امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سرخابي شدن برايم حسرت نبود

#1
لوکا کسي است که برايش فرقي نمي کند بازيکن جوان است يا مسن، او ميلاد فخرالديني و فرهاد سالاري پور را آورد و رشد داد.
 
وقتي در اوج بود هر مربي‌ حسرت داشتن او را مي خورد. استعداد ذاتي او در فوتبال سبب شد خيلي زود به فوتبال کشور معرفي شود و به سرعت روند پيشرفت را طي کند. پس از شروع طوفاني در فجر سپاسي به يک ستاره در ذوب آهن بدل شد که بي ترديد مي توان او را جزو بازيکنان برتر تاريخ ذوب آهن در کنار محمدرضا خلعتبري، کمال حسيني، رضا صاحبي، محمد مومني، حسن استکي، علي شجاعي، رسول کربکندي و ... قرار داد.
خودش مي گويد 10 سال به صورت متوالي از سرخابي ها پيشنهاد داشتم ولي هيچگاه حسرت نمي خورم چرا به اين تيمها نرفتم.
سوالات ما و پاسخهاي مهدي رجب زاده پيش روي شماست:
براي شروع از پانزده سال حضورت در سطح اول فوتبال کشور بگو. خسته نيستي؟
به هيچ وجه. فوتبالم را از سال 76 با فجر سپاسي شروع کردم، در آن سال با فجر قرارداد داشتم اما بازي نکردم و از يک سال بعد يعني 77 رسماً براي اين تيم به ميدان رفتم. راستش را بخواهيد همه اين دوران براي من مثل برق و باد گذشت.
مهدي رجب زاده چه کرد که در اين پانزده سال دچار افت نشد؟
در مورد تداوم حضورم در فوتبال يکي از مسائل مهم که مي توانم از آن صحبت کنم، ازدواجم است. راستش من زود ازدواج کردم و ازدواج فرد را مسئوليت پذير مي کند و در زندگي همه برنامه‌هاي آن شخص منظم مي شود. مورد ديگر اينکه هيچ وقت بين تمرين و مسابقه فرق نگذاشتم. خوب تمرين کردن و استراحت کافي داشتن هم مهم است و ديگر اينکه اگر انسان اعتقاد قوي داشته باشد در خيلي از جاها خدا به کمک او مي آيد و من هم کمک و لطف خدا را بارها در زندگي فوتبالي‌ام ديده‌ام.
نمايش جمله "بر جمال مهدي صلوات" روي پيراهنت به توجه به همين اعتقادات و ابتکار تو بود. اين ايده از کي شکل گرفت؟
من به خاطر اعتقاد قلبي ام به امام زمان(عج) اين کار را کردم، چون احساس کردم کسي هست که هميشه حواسش به من هست. جالب است بدانيد مادرم هم من را بيمه حضرت مهدي(عج) کرده است. زماني که مادرم باردار بود چند بار تصادف کرده بود، آن زمان گفته بودند بچه ات مرده، عمل کن تا حداقل خودت زنده بماني، اما مادرم در خواب امام زمان(عج) را مي بيند که او به گفته بچه‌ات سالم است. همين مي شود که نذر مي کند من سالم باشم تا اسمم را مهدي بگذارد. هميشه هم به من مي گويد تو بيمه امام زمان(عج) هستي و مراقب خودت باش. انشالله توانسته باشم خوشنودي امام زمان(عج) را موجب شوم.
در جايي اشاره کرده بودي که متاسفانه فوتباليستهاي نسل جديدي زود اشباع مي شوند؟
بله- در فوتبال جو عوض شده. همان طور که گفتم در اجتماع تغيير کرده. در فوتبال هم ديدگاهها عوض شده اند. سال هاي پيش در رده سني جوانان به عنوان مثال اگر بازيکني مرتکب اشتباه و ايرادي مي شد؛ مربي او را تنبيه و کنترل مي کرد، اما الان بازيکن از تنبيه اين چنيني نگراني ندارند. کسي نيست که گوش بازيکن را بگيرد تا ايراد خود را برطرف کند، زماني هم که شخصيت شکل مي گيرد ديگر درست کردنش سخت است، به نظر من سيستم پرورش فرهنگي ما در فوتبال دچار مشکل شده است.
