امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چند داســـــتان کوتاه ولی پُــر محتوا و زیبا....! (5) این عالیه!

#1
Smile 
کـــوهنورد و اعتماد به خدا .....!
داستان در مورد یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد شب بلندی های کوه را تماما در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید همه چیز سیاه بود همان طور که از کوه بالا میرفت چند قدم مانده به قله کوه پایش لیز خورد ودر حالی که به سرعت سقوط می کرد . از کوه پرت شد . در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید. اکنون فکر می کرد مرگ چه قدر به او نزدیک است نا گهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش میان آسمان و زمین معلق بود وفقط طناب او را نگه داشته بود ودر این لحظه سکوت برایش چاره ای نماند جز آنکه فریاد بکشد
خدایا کمکم کن
نا گهان صدای پر طنینی که از آسمان شنیده می شد جواب داد:
از من چه می خواهی؟
ای خدا نجاتم بده!
واقعا باور داری که من می توانم تو را نجات دهم؟
البته که باور دارم
اگر باور داری طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن
یک لحظه سکوت...
و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.
گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند بدنش از یک طناب آویزان بودو با دست هایش محکم طناب را گرفته بود.... و
 او فقط یک متر از زمین فاصله داشت....

پاسخ
 سپاس شده توسط negin .m ، شاه سلطان ، میلاد137 ، سام عفيفي ، sara1112 ، andrew. . ، یاسی@_@ ، The Light ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، پيشي ي ملوس ، سمیرا ناناز ، M0o0oB¡n@°•○●°•○●☆♡
آگهی
#2
ای بابا........!
همش باید عکس عاشقانه باشه تا شماها بیاین و نظر بدین که خوب بوووود؟؟؟؟؟؟Dodgy
عجب آدمایی هستین هااااا....!Dodgy
پاسخ
#3
تکراری
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بعلــه اینجوریاس^_-
پاسخ
#4
اینم از نظــــــر...........!DodgyDodgyDodgy

ببین پرنیان اینا همش از ناشکریتــــه دختر....!Dodgy
پاسخ
#5
عزیزم واقعا عالی بود ممنون:229:
فاصله ات را با آدم ها نگه دار ،آدم ها يک دفعه روي ترمز مي زنند و تو مقصر مي شوي...rding

پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، پيشي ي ملوس
#6
سپاااااااس!:cool:
پاسخ
آگهی
#7
وای من عاشق اینطور داستان ها هستم بازم بزار خیلی خوبـــــــــــــــــــــــــــــــهHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#8
عاااااااااااااااااااااااااااااااااالی بودخیللللللللللی ممنون بازم ازینابذارcong
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#9
قبول کن که تکراری بود جان توDodgyDodgy
Heartحرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفتHeart
پاسخ
#10
حتما این کارو میکنم......
مرسی که نظر دادین!Blush

عمرا اگه قبول کنم!Dodgy
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
  رمان نفوذ ناپذیر<عالیه هم عاشقانس هم پلیسی
  نکاتی درباره‌ی نوشتن داستان کوتاه، داستان بلند و رمان
  داستان کوتاه خیانت سام
  داستان|طنز کوتاه|
  داستان کوتاه|ادیسون|
Minioni وب ناول(رمان)زیبای *نفرین زیبا*طنز و عاشقانه
Subarrow رمان کوتاه تلافی تا خیانت
Minioni داستان_گردنبند زیبا

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان