26-07-2013، 14:40
نقل قول: تو هر وقت تو نظام اباد سینتو سپر کردی با سره بالا را رفتی بعد بیا اینجا اینو به من بگو
خبرشم رسیده که با میلادو علیرضا دعوات شد نرفتی سره قرار
این کار که ترس نداره. یه جور میگی انگار نظام اباد یه دخمه ای توی کلمبیا هست که توش قاچاق چی ها و ادم کش ها زندگی می کنن. من اون جا زیاد رفتم چگان و آشنایان زیادن. ادم های خیلی خوبی هم دیدم. اون جا رو نمیشناسی بی خود یه چیز نگو.
خبرش رسیده ولی تو باید میومدی از من هم می پرسیدی که داستان چی بوده! اونا به من ساعت ندادن. منم خسته شدم رفتم. ارزشش هم نداشت که دوباره بچه ها رو جمع می کردم میومدم چون واقعا سر یک چیز مسخره ای بود به نام دوست دختر سابق!