امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های خنده دار(آخر خنده)

#1
داستان های خنده دار(آخر خنده) 1
گنجشک آبادانی
یک گنجیشک آبادانی داشته واسه خودش پرواز میکرده، یهو از دور یک عقاب میبینه. میره جلو، بالهاشو باز میکنه، میگه: هو ولک! بالها رو حال می‌کنی؟! عقابه میگه: برو عموجون، حال و حوصله ندارم. گنجیشکه میگه: نه جون ولک، نیگاه کن هیبت بال رو، رنگ پر رو، حال میکنی؟! عقابه میگه: برو بچه به بازیت برس ، من بهت اشاره کنم همه پرهات میریزه. گنجیشکه از رو نمیره، میگه: ههه! ولک پرهای من بریزه؟! نظاره کن قطر بال رو… صفا کن! عقابه شاکی میشه، یک تلنگر میزنه به گنجیشکه، همه پرهاش میریزه تعادلشو از دست میده سقوط میکنه.
همونجور که داشته لخت مادرزاد میافتاده پایین، داد میزنه: هوو ولک!… حال میکنی هیکل رو.


شماره ناشناس
ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم .
شماره ناشناس بعدی :
-دوست پسر داری؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ……واقعا که …
-عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
- خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو….


ناو هواپیما بر یو اس اس لینکلن
گفتگوی آمریکایی ها و اسپانیایی ها روی فرکانس اضطراری کشتیرانی
گفتگویی که واقعاً روی فرکانس اضطراری کشتیرانی، روی کانال ۱۰۶ سواحل Finisterra Galicia میان اسپانیاییها و آمریکاییها در ۱۶ اکتبر ۱۹۹۷ضبط شدهاست. اسپانیاییها (با سر و صدای متن): A-853 با شما صحبت میکند. لطفاً ۱۵درجه به جنوب بچرخید تا از تصادف اجتناب کنید. شما دارید مستقیماً به طرفما میآیید. فاصله ۲۵ گره دریایی.
آمریکاییها (با سر و صدا): ما به شما پیشنهاد میکنیم ۱۵ درجه به شمال بچرخید تا با ما تصادف نکنید. اسپانیاییها: منفی. تکرار میکنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا تصادف نکنید.
آمریکاییها (یک صدای دیگر): کاپیتان یک کشتی ایالات متحده آمریکا با شما صحبت میکند. به شما اخطار میکنیم ۱۵ درجه بشمال بچرخید تا تصادف نشود.
اسپانیاییها: این پیشنهاد نه عملی است و نه مقرون به صرفه. به شما پیشنهاد میکنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا با ما تصادف نکنید.
آمریکاییها (با صدای عصبانی): کاپیتان ریچارد جیمس هاوارد، فرمانده ناو هواپیمابر یو اس اس لینکلن با شما صحبت میکند. ۲ رزم ناو، ۵ ناو منهدم کننده، ۴ ناوشکن، ۶ زیردریایی و تعداد زیادی کشتیهای پشتیبانی ما را اسکورت میکنند. به شما پیشنهاد نمیکنم، به شما دستور میدهم راهتان را ۱۵ درجه به شمال عوض کنید. در غیر اینصورت مجبور هستیم اقدامات لازمی برای تضمین امنیت این ناو اتخاذ کنیم. لطفاً بلافاصله اطاعت کنید و از سر راه ما کنار روید !!!
اسپانیاییها: خو آن مانوئل سالاس آلکانتارا با شما صحبت میکند. ما دو نفر هستیم و یک سگ، ۲ وعده غذا، ۲ قوطی آبجو و یک قناری که فعلاً خوابیده ما را اسکورت میکنند. پشتیبانی ما ایستگاه رادیویی زنجیره دیال ده لاکورونیا و کانال ۱۰۶ اضطراری دریایی است. ما به هیچ طرفی نمیرویم زیرا ما روی زمین قرار داریم و در ساختمان فانوس دریایی A-853 Finisterra روی سواحل سنگی گالیسیا هستیم و هیچ تصوری هم نداریم که این چراغ دریایی در کدام سلسله مراتب از چراغهای دریایی اسپانیا قرار دارد. شما میتوانید هر اقدامی که به صلاحتان باشد را اتخاذ کنید و هر غلطی که میخواهید بکنید تا امنیت کشتی کثافتتان را که بزودی روی صخرهها متلاشی میشود تضمین کنید. بنابراین بازهم اصرار میکنیم و به شما پیشنهاد میکنیم عاقلانهترین کار را بکنید و راه خودتان را ۱۵ درجه جنوبی تغییردهید تا از تصادف اجتناب کنید.
آمریکاییها: آها. باشه. گرفتیم. ممنون …

