17-05-2011، 19:13
ادامه داستان:
ترس تمام وجودم رو گرفته بود همینطور پا به فرار بودم دیدم چند هیولا دیگر هم اومدن ( این هیولا ها وقتی مردم رو گاز میگرفتن مثل خودشون میدشدن) نگاهم افتاد به مردم دیدم بعضی از اون ها هم مثل هیولا شدن ولی ایندفعه خواستم کاری بکنم ولی هنوز حیرون و پا به فرار بودم...
ادامه بده....
ترس تمام وجودم رو گرفته بود همینطور پا به فرار بودم دیدم چند هیولا دیگر هم اومدن ( این هیولا ها وقتی مردم رو گاز میگرفتن مثل خودشون میدشدن) نگاهم افتاد به مردم دیدم بعضی از اون ها هم مثل هیولا شدن ولی ایندفعه خواستم کاری بکنم ولی هنوز حیرون و پا به فرار بودم...
ادامه بده....