|عجایب و تئوری های داستان Tag Der Toten|

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

سلام دوستان
چند وقتی است که از داستان عجیب و تخیلی-واقعی تگ دِر توتن میگذره
و شما هم همچنان سوال هایی در مغزتان پیش آمده که در این تاپیک آنها را بررسی میکنیم و
درباره عجایب این داستان بسیار زیبا و تخیلی صحبت میکنیم
البته تا چپتری که در حال پیش روی است
عجایب اصلی:
1.زمان داستان در تاریخ ؟؟؟؟ است.شاید بگین چرا علامت سوال،تاریخ داستان بر چند زمان مختلف مثل 1946 یا 1964 پیش میرود ولی زمان یکسان است.یعنی:؟؟؟؟
2.زامبی های عنصر 115 از هیج ویروس یا کار ماورا طبیعی پیروی نمیکنند،این نشان میدهد که داستان هیچ چیز ماورا طبیعی را شفاف سازی نمیکند.
3.ریکتافن پریمیس تازه فارق التحصیل شده است،مرگ ریکتافن آلتیمیس در فصل آخر چپتر اول کاملا برنامه ریزی شده بود تا خواننده سرنوشت ریکتافن را بپذیرد.
4.نام واقعی تانک دمپسی،جانی بلانسکی است.در سال 1942 تانک توسط ریکتافن اسیر و تحت شست و شوی مغزی قرار گرفت.
5.تئوری دیگری درباره سامانتا مکسیس وجود دارد که نشان میدهد او در تاریخچه ایتر یک خواهر شیطانی دارد.
6.سگ سامانتا مکسیس یا همون فلافی در یکی از آزمایشات دکتر لودویگ مکسیس تبدیل به یک هیلهاند شد،در عبارت دیگر هیلهاند یک سگ زامبی مانند و جهنمیست.
7.نیکولای بلینکی به دلیل فشار زندگی و جنگ به الکل روی آورد و در هر فصل،او شیشه مشروب وتکا خود را به چشم میکشد.
8.ریکتافن در طول داستان چپتر 3 و 4 ایتر استوری هیچ فوحشی نمیدهد و نیکولای بلینکی به عنوان بد دهن ترین شخصیت داستان تبدیل میشود
9.تئوری دیگر نشان میدهد که بمب اتم منفجر شده در چپتر دوم از کره ماه،و ایستگاه گریفین آمریکا فرستاده شده،نه اشتباه پرتابی نیرو های نظامی آمریکا
10.ایستگاه گریفین در اصل مال آمریکاست،اما در بازه زمانی چپتر سوم این ایستگاه مال ارتش نازی هاست.
11.فقط باهوشترین افراد میتوانند معنی درون عکس های رمز و رازی اول بیشتر فصل ها را بفهمند،این نشان میدهد که داستان کاملا عجیب و غیر عادی است
12:خط داستانی شخصیت های چپتر دوم و اول قرار بود که به هم وصل شود،برای اینکار تاریخ چپتر چهارم به سال 2021 میرود.
خب با پیش رفتن فصل ها و داستان عجایب رو آشکار میکنم
اگر سوالی هم داشتید میتوانم جوابتان را بدهم[ولی اسپویل نمیکنم]
با تشکر

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

تئوری های باقی مانده از چپتر اول:
1.ممکن بود تمام که اعضای گروه نجات با یک هواپیما به منطقه ناکت دِرآنتوتن فرود بیان،در حالی که هیچکدوم تانک دمپسی رو نمیشناسن.
2.لشکر زامبی های نازی ناکتدِرآنتوتن میتواند لشکری از سربازان گروه 935 باشد،در حالی که نقشه مکان در ژاپن است.
3.تئوری دیگر این است که پَکستون پس از دیدن دختر شیطانی از منطقه تیمارستان فصل دوم فرار کرده باشد.و دقیقا همینطور و این تئوری حقیقت دارد.
4.تئوری دیگر این است که جان بنانا پس از گاز گرفته شدن توسط اسموکی مُرده باشد،درست است،اسموکی مبتلا نشد.همانطور که گفتیم عنصر 115 از هیچ ویروسی پشتیبانی نمیکند.
5.در داستان سامانتا گفته که شده که سامانتا کلید همه چیز است،درحالی که او منبع اصلی عنصر 115 است و اما چگونه سامانتا دست به عنصر 115 زد در حالی که در کره ماه بود،به تئوری بعد ربط دارد.
6.همانطور که گفتیم محل دیگر نازی ها برای آزمایش عنصر 115 در کره ماه بود،ایستگاه گریفین حقیقت ندارد و سامانتا کلید عنصر 115 را در آنجا پیدا کرد.کلیدی به نام Tag Der Toten.
7.تمام شخصیت های اصلی فصل سوم به طور ناگهانی وارد شی نو نوما شدند،در حالی تمام آنها درگیر کشتن ارتشی از زامبی های ژاپنی بودند.
8.سامانتا به دلایل نا مشخصی به تانک دمپسی اعتماد کرد و در دو فصل اول به او کمک کرد،در حالی تانک دمپسی تحت کنترل آگارتا ریکتافن بود.
9.در فصل آخر چپتر اول،یعنی دِ جایِنت(The Giant)سه شخصیت اصلی فصل قبل در آنجا حضور ندارند و به طور تصادفی غیب شدند.پس یعنی آنها Primis بودند،در حالی که در فصل شاهد حضور تیم Ultimis بودیم.

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

تئوری های باقی مانده چپتر دوم:
1.اشتباه بودن تاریخ روزنامه در کافه،اشتباه تایپی نبود و دقیقا معلوم نیست چرا.تئوری دیگر این که داستان بر اساس تاریخ ناشناخته ای است و دنیا،در تاریخ اشتباهی قرار دارد.
2.تئوری دیگر این است که تاریخ داستان به سال 1964 رفته،اما هیچکدوم از شخصیت های چپتر اول پیر نشدن و به راه خود پس از آغاز حماسه ادامه دادند.
3.ریکتافن پس از آزاد شدن از آگارتا،با مارلتون دیدار میکند،دقیقا همان صحنه پس از منفجر شدن بمب اتم و گیر افتادن مارلتون در کافه.
4.زامبی هایی که چشمان آبی دارند،تحت کنترل سامانتا هستند.هر چند که روح سامانتا هنوز در بدن ریکتافن استخراج نشده.
5.در بازه زمانی دیگر،راننده اتوبوس یک ربات راننده با چشمان آبی است،این نشانه زنده کردن منطقه اتمی است و این اتوبوس تا ابد دور تا دور دهکده میچرخد.
6.اینکه چرا بمب اتمی آزمایشی در نزدیکی دهکده سقوط کرد،اشتباه پرتابی نیست و منطقه آزمایشی بسیار دورتر است،در واقع بمب اتمی از ایستگاه فضای گریفین نازی های فرستاده شده.
7.[مربوط به تئوری قبل]و نشان میدهد که ریکتافن به همراه تیم آلتیمیس بعد از شی نو نوما به کره ماه رسیدند،در حالی که ریکتافن آلتیمیس در دِ جایِنت است و او،کپی تلپورتی و تقلبی ریکتافن بود.
8.ماجرای قبر های روسی در زیرزمین منطقه اتمی به سال 1963 برمیگردد،یعنی جایی که آمریکا اولین عنصر باقی مانده نووا 6 را در اوکراین پیدا کرد ولی باعث درگیری بین CIA و KGB شد.
9.نووا 6 و عنصر 115 هر دو ساخت نازی ها هستند.

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

راز های مهم!!!
چپتر اول
Shi No Numa
1.تمام اعضای گروه آلتیمیس درهنگام ورود به شی نو نوما یه جورایی برای ریکتافن کار میکردن،چون ریکتافن آنها را مانند دمپسی شست و شوی مغزی داده
2.اولین بار عنصر 115 در شی نو نوما ژاپن به زمین فرود امد و تیم تحقیقاتی و امپراتوری ژاپن قصد داشتن روی ان تحقیق کنند،اما نازی ها با این کار مخالف بودند
3.در این فصل از داستان قرار بود به عنصر ریسکی و جدیدی به نام عنصر هارب اشاره شود[در فصل چهارم اشاره خواهد شد]
4.گروه های آلمانی و ژاپنی برای تحقیق روی این عنصر 115 گروهی به نام دیویزن ناین[Division 9]ساختند،درسته که 115 ساخت نازی هاست،ولی این عنصر با 115 فرقی ناشناخته دارد

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

تلپورت
1.تلپورت دستگاه ساخت ریکتافن بود
2.تلپورت گاهی اوقات روح را از جایی به جای دیگر منتقل میکرد و بدن را بعد از تلپورت به ایستگاه باز میگرداند
3.اولین نمونه های مکسیس و ریکتافن برای آزمایش تلپورت اجساد سرباز های آمریکایی و روسی بود
4.تلپورت میتوانست سفر در زمان را ممکن کند و پس از مدتی به زمان حال بازگردد
The Giant
1.دور از چشم سامانتا،مکسیس سگ او یعنی فلافی را برای آزمایش وارد تلپورت کرد
2.تئوری دیگر این است که ریکتافن،مکسیس را با اسلحه نکشته
3.بعد از ده دقیقه سامانتا از نبودن فلافی در اتاقش ناراحت میشود و به آزمایشگاه میرود
4.مکسیس وجود نووا6 را در سال 1964 پیش بینی کرد