01-09-2011، 14:04
یه روز پر وانه ای اومد به پسری نزدیک شد پسر اورا دنبال کرد.پسرک ازخانه ی خودخیلی دور شده بوداما اویادش به پدرپیرش نبوداوبا شورواشتیاق پروانه رادنبال میکرد پروانه وارد جنگلی پراز درخت های بلندباشکل های عجیب وغریب شد انگاردرخت هابااو صحبت میکردند.پروانه ازرودخانه ای گذشت ووارد................................