات و استعارات گمراه کننده از کودک درون خود بپرسید که "منو میبخشی؟" یا به طور مثال "میشه منو ببخشی؟"
- هرگاه مسیری را طی کردید و از خود سوال و جواب کردید سعی کنید قسمتی که بیشتر به شما کمک کرده است را دریابید و برای دفعات بعد در برنامه خود آن قسمت ضروری را حتما در برنامه بگنجانید.
- اگر همواره انسان خشمگین و بدرفتار بودهاید سعی کنید از کسانی که شما را دوست دارند و همیشه منتظر لبخند شما بودهاند شروع کنید و از انها خواهش کنید تا به شما به مرور بگویند که کینه ورزی شما و بخشش شما نسبت به دیگران بهتر شده یا بدتر.
۱۴- از دیگران طلب بخشش کنید.
گاهی یک مسئله زمانی حل خواهد شد که ذهن آدمی خلوت باشد. کمی مشکل است اگر شما در حق کسی بدی کرده باشید و او شما را نبخشیده باشد اما شما بتوانید خود را ببخشید. ذات آدمی به گونهایست که آرامش خودش مدیون آرامش اطرافیانش است. این ثابت شده که اینکه شما از دیگران بابت اشتباهات خود عذرخواهی کنید نه فقط شما را کوچک نمیکند که شما را بالا میبرد و ارزش شما را بیشتر خواهد کرد.
۱۵- مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرید.
از کوچکترین اشتباهات مثل دیر از خواب بیدار شدن و تاخیر در رسیدن سر قرار! تا نا امید شدن و قتل و تجاوز همگی نیاز دارند به آنها توجه شود. در هر مورد باید مشخص کنید که دقیقا چه اتفاقی افتاده و شما چه احساسی دارید. آیا نتایج این اتفاق تنها مربوط به شماست؟ یا باعث آزار و نابودی دیگران نیز شده است؟ حتی اگر قانون شما را به دام نیانداخته باشد برای رهایی و آزادی روحتان باید طبعات ناشی از اشتباه خود را بر عهده بگیرید! اگر با تقلب و پایمال کردن حق دیگران به موقعیتی رسیدهاید، اگر جان کسی را گرفتید یا شاید حتی تنها دل کسی را شکستید این شما هستید که باید مسئولیت این کار را بر عهده بگیرید. اگر به کسی دروغ گفتهاید برای رهایی خودتان و احساس دوباره کودک درونتان باید اول با دیگران و بعد با خود صادق باشید.
۱۶- احساس گناه خود را بپذیرید.
مسئولیتپذیری یک چیز است و احساسی که از آن نشات میگیرد یک مورد دیگر است! این کاملا طبیعی است اگر شما احساس گناه یا ناراحتی داشته باشید و البته اتفاق خوبی است چرا که نشان میدهد شما بار اعمال خود را به دوش میکشید. احساس گناه به شما کمک میکند تا در آینده برای خود و دیگران بهتر تلاش کنید.
- شما احساس گناه میکنید و این شاید نشات گرفته از تفکر شماست. شاید به دلیل طمعورزی مخربی باشد که برای بدستنیاوردن چیزهایی دارید که به آنها احتیاج ندارید!
- شما احساس گناه دارید و همزمان با آن احساسات بسیار قوی و عمیقی نسبت به سایر حوادث دارید. ممکن است این احساس گناه شما ناشی از اتفاق دیگری باشد و شما تصور کنید که نسبت به موضوعی است که فکر میکنید. به طور مثال شما کسی را ناراحت کردید و او را از دست داید! شما از اینکه فرد مقابل را دیگر در زندگی خود ندارید و دلتنگ او هستید ناراحتید و از طرفی احساس عذاب وجدان شدیدی نسبت به عملکرد خود دارید. بدانید که تا زمانی که احساسات خود را به درستی از هم تفکیک نکرده باشید نمیتوانید هرگز خود را درک کنید و بخشیدن خودتان میسر نخواهد بود.
- شاید خود را به سختی قضاوت میکنید. احساسات خود را پوشاندهاید و خود را قضاوت میکنید و در نتیجه نمیتوانید به درستی خود را تحلیل و درک کنید. شاید چون از آن احساس شرمنده هستید به طور ناخودآگاه هیچگاه به آن احساس فکر نمیکنید و از خود فرار میکنید. بدین ترتیب همیشه دیگران را سرزنش میکنید و سعی دارید تا احساس گناه خود را اینگونه از خود دور کنید و وضعیت خود را بدتر می کنید.
- اگر دیگران را سرزنش میکنید فورا به رفتار خود دقت کنید و سعی کنید یک قدم به عقب بردارید و از خود بپرسید چرا اینچنین دیگران را سرزنش یا تسمخر میکنید؟ این به شما کمک میکند تا دریابید دقیقا احساس گناه شما از کجا سرچشمه میگیرد و به شما کمک خواهد کرد تا خود را بهتر بشناسید.
۱۷- اعتقادات و ارزشهای خود را مشخص کنید.
پیش از آنکه بتوانید خود را ببخشید، باید ارزشهای خود را مشخص کنید و ببینید دقیقا برای شما چه چیزهایی مهم هستند و چه مقدار ار آنها واقعی و چه مقدار از آنها صرفا به واسطه جامعه به شما خورانده شدهاند. مدتی را به تنهایی بگذرانید و سعی کنید در درون خود جستجو کنید تا متوجه شوید رفتار شما که باعث عذاب وجدانتان شده متناقض با کدام ارزشها و آرمانهای شما بوده است و سعی کنید بفهمید که آیا میتوان تحلیل دیگری از آن ارزش داد و وضعیت را بهتر کرد یا خیر. به طور مثال برای شما همیشه صداقت مهم بوده اما شما به واسطه یک دروغ ساده به دوستی، باعث شدهاید او ضربه شدیدی را تحمل کندو سعی کنید دریابید آیا اکنون میتوانید آن را با صداقت جبران کنید یا گفتن حرف صادقانه این احساس شما را بهتر میکند یا خیر و همچنین میتوانید دریابید آیا واقعا این صداقت و عدمصداقت شما بود که به او آسیب رسانید یا عوامل دیگری نیز در این میان دخیل بودند.
۱۸ - سعی کنید آرزوهای خود را در راستای رفع نیازهایتان در نظر بگیرید.
ببرای اینکه خود را ببخشید نیاز دارید نه فقط ارزشها و آرزوهای خود را بهتر بشناسید که شاید گاهی لازم است آنها را تغییر دهید. به طور مثال اولین نیاز اساسی هر آدمی نیاز به مسکن و خوراک و پوشاک است، پس حتما همیشه باید در اهداف کوتاهمدت زندگی خود اینها را در نظر بگیرید. شاید گاهی خرید یک ماشین زیبا، یا خونه رویایی نیاز فرد نباشد اما فکر به آن تنها او را آزار میدهد. معنای اساسی"کنار آمدن با زندگی" و نیز "غنائت" در داشتهها و نداشتهها نیست که در هدفگذرای بر مبنای نیاز آدمی است.
۱۹- بر روی خطاهایتان کار کنید.
انجام کار بدون ارزیابی یعنی کاری بدون پیشرفت! اینکه شما همیشه یک نتیجه مشخص بگیرید (حتی اگر موفقیت آمیز باشد!) این خود نوعی شکست است، همانند شرکتی که سود سالانهاش همیشه ثابت است و رشدی ندارد! اگر امروز شما از بند عذاب وجدان گذشته خود خلاص میشوید لازم است که همواره کار خود را ارزیابی کنید و به مرور سعی کنید احتمال وقوع چنین خطایی را پائین آورید.