و متاسفانه اين موضوع تاثيراتش را روي کيفيت فني يک بازيکن جوان مي گذرد. خنده دار نيست که در تيم استقلال و در تست آمادگي جسماني اين تيم از بين اين همه بازيکن جوان فرهاد مجيدي اول شده است؟!
متأسفانه بازيکنان جوان الان، فکر مي کنند بايد به جايي برسند، امکاناتي در اختيارشان قرار بگيرد و تمام. اصلاً به پيشرفت در فوتبال فکر نمي کنند. منظور فقط لژيونر شدن نيست، مي توانند اين را آويزه گوش خود کنند که ايران باشند اما يک فوتباليست خوب و با شخصيت باشند. در سال هاي اخير بازيکنان جوان زيادي آمدند که زود رفتند، اما قديمي هايي هستند که تا 33، 34 سالگي بازي کردند و کم نياورند.
برويم سراغ مهدي رجب زاده و حواشي دوران فوتبالش. در مصاحبه اي گفته بودي اگررجب زاده استقلال يا پرسپوليس بود شرايطش فرق داشت. ما بازيکنان ستاره زيادي در همين اصفهان داشتيم اما سرخابي شدند و بعد هم افت کردند و نهايت آنها اين بود: خداحافطي با فوتبال. البته شايد اين مشکل مديريت فوتبال و رسانه هاست که به عنوان مثال مهدي رجب زاده در ذوب آهن آن طور که بايد ديده نمي شود اما روي يک بازيکن معمولي در استقلال و پرسپوليس اين طور زوم مي‌شود.
نه، من چيز ديگري گفته بودم و بد انعکاس دادند. گفته بودم اگر فوتبالي که در ذوب آهن، مس کرمان و فجر ارائه کردم در استقلال يا پرسپوليس مي‌کردم، الان دست نيافتني بودم. خيلي از بازيکنان پر هياهوي استقلال و پرسپوليس هيچ وقت نمي توانند آن طور که من در تيم هاي شهرستاني بازي کردم، بازي کنند، به اعتقاد من بازي در استقلال و پرسپوليس خيلي ساده تر از تيمهاي شهرستاني است.
پس سرخابي شدن برايت حسرت نبود.
نه اصلاً، حتي در برنامه 90 هم اين موضوع را گفتم. گفتم که انتخابم هميشه خوب بوده است و از آنها راضي هستم.
فکر مي کنم تيم هايي مثل ذوب آهن و سپاهان بازيکنان را تا 60 درصد به لحاظ فني رشد دادند. نمونه آن خلعتبري، قاضي، طالبي، گردان، خود تو....
به نظر من در تيم هاي شهرستاني قوي کار کردن سخت تر از بازي کردن در تيم هاي پايتخت است. آنجا فوتبال بازي کردن راحت تر است. چون بازيکن خودش را مي تواند بهتر و راحت تر نشان بدهد، هميشه در ديد هستند اما بازيکني که از نظر روحي و رواني ضعيف باشد نمي تواند خودش را آنجا جا بيندازد. من از سال 79، 80 به بعد، هر سال از استقلال و پرسپوليس پيشنهاد داشتم ولي در ذوب آهن ماندم و به کيفيت بالايي رسيدم.
مثل آرمناک. او هم هر سال از سرخابي‌ها پيشنهاد داشت اما در اصفهان ماند.
دقيقاٌ اتفاقاً يک سال که رفتم دفتر باشگاه پرسپوليس آرمناک هم آنجا بود. دوست داشتم جايي باشم که آرامش داشته باشم، سرخابي ها اسير جوي هستند که نمي خواهم آن را رسانه اي کنم و به نظر من ذوب آهن آرامشش بيشتر از اين دو تيم است. ببينيد وقتي دوربين روي بازيکني زوم مي کند حاشيه بازيکن هم بيشتر مي شود.
آمار مي گويد مهدي رجب زاده رکورددار گلزني در تاريخ فوتبال ذوب آهن است؛ به نظرت چرا اين باشگاه سيستمي ندارد که اين آمار را ارائه کند؟
نمي خواهم راجع به خودم صحبت کنم اما خودم هم دليل اين مسئله را نمي‌دانم. بگذار اين نکته را هم بگوييم. همه ديديم که وقتي با ذوب‌آهن به امارات رفتي، مسئولان الامارات با تو فوق‌العاده رفتار کردند و حتي آنقدر از تو استقبال کردند که برخي رسانه‌ها شايعه کردند مي‌خواهي به امارات برگردي! درست است. وقتي دو فصل پيش با ذوب آهن به امارات رفتم، باشگاه الامارات بنر بزرگي براي من زده بود که روي آن نوشته بود «welcome to your team»؛ آن زمان با خودم گفتم من کاري براي اين تيم نکردم اما باز هم دمشان گرم، احساس غرور کردم، آنجا من را اين طور تحويل گرفتند ولي راستش را بخواهيد در ذوب آهن با اين همه سابقه ... جالب اينکه در تيم آن زمان ما همه ديدند که باشگاه الامارات چه کاري انجام داده اما از باشگاه هيچ کس به روي خودش نياورد!
مثل اينکه خودت نمي دانستي رکورددار گلزني در تاريخ ذوب آهن هستي.
نه نمي دانستم، تا سال پيش که بعد از اولين گلم در فصل جديد، در تهران بودم و يکي از روزنامه ها را مي ديدم که نوشته بود رجب زاده رکورددار گلزني در ذوب آهن. مثل اينکه نوشته بود، من و رضا صاحبي با 48 گل اين عنوان را داشتيم و با اولين گلي که در فولادشهر زدم 49 گله شدم تا رکورددار گلزني در ذوب آهن شوم.
به نظرت بهترين بازيکن تاريخ ذوب آهن تو هستي يا خلعتبري. البته با احترام به شجاعي، کربکندي، کمال حسيني و...
همه اينها خوب کار کردند، نمي توانم بگويم کدام بهتر است، بهتر است شما نظر سنجي بگذاريد و از هواداران بپرسيد. به نظر من هر گلي بوي خود را دارد و همه زحمت کشيده اند، حالا يکي بيشتر موثر بوده و يکي کمتر.
حالا که بحث محمدرضا شد، بگذار يک سئوال ديگر بپرسيم. به نظرت خلعتبري اگر براي عجمان بازي نکند، حتي اگر محروم هم شود، در ايران يک قهرمان ملي نمي شود؟
من اين حرف را قبول ندارم. محمدرضا چون قرارداد دارد، جاي ديگري نمي تواند برود چون در اين صورت به فيفا شکايت مي کنند و محروم مي‌شود. اما اين را هم بگويم که شما يک طرف قضيه را ميبينيد، آن طرف سکه را هم بايد ديد. اگر بازيکن بازي نکند نابود مي شود. فوتباليست به بازي کردن زنده است، دو روز ديگرهمه اين موضوع را فراموش مي کنند که او به خاطر مصالح ايران يک فصل بيرون نشسته است و يک ماه ديگر هم کسي برايش تره خورد نمي کند.
مي‌خواهيم دوباره به عقب بازگرديم. بهتر است در مورد فصل قبل هم صحبت کنيم، تو بلافاصله بعد از اينکه کربکندي با ذوب‌آهن قرار داد بست، به اين تيم آمدي. به نظرت چرا کربکندي آنقدر زود با اين تيم به بن بست خورد؟
آقا رسول براي ما زياد زحمت کشيد و در دوره اولي که با او در ذوب‌آهن بوديم، سال‌هاي خوبي کنار يکديگر داشتيم، البته به جز همين سال آخري که در ذوب بود و نتيجه نمي‌گرفتيم. راستش پارسال زماني من به ذوب‌آهن پيوستم که با فجر تمام کرده بودم. حتي قرار بود با اين تيم قرارداد هم امضا کنم و هر روز به باشگاه فجر مي‌رفتم و به مسئولان براي جذب بازيکن مشاوره مي‌دادم. جعفري مديرعامل فجر به من اعتقاد زيادي داشت و رابطه‌مان با او خيلي خوب بود بنابراين او مي گفت به باشگاه بيا و توقع داشت چون بزرگ‌تر تيم هستم بمانم و جالب است بدانيد که سر همين جدا شدن از فجر يک نيم فصل با من قهر کرد!
با توجه به کاري که با اين تيم کردي، شيرازي در بازي هايي که تو هستي شعار نمي دهند؟ يا اينکه بخواهند برگردي به شهر خودت؟
مردم شيراز خيلي به من لطف دارند، چون پارسال از بين قديمي هاي فجر فقط من بودم، فجر آن سال تيم جواني بود و در نيم فصل اول شرايط سختي داشت. اما در نيم فصل دوم موتورم داغ شد و گلزني هايم شروع شد. مردم هم دوستم داشتند، بنابراين اصلاً رفتار بدي با من نکردند.
چرا ذوب آهن فصل قبل به آن حال و روز افتاد؟
چند عامل هم زمان باعث شد. اول اينکه باشگاه پول نداشت، به بحران مالي خورده بود و اگر اشتباه نکنم نزديک به 10 ميليارد تومان بدهي داشت. بودجه اي که تعيين کردند بين 5 تا 6 ميليارد تومان بود، با اين بودجه هم نمي توان تيم قوي بست. ولي ذوب آهن اين شانس را داشت که بازيکنان قديمي اش همه متعصب بودند و ماندند، مثل حدادي‌فر، فرهادي، صلصالي. از آنها توقع بود که بمانند و ماندند. خدا را شکر ذوب آهن بچه هاي خوبي دارند، همه سالم و متعصب هستند و امسال هم از اين نظر تيم خوبي داريم. به اعتقاد من ذوب آهن باشخصيت ترين فوتباليستهاي ايران را دارد.
و دلايل ديگر وضعيت فصل گذشته ذوب آهن؟
دليل ديگر اين بود که باشگاه با همان بودجه اي که داشت شايد مي توانست بازيکنان بهتري از ليگ يک جذب کند. شما ببينيد زماني که تيم وارد مسابقات شد يک تيم دست و پا شکسته در زمين داشتيم و يک سياهي لشگر روي نيمکت. در طول فصل هم دست ما براي تعويض بسته بود. اينها به تيم ضربه کرد. چون فاصله فني زمين تا نيمکت سه درجه بود، در صورتي که بايد فقط اين اختلاف يک درجه باشد.
خودت فکر مي کردي در ليگ بمانيد؟
مي دانستم کارمان سخت است و احتمال دارد به پلي آف برويم اما باور نداشتم که سقوط مي کنيم. يک لحظه هم به ليگ يک فکر نکردم.
کاظمي چرا رفت؟
ما هم نفهميديم. جلسه اي در کارخانه گرفتند و بعد از آن گفتند آقا فرهاد نمي خواهد بماند و ما هم به نظر او احترام گذاشتيم، گفتند اگر بدون مربي هم برويد او برنمي گردد و در موردش چيزي نپرسيد. حتي گفتند کسي هم در موردش حرفي نزند. من تا الان هم هنوز نمي دانم او چرا رفت و واقعاً دليلي که بتوانم بگويم به خاطر آن بوده ندارم. اما جا دارد از آقاي ياوري که به عنوان يک اصفهاني آمد و تيمش را نجات داد به نيکي ياد کنم.
و جدايي ياوري؟
اول قرار بود بماند. ياوري ريسک بزرگي کرد که در آن شرايط هدايت تيم را قبول کرد. شايد هر مربي اين وضعيت را قبول نمي کرد اما او از نظر رواني روي بچه ها کار کرد و همين باعث شد که در دو بازي پلي آف چهارگل زديم.
از گذشته به حال مي‌رويم. از فصل جديد و کار دوباره با بوناچيچ بگو. در مس هم با لوکا کار کرده اي درست است؟
لوکا مربي حرفه‌اي است و سالي که در مس بودم اين موضوع را فهميدم، حتي او به قدري حرفه‌اي بود که من در مس سه ماه تمام تمرينات او را يادداشت مي کردم، چون فکر مي کردم براي آينده کاري خودم خوب است.
لوکا با مربيان ايراني از نظر کيفيت چقدر تفاوت دارد؟
لوکا به تيم نظم تاکتيکي مي دهد. البته تيم آقا فرهاد هم همين طور بود، تيم با برنامه حرکت مي کرد. اما لوکا کسي است که برايش فرقي نمي کند بازيکن جوان است يا مسن، او ميلاد فخرالديني و فرهاد سالاري پور را آورد و رشد داد. کسي است که اگر بداند جواني خوب است از او به خوب استفاده مي کند. لوکا بود که اکبر ايماني را هم از مس آورد ذوب آهن.
راجع به بازيکنان جديد تيم صحبت کن. به نظر مي رسد مشکل امسال ذوب آهن باز هم مشکلات دفاعي است.
از پاس سه بازيکن گرفتيم که همگي خوب هستند، وحيد علي آبادي، اويس کرد جهان که دفاع چپ است و تکنيک خوبي دارد، مرتضي تبريزي که جوان است در پلي آف هم ما را اذيت کرد. امسال تيم خوبي داريم، مطمئن باشيد خوب نتيجه مي گيريم.
با يارگيري‌هاي اين فصل مدعيان را کدام تيم ها مي بيني؟
به نظرم مدعيان تيم هايي نيستند که در فصل نقل و انتقالات هياهوي بيشتري دارند و رقم هاي بالا دادند. اين طور نيست که تيمي حتماً اگر ميلياردي پول داده پس نتيجه مي گيرد. تيم براي نتيجه گيري بايد تيم باشد. مثل فولاد در فصل گذشته يا فجرسپاسي در اولين فصل حضور من.
اين حرفت کنايه به سپاهان هم هست؟
به سپاهان کاري ندارم، حرف من اين است که تيم بايد يک دست باشد، تيم يک دست بهتر از تيم پر ستاره است. تيمي مثل تيم 78 فجر سپاسي همين طور بود. براي همين ما بهترين تيم شهرستاني شديم. علي سامره بود، امير حسين يوسفي، محمد خرمگاه، محمود خرم‌زي، من، وحيد رضايي. آن سال بهترين تيم شهرستاني شديم و سال بعد هم قهرمان جام حذفي. تيمي بوديم مثل تيم پارسال فولاد.
در مورد تيم ملي بگو. 18 بازي ملي داري؟
نه. نوزده بازي کردم که يکي غير رسمي بود.
چرا هيچ وقت بازيکن ثابت نشدي؟
نزديک به 10 سال مي شود در خدمت تيم ملي هستم ولي متأسفانه هيچگاه يک بازيکن فيکس و ثابت نشدم.
در اوج بودي اما فيکس تيم ملي نشدي. شايد بدشانسي تو اين بود که به نسل علي کريمي و مهدوي کيا، دايي، هاشميان و ... خوردي.
بله. بدشانس بودم. ضمن اينکه دوران اوج من زمان مربيگري دايي در تيم ملي بود که خيلي اميدوار بودم دعوت شوم اما او اصلاً من را دعوت نکرد. بعد از بازي با سوريه در آزادي که صفر- صفر شد، دايي مربي شد، گفتم حالاست که ديگر به تيم ملي دعوت مي‌شوم و حقم را مي گيرم؛ آن زمان در امارات بازي مي کردم و خيلي اميدوار بودم اما نتوانستم براي تيم ملي بازي کنم.
تازه آن زمان لژيونر هم بودي.
بله، تا بود مي‌گفتند لژيونرها بايد به تيم ملي دعوت شوند و ما همه کاري کرديم که لژيونر شديم اما شانس ما بعد از جام ملت هاي آسيا بود که گفتند لژيونرهاي امارات به درد نمي خورند و فقط از ليگ ايران انتخاب کردند. خودمان را کشتيم رفتيم امارات که فيکس تيم ملي شويم اما نشديم.
پس حقت را از تيم ملي نگرفتي.
نه، نگذاشتند حقم را بگيرم.
چه کساني؟
کساني که زور و قدرت نفوذ داشتند. در تيم ملي بازيکناني بودند که از نظر فني از من پايين تر بودند اما به خاطر ارتباط با افراد با نفوذ در تيم ملي فيکس شدند. اسم نمي برم اما در جام جهاني يکي از هم شخصيت ها آمد به يکي از بازيکنان که برانکو اصلاً اعتقادي به او نداشت گفت مگر من مرده باشم که تو را خط بزنند. آن زمان من خط خوردم و واقعا حيف بود چون من خيلي آماده بودم.
يادم مي‌آيد 5 سال پيش محرم در گفتگو با ما گفت که ديگر براي تيم ملي پير شده‌ام اما حالا بعد از گذشت 5 سال شرايط تيم ملي دوباره به سمتي رفته که مي‌گويند محرم بايد بيايد. فکر مي‌کني به تو هم دوباره احتياج پيدا کنند؟
فکر مي‌کنم هنوز هم مي‌توانم براي تيم ملي بازي کنم. از نظر فرم بدني و کارايي و آمادگي جسماني شرايط خوبي دارم. به خصوص اينکه تيم ملي را مي بينيم که شق و القمر نمي کنند.
به اين تيم ملي در جام جهاني چقدر اميد داري؟
راستش به نظر من فقط خدا کمک کرد که در سه بازي برديم و صعود کرديم. به قول فردوسي پور که گفت خدا کند در گروه برزيل و مکزيک نيفتيم. آخر تيم هايي که حريف ما در جام جهاني خواهند شد خيلي قوي هستند و ما اصلاً در حد آنها نيستيم. بايد مراقب باشيم زنگ تفريح نشويم.
*از تيم 2006 خيلي ضعيف تريم. قبول داري؟
البته. ما الان بازيکن با ثبات در تيم نداريم. زماني که برانکو سرمربي تيم ملي بود با وجود اينکه اينقدر به او انتقاد مي کردند، خيلي تيم خوبي داشتيم اما الان فکر مي‌ کنم تيم سال 2006 به تيم سال 2014 شش گل مي زند. تيم 2006 شخصيت ملي داشت، ايراداتي هم داشت اما بهتر از اين تيم بود.
مهدي حالا که از همه دري صحبت کرديم، بگذار کمي هم راجع به پولهاي ميلياردي در فوتبال صحبت کنيم.
بدبختي فوتبال ما اين است که اگر به عنوان مثال رجب زاده حقش صد ميليون تومان است، باشگاه ديگري پيدا مي شود که به او بي‌حساب 120 ميليون تومان مي دهد؛ بعد از آن باشگاه ديگري پيدا مي شود که مي گويد 150 ميليون تومان مي دهم و همين طور قيمت ها بالا مي رود.
به نظر من باشگاهها براي حل اين مشکل بايد با هم صحبت کنند و قيمت بازيکن را تعيين کنند. متاسفانه در فوتبال ما يک مشت دلال هستند که بازيکني که قيمتش پانصد ميليون تومان هم نيست يک ميليارد مي‌گيرد.
البته قبول کن که بعضي‌ها در فوتبال ما تک هستند و شايد پول زياد حقشان است اما به نظر من مشکل ما بازيکنان متوسط است که خيلي پول مي‌گيرند.
بله. بازيکناني داريم که مثل آنها در فوتبال ما کم هست که بايد بهتر از بقيه پول بگيرند، هرچند که همان‌ها را هم بي‌حساب پول داده‌اند. به نظر من در فوتبال ايران بازيکني نيست که حقش يک ميليارد تومان باشد.
شايد بعضي بگويند چون خودش اينگونه پول نمي‌گيرد اين حرف‌ها را مي‌زند.
نه. البته من تا دو سال پيش مي‌گفتم بازيکن ميلياردي نداريم چون تورم به اين حد نبود و الان شايد چهارتا پنج نفر هستند که حقشان است. اما همان‌ها هم حقشان يک ميليارد است که متاسفانه يک ميليارد و هفتصد ميليون تومان مي گيرند. بالا رفتن قيمت ها هم به اين خاطر است که باشگاهها در رقابت هستند و بازيکنان هم زرنگ شده اند و پول مي‌گيرند اما مديران بايد ياد بگيرند که چطور برخورد کنند.
نکته جالب سوء استفاده خارجي‌ها هم هست. مربي و بازيکناني که در خارج از ايران به ماهي 5 هزار دلار راضي هستند در ايران قراردادهاي فوق العاده‌اي مي بندند.
دقيقاً. سالي که جورجويچ به ذوب آهن آمد او در امارات مربي مدرسه فوتبال الشباب بود. يکي از رفقاي من به من مي گفت او حتي حاضر است در ايران مجاني هم کار کند اما با او قراداد خوبي بسته شد.
ارتباط با آقا منصور بهتر شده يا هنوز مشکلات قبلي پابرجاست؟
من با هيچ کس مشکل ندارم. اما عده اي با من مشکل دارند. به اين خاطر است که من هميشه واقعيت را مي گويم، مثلا اگر بازيکني کار بدي کرد پنهان نمي کنم. به همين دليل است که خيلي ها با من مشکل پيدا مي کنند وگرنه مشکل از طرف من نيست. من معتقدم خدا حقيقت است و ما هم بايد به دنبال حقيقت باشيم. حرف من اين است که اگر من به عنوان مهدي رجب زاده در خيابان گل کوچک بازي کردم، اگر زماني تعويض شدم و به بطري آب لگد زدم باشگاه بايد يقه من را بگيرد و مطابق قانون با من رفتار کند.
ضرر نکردي؟
زياد از اين موضوع ضرر کردم اما چيزي نگفتم.
پس بعد از پايان دوران فوتبالي ات در اصفهان مي ماني؟
اينکه بخواهم در اصفهان بمانم احتمالش زياد است. همسرم و دخترم دوست دارند در اصفهان بمانيم و اگر شرايط خاصي پيش نيايد مي مانيم. حتي اگر شرايط فراهم شود دوست دارم پدر و مادرم را هم به اصفهان بياورم.
رجب زاده پس از آويختن کفش‌هاي فوتبالي چه مي‌کند؟
مربي مي شوم و همين جا مي گويم بهترين مربي ايران مي شوم.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یاران محرمی در حسرت بازی با آرسنال
  اعتراض ستاره‌های دورتموند؛ پنالتی سیتی درست نبود
  طارمی: چلسی را بردیم اما این کافی نبود
  پاریس 0 - 1 بایرن؛ خوش شانسی هم برای صعود کافی نبود
  در برد بزرگ هم جایی برای بیرانوند نبود
  حسرت ستاره بارسا؛فرصت بی نظیری را از دست دادیم
  جدایی سردار آزمون از زنیت جدی شد. مصدومیت سردار جدی نبود بازگشت ستاره ایرانی به تمرین
  پیوس: برخی مدیران و مربیان با هم زد و بند می‌کنند/ اطرافیان دهداری در حد تیم ملی نبود
  ناظمی: اسامی مربیان بزرگی که در فوتبال مطرح کردم تخیل نبود
  سیمئونه: جبران شکست ۲ بر صفر برابر لیورپول شانسی نبود

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان