19-04-2014، 20:30
یاد روز می افتم که با دستبند
بابای خوبم رو می گرفتن از من
پس من رسما تنها شدم
از غم خلوت کردم با خودم
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو
هر چی ازشون وقت خواستم من