امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰

#1
مولانا » دیوان شمس » غزلیات »  غزل شمارهٔ ۱۷۶۰ 1

مولانا » دیوان شمس » غزلیات »

غزل شمارهٔ ۱۷۶۰

 

به خدایی که در ازل بوده‌ست
حی و دانا و قادر و قیوم
نور او شمع‌های عشق فروخت
تا بشد صد هزار سر معلوم
از یکی حکم او جهان پر شد
عاشق و عشق و حاکم و محکوم
در طلسمات شمس تبریزی
گشت گنج عجایبش مکتوم
که از آن دم که تو سفر کردی
از حلاوت جدا شدیم چو موم
همه شب همچو شمع می سوزیم
ز آتشش جفت وز انگبین محروم
در فراق جمال او ما را
جسم ویران و جان در او چون بوم
آن عنان را بدین طرف برتاب
زفت کن پیل عیش را خرطوم
بی‌حضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرحوم
یک غزل بی‌تو هیچ گفته نشد
تا رسید آن مشرفه مفهوم
بس به ذوق سماع نامه تو
غزلی پنج شش بشد منظوم
شام ما از تو صبح روشن باد
ای به تو فخر شام و ارمن و روم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۱
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۵
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۶
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۸
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۹
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۰
  مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱
  "مولانا خداوندگار"
Wink «مثنوی» مولانا ثبت جهانی می‌شود

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان