جنایت کاری به نام مائو

[☭Nicola☭]

دقیقا همینطور است
چرا که کاری که استالین انجام می داد فقط یک چیز بود:تبدیل شدن به ارباب بلوک شرق
در واقع آنچه که در کشورهای کمونیستی تحت نفوذ شوروی می بینیم چیزی جز نقض استقلال این کشورها نیست

البته کمونیستی که استالینیست نبود یا نیست منحرف است واون شخص کج روی راه لنین ومارکس است.

نه استالینیست ها.

آخه این تروتسکیسم ها وبرخی از کمونیست های پوشالی امروزه به استالینیست ها مهر کج روی راه لنین می زنن.

کمون چهارم مانیفیست مارکس: کشوری می تواند پا به مرحله سوسیالیسم بگذارد که کاملا کاپیستالیستی شده باشد
سخن لنین در نخستین کنگره انقلابیون روسیه:ما نمی توانیم منتظر بمانیم که روسیه دهها سال بعد کاپیستالیستی شود تا ما بتوانیم انقلاب کنیم

در واقع نخستین انحرافات از زمان لنین اتفاق افتاد توصیه می کنم مطالعات بیشتری داشته باشید

این تحریف نیست تسریع کاره.

اگه کارهای استالین رو ببینید چه می گویید که برخی از اصول حزب رو زیر پا گذاشت.

البته کار آنها درست بود زیرا نظر مارکس وحتی لنین اشکالات زیادی داشت که باید اصلاح میشد.

کاملا همینطور است
چرا که کمونیسم حقیقتا پاسخگوی نیاز های انسان نیست و از نظر جامعه شناسی نیز قابل اجرا و پویایی نیست

همانطور که در پست قبلی اشاره شد چنانچه استالین قصد می کرد که «کمونیسم» را اجرا نماید به هیچ وجه من الوجوه شوروی بیش از ده سال دوام نمی آورد

کاملا صحیح است.

نظریه مارکس اشکال داشت ولی استالین برطرف اش نکرد بلکه آنچه که استالین اجرا کرد کمونیسم نبود

پس چی بود؟
ولی هرچی بود بهتر از نظریه کند و راکد وبدون نتیجه مارکس,لنین ومائو بود.

به قدرت رسیدن استالین گذر از اینترناسیونالیسم به ناسیونالیسم بود

اینطوری برداشت نکنید.ناسیونالیسم به قدر کمی نه افراطی اضافه شد.
برای مثال جنگ میهنی وسرود جدید شوروی نشانه ای از این است.
بالاخره مقداری ناسیونالیسم باید در کشوری باشه وگرنه فرد مثل کلاغ سیاه وبی هویت میشه.

در مورد مائو هم نمی توان با یک عکس حکم کرد که گرایشات وی چگونه بوده است

یک عکس نیست چند عکس است.دیالوگ بین آندو رو نیز دارم.



آن شب نیکسون در ضیافت شامی اعلام کرد(دلیلی ندارد که ما باهم دشمن باشیم.هیچ یک از ما طالب سلطه دیگری نیست.هیچ کدام از ما به دنبال سلطه بر دیگری نیست))
Quoted in hsu,the rise of modern china,p 174
خوبه خودتون می دونید این فرد چه قدر چین رو عقب انداخت.
افراد اصلاح طلب ومفید همانند دنگ شیائو پینگ رو آزار داد.
افراد وابسته به لین پیائو ودارای نفوذ رو عزل می کرد که باعث میشد لین پیائو به وی بد گمان شود.
من موندم این چینی ها چرا عکس مائو رو بر نمی دارن؟مگه مائو چه گلی به سرشون زد؟

[در جستجوی حقیقت]

البته کمونیستی که استالینیست نبود یا نیست منحرف است واون شخص کج روی راه لنین ومارکس است.

نه استالینیست ها.

آخه این تروتسکیسم ها وبرخی از کمونیست های پوشالی امروزه به استالینیست ها مهر کج روی راه لنین می زنن.

این تحریف نیست تسریع کاره.

اگه کارهای استالین رو ببینید چه می گویید که برخی از اصول حزب رو زیر پا گذاشت.

البته کار آنها درست بود زیرا نظر مارکس وحتی لنین اشکالات زیادی داشت که باید اصلاح میشد.

پس چی بود؟
ولی هرچی بود بهتر از نظریه کند و راکد وبدون نتیجه مارکس,لنین ومائو بود.

اگر اینطور فکر کنیم بازهم درست نخواهد بود
در واقع به طور کلی یک ایدئولوژی و مکتب داریم به اسم کمونیسم که همانطور که می دانیم پر از اشکالات ریز و درشت است و قابل اجرا نیست

بقیه اعم از هر گرایشی به جز منشویسم همه و همه انحراف از این مکتب هستند
اما نمی گوییم که انحراف از این مکتب بد است بلکه نه بد است نه خوب

در واقع در مورد کمونیسم نه راه پیش داریم نه راه پس
کمونیسم یک مکتب کاملا مشکل دار است که هر رهبر کمونیستی که به قدرت رسیده است سلیقه خودش را با نماد های کمونیستی در آمیخته و چیزی جدید ابداع کرده است پس تحریف جنبه عمومیت پیدا می کند و اصولا اگر به افراد کمونیست توجه کنیم اکثریت قریب به اتفاق از اصول و مبانی آن اطلاعاتی ندارند و صرفا به شعار های آن اکتفا می کنند پس بازهم می توان نتیجه گرفت که کمونیسم از بیخ و بن دارای اشکالات عدیده است

چیزی که استالین اجرا کرد را نمی توانیم کمونیسم بنامیم چون که به طور گسترده از مبانی روشن کمونیسم منحرف شده است
استفاده از عبارت استالینیسم نیز بازهم جامعیت نمی تواند داشته باشد چرا که تاکتیک های سیاسی استالین در مواقع مختلف باهم متفاوت بوده است و از طرفی این اصطلاح صرف شامل خود این شخص می شود و نمی توان بعد از او این کار را کاملا اجرا کرد برای این که نیاز به شخصی داریم که ویژگی های کامل استالین را داشته باشد که چنین چیزی بسیار سخت است

آنچه که استالین اجرا کرد شیوه ای حکومتی مبتنی بر کیش شخصیتی و خفقان سیاسی بر پایه حکومت انفرادی مطلق با ظواهر شورایی بود

در حالی که تمامی این ویژگی ها بر خلاف مانیفیست مارکس می باشد
در مورد ناسیونالیسم هم همانطور که گفتید لازم است و نبود ناسیونالیسم مشکل زاست

آن شب نیکسون در ضیافت شامی اعلام کرد(دلیلی ندارد که ما باهم دشمن باشیم.هیچ یک از ما طالب سلطه دیگری نیست.هیچ کدام از ما به دنبال سلطه بر دیگری نیست))
Quoted in hsu,the rise of modern china,p 174

اگر توجه داشته باشید این حرف را نیکسون زده نه مائو
بله دقیقا درست می فرمایید چرا که در شرایط سیاسی وقت شکاف و اختلاف بین چین و شوروی به حد اعلا رسیده بود و از طرفی فشار های سیاسی از داخل برای روابط مجدد با غرب نیز شدید بود و امریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که احتمالا چینی ها به یک تلنگر احتیاج دارند تا مجددا روابط را با غرب از سر بگیرند اما این چنین نشد

خوبه خودتون می دونید این فرد چه قدر چین رو عقب انداخت

دقیقا همین اشکال کمونیسم بود
چون که وی دقیقا کمونیسم را اجرا کرد و آنچه که چین را دهها سال عقب انداخت همانا کمونیسم بود

افراد وابسته به لین پیائو ودارای نفوذ رو عزل می کرد که باعث میشد لین پیائو به وی بد گمان شود.

جریان لین بیائو کمی متفاوت است
شخص لین مورد عنایت و مورد توجه مائو بود و همانطور که قبلا ذکر شده بود وی برای جانشینی مائو برگزیده شده بود ولی بعدا جریان توطئه و کودتا پیش آمد که قبلا به طور مفصل اشاره شد

[ARMY]

اگر این اشکال ازکمونیست بود چجوری شد شوروی به اون همه درجات علمی - سیاسی - نظامی و حتی فرهنگی رسید
به حدی که به پای امریکا رسید
و چندین دهه امریکا میلیار ها دلار برای سرنگونی شوروی هزینه کرد
این همه قدرت از کجا امده ؟

[☭Nicola☭]

شخص لین مورد عنایت و مورد توجه مائو بود و همانطور که قبلا ذکر شده بود وی برای جانشینی مائو برگزیده شده بود ولی بعدا جریان توطئه و کودتا پیش آمد که قبلا به طور مفصل اشاره شد

قبل از کودتا وبد گمانی لین , مائو اختیارات لین رو کم کرده بود

اگر این اشکال ازکمونیست بود چجوری شد شوروی به اون همه درجات علمی - سیاسی - نظامی و حتی فرهنگی رسید
به حدی که به پای امریکا رسید

به خاطر استالین واستالینیسم بود وگرنه اصل کمونیسم چیزی جز بدبختی,رکود وعقب ماندگی نیست.

مکتب استالین واستالینیسم کامل شده کمونیسم بود وضعف های آنرا برطرف کرده بود.

آنچه که استالین اجرا کرد شیوه ای حکومتی مبتنی بر کیش شخصیتی و خفقان سیاسی بر پایه حکومت انفرادی مطلق با ظواهر شورایی بود

فقط در این چند کلمه نمی شود قضاوت کرد.استالین به صنعتی کردن ورشد کشور بسیار معتقد بود.
که در عقاید دیگر کمونیستی وجود ندارد.

در حالی که تمامی این ویژگی ها بر خلاف مانیفیست مارکس می باشد

درسته.
مانفیست مارکس کلا مشکل داره.
این سیاست اقتصادی مارکس خنده داره.چیزی جز تئوری محض نیست.
وباید اصلاح می شد که استالین اصلاحش کرد.

در مورد ناسیونالیسم هم همانطور که گفتید لازم است و نبود ناسیونالیسم مشکل زاست

بله,اما استالین در مقطعی از ناسیونالیسم بهره برد که حتی هیچ آثاری از ناسیونالیسم در شوروی نماند.
وماهرانه آنرا در حزب ودر پسوت انترنسیونالیسم گنجاند.

استفاده از عبارت استالینیسم نیز بازهم جامعیت نمی تواند داشته باشد چرا که تاکتیک های سیاسی استالین در مواقع مختلف باهم متفاوت بوده است

تاکتیک های متفاوتی نداشته.کار او بر پایه صنعتی کردن وبرنامه های پنجساله بود.
فقط به خاطر مقطعی از زمان در جنگ جهانی دوم قدری تایکتیک ها تغییر کرد وگرنه مسیر اصلی یکی بود.
استالینیسم یکی از شاخه های کمونیسم است.
وبرخلاف عده زیادی که معتقدند انحراف از کمونیسم است من معتقدم راه صحیحش است.
آثار استالینیستی گواه این موضوع هستند
وهرچه بود یک کشور رو ابرقدرت کرد وبه پیشرفت رساند.

بقیه اعم از هر گرایشی به جز منشویسم همه و همه انحراف از این مکتب هستند

یعنی می گویید منشویسم نتیجه بخش است؟
پس باید تروتسکیسم هم مورد تایید باشد.
منشویسم یعنی اقلیت.اگر عقیده خوب وبدرد بخوری بود اقلیت وافراد کمی رو جذب نمی کرد.


واما درمورد مائو.

این شخص فرد متزلزلی بود.
یک زمانی دشمن امریکا ویک زمان دوستش.
یک زمان خفقان سیاسی ویک زمان جنبش صد گل!!!!!!!!!!!!!
یک زمان استعفا از قدرت وبعدش طمع برای قدرت وگرفتن از لیوشائوچی.
ونادیده گرفتن افراد نخبه مثل دنگ شیائو پینگ ولین پیائو بری دادن اختیارات بیش تر.
وجدا از سیاست مسخره جهش بزگ که جهش بزرگ به سمت عقب ماندگی بود.

چین شانس اورد که از اون شرایط با اصلاحات دنگ بیرون آمد وگرنه وضعیت مردم جمهوری زئیر کنگوی امروزه را داشت.

[در جستجوی حقیقت]

قبل از کودتا وبد گمانی لین , مائو اختیارات لین رو کم کرده بود

ر.ک :انقلاب چین بهزاد شاهنده
اینطور نبوده است

به خاطر استالین واستالینیسم بود وگرنه اصل کمونیسم چیزی جز بدبختی,رکود وعقب ماندگی نیست.

مکتب استالین واستالینیسم کامل شده کمونیسم بود وضعف های آنرا برطرف کرده بود.

فقط در این چند کلمه نمی شود قضاوت کرد.استالین به صنعتی کردن ورشد کشور بسیار معتقد بود.
که در عقاید دیگر کمونیستی وجود ندارد.

وباید اصلاح می شد که استالین اصلاحش کرد.

همانطور که قبلا هم گفتم استالین کاری برای کمونیسم نکرد
رویه ای که او در پیش گرفت مستقل از کمونیسم بود

تاکتیک های متفاوتی نداشته.کار او بر پایه صنعتی کردن وبرنامه های پنجساله بود.
فقط به خاطر مقطعی از زمان در جنگ جهانی دوم قدری تایکتیک ها تغییر کرد وگرنه مسیر اصلی یکی بود.
استالینیسم یکی از شاخه های کمونیسم است.
وبرخلاف عده زیادی که معتقدند انحراف از کمونیسم است من معتقدم راه صحیحش است.
آثار استالینیستی گواه این موضوع هستند
وهرچه بود یک کشور رو ابرقدرت کرد وبه پیشرفت رساند.

نه بدین شکل
فرضا روش سیاسی استالین در 1930 و 1950 را اگر باهم مقایسه کنیم تفاوتهای فراوانی وجود دارد که کارشناسان بهتر می دانند

یعنی می گویید منشویسم نتیجه بخش است؟
پس باید تروتسکیسم هم مورد تایید باشد.
منشویسم یعنی اقلیت.اگر عقیده خوب وبدرد بخوری بود اقلیت وافراد کمی رو جذب نمی کرد.

بنده نگفتم که نتیجه بخش است
اتفاقا عقیم است
اما منشویسم بیشتر از دیگران به تئوری های مارکس پای بند بود

این شخص فرد متزلزلی بود.
یک زمانی دشمن امریکا ویک زمان دوستش.
یک زمان خفقان سیاسی ویک زمان جنبش صد گل!!!!!!!!!!!!!
یک زمان استعفا از قدرت وبعدش طمع برای قدرت وگرفتن از لیوشائوچی.
ونادیده گرفتن افراد نخبه مثل دنگ شیائو پینگ ولین پیائو بری دادن اختیارات بیش تر.
وجدا از سیاست مسخره جهش بزگ که جهش بزرگ به سمت عقب ماندگی بود.

ر.ک: انقلاب چین بهزاد شاهنده
ر.ک:تقویم تحولات چین

سیاستهای چین نیز در زمانهای مختلف باهم متفاوت و بر حسب زمان بوده است
هرچند که این چیزی از اشتباهاتش را جبران نمی کند

[☭Nicola☭]

قبل از کودتا وبد گمانی لین , مائو اختیارات لین رو کم کرده بود

ر.ک :انقلاب چین بهزاد شاهنده
اینطور نبوده است

کتاب انقلاب فرهنگی چین انتشارات ققنوس ترجمه مهدی حقیقت خواه.
ص75,76,77,78,79,80,81,82,83,84,85 تا قضیه کودتا در ص91 خاتمه میابد.

که ثابت می کند مائو بدگمانی داشته وافراد لین رو عزل می کرده واختیاراتش رو کم وگرنه لین50 سال به مائو خدمت کرده بود واگر مائو اون بدگمانی هارو نمی کرد لین تصمیم به کودتا نمی گرفت

کتاب چین از جنگ جهانی دوم ترجمه رضاعلیزاده در ص,69 ,70 و71 به بدگمانی مائو اشاره کرده.

[☭Nicola☭]

آنچه که استالین اجرا کرد شیوه ای حکومتی مبتنی بر کیش شخصیتی و خفقان سیاسی بر پایه حکومت انفرادی مطلق با ظواهر شورایی بود

استالین کیش شخصیتی بوجود نیاورد.این مردمش بودند که با سپاس های وی این مدل رو بوجود اوردن ونمیشه اسمش رو کیش شخصیتی گذاشت ودر واقع یک رهبر دوستیه.
خفقان سیاسی هم توی حزب های فاشیستی ونازیستی وکمونیستی بالاخره وجود داره چون بنتقاد پذیر نیستن وتک حزبی اند.

[ARMY]

مدال هایی که به استالین داده شد رو استالین به زور قبول کرد (کتاب جامع استالین دربار تزار سرخ و با کمک گرفتن از منابع K.G.B - منابع شوروی در گرجستان و منابع شوروی در مسکو )
و در مورد خفقان سیاسی استالین رهبر مردمی بود
مثل ادولف هیتلر
روسیه رو نجات داد (از لحاظ اقتصادی و علمی )
و همچنین مردم شوروی رو از چنگال فاشیست ها رهایی داد

[☭Nicola☭]

بله استالین همیشه لباس ساده وبدون درجه می پوشید اما برخی از ژنرال ها در اواسط دهه30 گفتند که رفیق استالین می بایست حتما درجه ها ومدال هایی برای کشور قرار بده وگرنه سیستم ارتش ضعیف وهرج ومرج گونه ودرمقابل حملات ضعیف است.
استالین هم قبول کرد.
وخودش صرفا برای برعهده گرفتن کل قوای مسلح که بتواند ارتش را کنترل کند درجه فیلد مارشالی رو برای خودش قرار داد.
البته قالبا لباس ساده می پوشید فقط جلوی غربی ها درجه می گذاشت,لباس خوش رنگ می پوشید ومدل قهرمان سوسیالیستی کار رو می آویخت تا قدرت شوروی رو به رخ اونها بکشد..

---

البته مائو,لنین وبرخی از کمونیست ها درجه رو خلاف قوانین کمونیست ومارکس می دونستن.

همه ما می دونیم هیچ ارتشی بدون درجه نمیشه ودچار هرج ومرج میشه.