09-11-2020، 12:25
نجیبزادگی یا بزرگ زادگی(اشراف زادگی) یکی از طبقات اجتماعی و یک جایگاه ویژه برای سردمداران برخی از کشورها است که بیشتر خاندانی است. نجیبزادگی یا میتواند امتیازهای بیشتری در برابر مردمانی به جز نجیبزادگان (بزرگان) داشته باشد یا آن که تنها مایه سربلندی باشد، ولی جایگاهی است که تنها به شیوه قانونی و از سوی سران کشور برای کسی پابرجا میماند یا پذیرفته میشود. با اینکه عنوانهای نجیبزادگی بیشتر درباره پادشاهیهای امروزی یا باستانی است ولی در گذشته نیز در برخی از جمهوریهای دیگر مانند استانهای هلندی، جنوا و ونیز کاربرد داشته و هنوز یکی از بخشهای ساختار اجتماعی سان مارینو بر جای ماندهاست.
واژه برگرفته از لاتین این جایگاه، برابر است با: شناخته شده، سرشناس، چشمگیر. در روم باستان، مانند یک جایگاه مردمی برای ردهٔ سردمداران (هر دوی پاتریسینها و پلبینها (تنها مردان)) که در سودجویی همانند بودند، به کار می رفت؛ آنانی که در میان پدرانشان کسی بود که با شایستگی خود را به جایگاه کنسول روم رسانده بود.
در کاربرد امروز، نجیب زادگی یادآور بالاترین ردهٔ اجتماعی در جوامع گذشته است، به جز خاندان شاهی. در نظام فئودالی (در اروپا و جاهای دیگر)، بزرگان(اشراف) کسانی بودند که تیولدار میشدند، و زمین یا جایگاهی، با نام رسمی دستنشاندگی در دست داشتند، برای نمونه، در برابرِ فرمانبرداری و برخی دیگر از کارها _که بیشتر رزمی بود_ در خدمت به یک زمیندار بزرگ. در زمان کوتاهی این جایگاه یکی از رده های خاندانی شد.
در سدهٔ ۲۱ نجیب زادگی در بیشتر کشورها تا اندازه فراوانی یک لقب افتخاری شده است، اگر چه در چند کشور، برخی برتری های به جامانده هنوز هم شاید از دید قانونی پذیرفته باشند؛ مانند هلند، اسپانیا، بریتانیا و برخی در آسیا، اقیانوس آرام و فرهنگهای آفریقایی که ارزش والایی برای رده خاندانی رسمی یا جایگاه می شناسند و آن را همچنان گرامی می دانند.
در اروپا
کشور مشترکالمنافع لهستان–لیتوانی (۱۵۶۹ تا ۱۷۹۵) در اروپا، در سدهٔ ۱۸، تا میزان ۱۵٪ از جمعیت حدود ۸۰۰ هزار نجیبزاده داشته. کاستیا (احتمالاً ۱۰٪)، اسپانیا (۷۲۲٬۰۰۰ در ۱۷۶۸ که ۷ تا ۸ درصد از کل جمعیت بوده)، روسیه در ۱۷۶۰ با ۵۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ اشراف (۲ تا ۳٪ از کل جمعیت بوده). در فرانسه قبل از انقلاب تعداد اشراف این کشور بیش از ۳۰۰٫۰۰۰ پیش از ۱۷۸۹، که ۱٪ از جمعیت بوده (هر چند برخی محققان بر این باورند این رقم مبالغهآمیز است). در ۱۷۱۸ سوئد بین ۱۰٬۰۰۰ و ۱۵٬۰۰۰ اشراف، که ۰٫۵ درصد از جمعیت بوده. در آلمان تنها ۰٫۰۱٪ از جمعیت از بزرگان(اشراف) بودهاند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در آغاز دوره نوزایی، شکلگیری رسم دوئل آیینی را درست کرد که برای یک نجیب زادهٔ شریف شیوهٔ پذیرفتهشدهای برای داوری بود. به گفتهٔ آریل روث، در زمان پادشاهی هنری چهارم، بیش از ۴٬۰۰۰ نفر از نخبگان سنتی فرانسوی در دوئل «در یک دورهٔ هجده ساله» کشته شدند، با آنکه (سپس) در دورهٔ بیست سالهٔ حکومت لوئی سیزدهم هشت هزار مورد عفو برای «قتلهای مرتبط با دوئل» صادر شد.
در پادشاهی مجارستان بزرگان ۵٪ از مردم بودند. شمار همهٔ بزرگان در سدهٔ ۱۸ در اروپا شاید ۳ تا۴ میلیون از همه ۱۷۰ تا ۱۹۰ میلیون مردم اروپا بودهاست.
با اینکه جایگاه نجیبزادگی یک جایگاه خاندانی است، امروزه دیگر در بیشتر کشورها این جایگاه و همتاهای آن، نشان بزرگ زادگی به شمار نمیآیند.
واژه برگرفته از لاتین این جایگاه، برابر است با: شناخته شده، سرشناس، چشمگیر. در روم باستان، مانند یک جایگاه مردمی برای ردهٔ سردمداران (هر دوی پاتریسینها و پلبینها (تنها مردان)) که در سودجویی همانند بودند، به کار می رفت؛ آنانی که در میان پدرانشان کسی بود که با شایستگی خود را به جایگاه کنسول روم رسانده بود.
در کاربرد امروز، نجیب زادگی یادآور بالاترین ردهٔ اجتماعی در جوامع گذشته است، به جز خاندان شاهی. در نظام فئودالی (در اروپا و جاهای دیگر)، بزرگان(اشراف) کسانی بودند که تیولدار میشدند، و زمین یا جایگاهی، با نام رسمی دستنشاندگی در دست داشتند، برای نمونه، در برابرِ فرمانبرداری و برخی دیگر از کارها _که بیشتر رزمی بود_ در خدمت به یک زمیندار بزرگ. در زمان کوتاهی این جایگاه یکی از رده های خاندانی شد.
در سدهٔ ۲۱ نجیب زادگی در بیشتر کشورها تا اندازه فراوانی یک لقب افتخاری شده است، اگر چه در چند کشور، برخی برتری های به جامانده هنوز هم شاید از دید قانونی پذیرفته باشند؛ مانند هلند، اسپانیا، بریتانیا و برخی در آسیا، اقیانوس آرام و فرهنگهای آفریقایی که ارزش والایی برای رده خاندانی رسمی یا جایگاه می شناسند و آن را همچنان گرامی می دانند.
در اروپا
کشور مشترکالمنافع لهستان–لیتوانی (۱۵۶۹ تا ۱۷۹۵) در اروپا، در سدهٔ ۱۸، تا میزان ۱۵٪ از جمعیت حدود ۸۰۰ هزار نجیبزاده داشته. کاستیا (احتمالاً ۱۰٪)، اسپانیا (۷۲۲٬۰۰۰ در ۱۷۶۸ که ۷ تا ۸ درصد از کل جمعیت بوده)، روسیه در ۱۷۶۰ با ۵۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ اشراف (۲ تا ۳٪ از کل جمعیت بوده). در فرانسه قبل از انقلاب تعداد اشراف این کشور بیش از ۳۰۰٫۰۰۰ پیش از ۱۷۸۹، که ۱٪ از جمعیت بوده (هر چند برخی محققان بر این باورند این رقم مبالغهآمیز است). در ۱۷۱۸ سوئد بین ۱۰٬۰۰۰ و ۱۵٬۰۰۰ اشراف، که ۰٫۵ درصد از جمعیت بوده. در آلمان تنها ۰٫۰۱٪ از جمعیت از بزرگان(اشراف) بودهاند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در آغاز دوره نوزایی، شکلگیری رسم دوئل آیینی را درست کرد که برای یک نجیب زادهٔ شریف شیوهٔ پذیرفتهشدهای برای داوری بود. به گفتهٔ آریل روث، در زمان پادشاهی هنری چهارم، بیش از ۴٬۰۰۰ نفر از نخبگان سنتی فرانسوی در دوئل «در یک دورهٔ هجده ساله» کشته شدند، با آنکه (سپس) در دورهٔ بیست سالهٔ حکومت لوئی سیزدهم هشت هزار مورد عفو برای «قتلهای مرتبط با دوئل» صادر شد.
در پادشاهی مجارستان بزرگان ۵٪ از مردم بودند. شمار همهٔ بزرگان در سدهٔ ۱۸ در اروپا شاید ۳ تا۴ میلیون از همه ۱۷۰ تا ۱۹۰ میلیون مردم اروپا بودهاست.
با اینکه جایگاه نجیبزادگی یک جایگاه خاندانی است، امروزه دیگر در بیشتر کشورها این جایگاه و همتاهای آن، نشان بزرگ زادگی به شمار نمیآیند.