25-04-2013، 10:51
تمام شد…
این هم از “خیالت”
بردار و برو…
شاید باز بخواهی به کسی “هدیه اش” بدهی…
سال دیگریست امسال!!!
* * *
حالم از کلمه ی “عزیزم” و “عشقم” بهم می خوره
من رو همون “ببین” صدا کن
بی ریایی شرف دارد به ریا کاری . . .
* * *
هی لعنتی …
اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ..
شاید عاشقت بودم،روزی …..!
ولی ببین بی تو
هم زنده ام،
هم زندگی میکنم …
فقط گاهی در این میان،
یادت …
زهر میکند به کامم زندگی را …
همیــــــــن
* * *
ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت …
* * *
ساده ، اما براى خودم …
راستش را بخواهى …
دیگر منتظر آمدن “تو” نیستم …
منتظر “رفتن” خودم هستم …
قلبم پیرزنى هفتادساله است ..!
زانوهایش درد میکند …
* * *
می گویند ضعیف شده ام!
میگویم سنگینی درس هایم است!
اما نمیدانند سنگینی درس هایی است که از دنیا و آدمهایش گرفتم!!
* * *
این حال سگی من نتیجه ی گربه صفتی های توست . . .
* * *
من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم…..
وچه ساده منودورانداختی…….
* * *
مسئله نبودنت خیلی سخت شده
من فقط بابودنت تمرین کرده بودم
نبودنت روهنوزیادنگرفتم
چطورتومستی ازم امتحان بگیری………….!!!!!
* * *
سرانجام یک عشق نافرجام
یکــی بــــــــــــــــــــــــــــود و یکـــی . . . . . . نابـــــــــــود…!
* * *
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻔﺎﻟﻪ ﯼ ﭼﺎﯼ ﺑﻮﺩ … ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﺷﻐﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩ!
* * *
به این نتیجه رسیدم که
همیشه واسه آدما تا زمانی جذابی که دست نیافتنی باشی
ولی همین که به دستت آورد و مثل یه کتاب خط به خطتت و خوند
دیگه براش بی ارزش میشی ….
دیدم که میگما ..
* * *
آدم باید بی لیاقت هارو هم دوست داشته باشه ، آخه گناه دارن هیشکی دوسشون نداره ؛ میگن بی لیاقتن دیگه !
آهای با توام ، اگه دوستت دارم فقط برا اینه ک دلم برات میسوزه چون بی لیاقتی …
* * *
زمستان که میشود همه دوست دارند گرم شوند اما من از خدا خواسته ام سردم کند ؛ این بار از تو … مثل تو …
شاید راحت تر به خدا بسپارمت !
* * *
بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو …
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی…
دوست داشتنهای موقتی…
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام …
* * *
خدایـــــــــــا …
من دلـــم را صــابــون زدم به عـشـــق او
چـــرا چـشـمانـم می سـوزنــــد؟ …
* * *
تنها ترسم از اون دنیا اینه که مردم اینجا هم میان اونجا ![/php]
این هم از “خیالت”
بردار و برو…
شاید باز بخواهی به کسی “هدیه اش” بدهی…
سال دیگریست امسال!!!
* * *
حالم از کلمه ی “عزیزم” و “عشقم” بهم می خوره
من رو همون “ببین” صدا کن
بی ریایی شرف دارد به ریا کاری . . .
* * *
هی لعنتی …
اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ..
شاید عاشقت بودم،روزی …..!
ولی ببین بی تو
هم زنده ام،
هم زندگی میکنم …
فقط گاهی در این میان،
یادت …
زهر میکند به کامم زندگی را …
همیــــــــن
* * *
ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت …
* * *
ساده ، اما براى خودم …
راستش را بخواهى …
دیگر منتظر آمدن “تو” نیستم …
منتظر “رفتن” خودم هستم …
قلبم پیرزنى هفتادساله است ..!
زانوهایش درد میکند …
* * *
می گویند ضعیف شده ام!
میگویم سنگینی درس هایم است!
اما نمیدانند سنگینی درس هایی است که از دنیا و آدمهایش گرفتم!!
* * *
این حال سگی من نتیجه ی گربه صفتی های توست . . .
* * *
من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم…..
وچه ساده منودورانداختی…….
* * *
مسئله نبودنت خیلی سخت شده
من فقط بابودنت تمرین کرده بودم
نبودنت روهنوزیادنگرفتم
چطورتومستی ازم امتحان بگیری………….!!!!!
* * *
سرانجام یک عشق نافرجام
یکــی بــــــــــــــــــــــــــــود و یکـــی . . . . . . نابـــــــــــود…!
* * *
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻔﺎﻟﻪ ﯼ ﭼﺎﯼ ﺑﻮﺩ … ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﺷﻐﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩ!
* * *
به این نتیجه رسیدم که
همیشه واسه آدما تا زمانی جذابی که دست نیافتنی باشی
ولی همین که به دستت آورد و مثل یه کتاب خط به خطتت و خوند
دیگه براش بی ارزش میشی ….
دیدم که میگما ..
* * *
آدم باید بی لیاقت هارو هم دوست داشته باشه ، آخه گناه دارن هیشکی دوسشون نداره ؛ میگن بی لیاقتن دیگه !
آهای با توام ، اگه دوستت دارم فقط برا اینه ک دلم برات میسوزه چون بی لیاقتی …
* * *
زمستان که میشود همه دوست دارند گرم شوند اما من از خدا خواسته ام سردم کند ؛ این بار از تو … مثل تو …
شاید راحت تر به خدا بسپارمت !
* * *
بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو …
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی…
دوست داشتنهای موقتی…
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام …
* * *
خدایـــــــــــا …
من دلـــم را صــابــون زدم به عـشـــق او
چـــرا چـشـمانـم می سـوزنــــد؟ …
* * *
تنها ترسم از اون دنیا اینه که مردم اینجا هم میان اونجا ![/php]