سلام دوستان گلم این تاپیک آپدیت پذیر هست پستاشو خودم میذارم امیدوارم خوشتون بیاد وبتونید ازشون استفاده کنید دوست داشتید پست بزارید با عکس حتما باشه مچکرم
راستی بچه ها آبدیت این تاپیک توی صفحات بعد هست لطفا به صفحات بعد هم سر بزنید
عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش
به تو مدیونم
مثل شب به صبح فردا
مثل موج سرد و تنها به نگاه ناز دریا
بی تو چه کنم ؟
رفتنت موج غریبی است که دل می شکند
بهت گفتم دوستت دارم
اما تو رفتی
حالا لحظه ها می گزرن آروم و به سختی
چرا غم ها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین شهرم
بیا ای دوست با من باش
که من تنها ترین تنهای این شهرم
ﻛﺴﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﻦ ﻛﻪ
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﻮﺳﯿﺪﻧﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﻜﻨﯽ، ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ، ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭﻙ ﻛﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﻛﺖ ﺑﻤﻮﻧﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ، ﺩﺳﺘﺎﺕ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻛﻨﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﻛﺴﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩﯼ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻫﺎﺵ ﻧﻜﻦ
ایـטּ روزها غرق سـڪوتم...
سـڪوتے برگرفتـﮧ از تنهایے...
سـڪوتے ڪـﮧ בر پشت فریاבهاے بے صـבایم است
בلگیرم از פֿـوבم ، از سـڪوتے ڪـﮧ نمیشڪنـב...
از لبانے ڪـﮧ نمے פֿـنـבنـב ، و از چشمانے ڪـﮧ بے روح شـבه انـב...
ایـטּ روزها آسماלּ פֿـاڪسترے است...
وقتی مرا بغل میکنی ...
چنان جاذبه ی آغوشـــــت ..
به جاذبه زمین غلبـــــه میکند ...
که روحم به پــــرواز در می آید .. !!
"دلــــــم یه بغل ســــــــــــِفت میخواد"
قلم که به دست می گیرم
چشم های او را به یاد می آورم
با آن همه بی وفای
خنده های او راmبه یاد می آورم
سیگار که به کام میگیرم
پیچش موی او را به یاد می آورم
با آن همه تلخی
شیرنی نگاه او را به یاد می آورم
می دانم چقدر
نفرت انگیز است
حتی در آغوش دیگری طعم لب های او را
به یاد می آورم
دلتنــ ـ ـگم : دلتنگ کسی که گردش روزگارش
به من که رسید از حرکت ایستاد...!
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را نفهمید..!!
دلتنگ خودم؛خودی که مدتهاست گم کردم
در عشق اگر عذاب دنيا بكشي
با اشك به ديده طرح دريا بكشي
تا غربت من هزار فرسنگ باقي است
تنها نشدي كه درد تنها بكشي
هـر شــب از پُـشـت صـفـحـه ے کـوچـکه ِ مـوبـایـلم
در آغـوش مـے گـیـــــرمت
و نـمـیـدانـے کـه چـه آرامـشـے سـت
هـمـیـــن آغــــــوش خـیــــالـے
راستی بچه ها آبدیت این تاپیک توی صفحات بعد هست لطفا به صفحات بعد هم سر بزنید
عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش
به تو مدیونم
مثل شب به صبح فردا
مثل موج سرد و تنها به نگاه ناز دریا
بی تو چه کنم ؟
رفتنت موج غریبی است که دل می شکند
بهت گفتم دوستت دارم
اما تو رفتی
حالا لحظه ها می گزرن آروم و به سختی
چرا غم ها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین شهرم
بیا ای دوست با من باش
که من تنها ترین تنهای این شهرم
ﻛﺴﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﻦ ﻛﻪ
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﻮﺳﯿﺪﻧﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﻜﻨﯽ، ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ، ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭﻙ ﻛﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﻛﺖ ﺑﻤﻮﻧﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ، ﺩﺳﺘﺎﺕ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻛﻨﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﻛﺴﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩﯼ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻫﺎﺵ ﻧﻜﻦ
ایـטּ روزها غرق سـڪوتم...
سـڪوتے برگرفتـﮧ از تنهایے...
سـڪوتے ڪـﮧ בر پشت فریاבهاے بے صـבایم است
בلگیرم از פֿـوבم ، از سـڪوتے ڪـﮧ نمیشڪنـב...
از لبانے ڪـﮧ نمے פֿـنـבنـב ، و از چشمانے ڪـﮧ بے روح شـבه انـב...
ایـטּ روزها آسماלּ פֿـاڪسترے است...
وقتی مرا بغل میکنی ...
چنان جاذبه ی آغوشـــــت ..
به جاذبه زمین غلبـــــه میکند ...
که روحم به پــــرواز در می آید .. !!
"دلــــــم یه بغل ســــــــــــِفت میخواد"
قلم که به دست می گیرم
چشم های او را به یاد می آورم
با آن همه بی وفای
خنده های او راmبه یاد می آورم
سیگار که به کام میگیرم
پیچش موی او را به یاد می آورم
با آن همه تلخی
شیرنی نگاه او را به یاد می آورم
می دانم چقدر
نفرت انگیز است
حتی در آغوش دیگری طعم لب های او را
به یاد می آورم
دلتنــ ـ ـگم : دلتنگ کسی که گردش روزگارش
به من که رسید از حرکت ایستاد...!
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را نفهمید..!!
دلتنگ خودم؛خودی که مدتهاست گم کردم
در عشق اگر عذاب دنيا بكشي
با اشك به ديده طرح دريا بكشي
تا غربت من هزار فرسنگ باقي است
تنها نشدي كه درد تنها بكشي
هـر شــب از پُـشـت صـفـحـه ے کـوچـکه ِ مـوبـایـلم
در آغـوش مـے گـیـــــرمت
و نـمـیـدانـے کـه چـه آرامـشـے سـت
هـمـیـــن آغــــــوش خـیــــالـے