[b]چرا نباید به یک رستوران 5 ستاره رفت ؟[/b]


[rtl]گارسون : چه میل دارید؟ آب میوه؟ سودا؟ شکلات؟ مایلو (شیر شکلات)؟ یا قهوه؟[/rtl]
[rtl]مشتری : لطفا یک چای ! [/rtl]
[rtl]گارسون : چای سیلان؟ چای گیاهی؟ چای بوش؟ چای بوش و عسل؟ چای سرد یا چای سبز؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: سیلان لطفا [/rtl]
[rtl]گارسون: چه جور میل دارید؟ با شیر یا بدون شیر؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: با شیر لطفا [/rtl]
[rtl]گارسون: شیر؟ پودر شیر یا شیر غلیظ شده؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: شیر غلیظ شده لطفا[/rtl]
[rtl]گارسون: شیر بز، شیر شتر یا شیر گاو؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: لطفا شیر گاو.[/rtl]
[rtl]گارسون: شیر گاوهای مناطق قطبی یا شیر گاوهای آفریقایی؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: فکر کنم چای بدون شیر بخورم بهتره[/rtl]
[rtl]گارسون: با شیرین کننده میل دارید یا با شکر یا با عسل؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: با شکر[/rtl]
[rtl]گارسون: شکر چغندر قند یا شکر نیشکر؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: با شکر نیشکر لطفا[/rtl]
[rtl]گارسون: شکر سفید، قهوه ای یا زرد؟ [/rtl]
[rtl]مشتری: لطفا چای را فراموش کنید فقط یک لیوان آب به من بدهید [/rtl]
[rtl]گارسون: آب معدنی یا آب بدون گاز؟[/rtl]
[rtl]مشتری: آب معدنی[/rtl]
[rtl]گارسون: طعم دار یا بدون طعم؟
[/rtl]
[rtl]نظر و سپاستون یادتون نره
[/rtl]
اگه دوسم نداری....
فقط یه کلمه
بگو ندارم
دیگه چرا انقد زجرم میدی........
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥ ، Blązing~Ŝtąr ، فاطی کماندو ، arh1989 ، PARIA33 ، noora91 ، سانا50 ، *...J U S T I N...* ، The Light ، batika ، AMIN GAN ، نیلوفر جوووووووووون
آگهی
#2
ایول خوب بود Wink
داستان های خنده دار(آخر خنده) 1
پاسخ
#3
مرسی نفسم از نظر قشنگتSmile
اگه دوسم نداری....
فقط یه کلمه
بگو ندارم
دیگه چرا انقد زجرم میدی........
پاسخ
#4
مر3000000000000000000
پاسخ
#5
خواهش میکنم.......Heart
اگه دوسم نداری....
فقط یه کلمه
بگو ندارم
دیگه چرا انقد زجرم میدی........
پاسخ
#6
مر30عزیزم باحال بودRolleyes
پاسخ
آگهی
#7
خواهش میکنم........Heart

سپاس که یادتون رفت
اگه دوسم نداری....
فقط یه کلمه
بگو ندارم
دیگه چرا انقد زجرم میدی........
پاسخ
#8
خیلی عالی بود عزیزمHeart
Zendegi bedon tataloo xar ast; Tongue...
پاسخ
#9
ممنون
خدایا دوست بدار آن هایی که دوستمان دارند و نمی دانیم و سلامت بدار آن هایی که دوستشان داریم و نمی دانندHeart
پاسخ
#10
خواهش میکنم  مرسی از نظرای قشنگتون
اگه دوسم نداری....
فقط یه کلمه
بگو ندارم
دیگه چرا انقد زجرم میدی........
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  داستان کوتاه عاشقانه
  بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد: داستان الاغ سخت کوش و بز حسود
  داستان اموزنده به خدایت نگو چرا
  داستان عشق مرا بغل کن
  یه دختر خوب چه کارایی باید بکنه چه کارایی نباید بکنه(آخر خنده)
Book داستان ترسناک
  داستان وحشتناک(یکمی)
  داستان خنده دار و طنزی
  داستان به دنیا اومدن سید پوتین
  داستان واقعی ترسناک درباره اتفاقات عجیب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان