امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ایا واقعا به خدا ایمان دارین؟اگه داری بیا تو!

#1
دریکی از روزهای سرد زمستان .قرار بود andrew(اندرو)با دوست صمیمی خودtedy(تدی)به کوهنوردی بروند . اون روز اندرو خیلی شاد وسرحال وسایل خود را برای رفتن به کوه نوردی اماده میکرد .بعد مدتی تدی امد وانها به راه افتادند تا به کوه بروند .در مسیر کوه ناگهان نظر اندرو به نوشته ی بزرگی روی تکه سنگ بزرگی روی کوه جلب شد .نوشته این بود ....(خدا) تدی نگاهی به اندرو انداخت وگفت ایا واقعا به خدا ایمان داری ؟اندرو خیلی سریع وبی معطلی گفت ،خب معلومه !اره... وبه راه خود ادامه دادند وبه کوه رسیدند .کار خود را شروع کردند وبه بالا رفتن از کوه پرداختند.کوه عظیمی بود به سختی به نیمه های کوه رسیدند اندرو دیگه بریده بود وخیلی خسته به نظر میرسید. دیگه هوا داشت تاریک میشد . تصمیم گرفتن که برگردن ودیگه ادامه ندن .دیگه هوا کاملا تاریک شده بود .درمسیر پر پیچ وخم کوه ناگهان طناب تدی از جای خود کنده شد وتدی روی تخته سنگی افتاد و به شدت مجروح شد .اندرو که کاری از دستش بر نمی امد فقط خدا رو صدا میزد ... او به سختی خود را به تدی رساند اما تدی بیهوش شده بود .دیگر امیدی برایش باقی نمانده بود  گریه میکرد و خدا رو صدا میزد . ناگهان از جای خود بلند شد وباخود گفت  :من باید برم وکمک بیارم  خدایا کمکم کن. طناب خود را محکم کرد وبه پاین رفتن ادامه داد.هوا کاملا تاریک بود او چراغ قوه ی خود را  روشن کرد ،نگاهی به پایین انداخت وادامه داد .اون روز روز خوبی برای اونا نبود . اون میخواست هرچه سریع تر خودشو به پایین کوه برسونه تا کمک بیاره .با عجله طناب رو شل میکرد . ناگهان طناب از دستش جدا شد . . ناخود اگاه فریاد زد..... خدایااااااا کمکم کن . ناگهان طناب به سنگی گیر کرد و او بین زمین واسمان معلق ماند .گیج شده بود،نمی دانست چه کاری کند......چشمانش جایی را نمیدید !ناگهان صدایی شنید !صدا میگفت :به خدا ایمان داشته باش ،طناب رو پاره کن!اندرو خیلی ترسیده بود او با خودگفت شاید خیالاتی شده ام . اگر طنابو پاره کنم حتما خواهم مرد . چاقوی خود را برداشت ولی هرچه کرد نتوانست طناب را پاره کند .فردای انروز مردم روستا اونارو پیدا کردند .تدی بالای سخره مرده بود واندرو در حالی که 1 متر با زمین فاصله داشت وچاقو توی دستش یخ زده بود HeartHeart
 
 
     Heart    امیدوارم خوشتون اومده باشه ،ممنون از همتون که حوصله کردین و تا اخر خوندینHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، مبینافرزین ، رومینا اتیش پاره ، ayda1383 ، ♣♦♠l♥k♠♦♣ ، محمد ، مهناجون78 ، ♫♪M.J.X♪♫ ، .نازنین لیلا ، dokhmal khoshkele ، Mσηѕтєя Gιяℓ ، بهرخ ، دختری تنها درباران ، k1.. ، دختر شاعر ، بغض ابر ، سانا50 ، ʂհმოἶო ، negin .m ، ♥h@di$♥ ، ayshaaa.1381 ، ...ab... ، جوجو15 ، Andrea ، an idiot ، ترانه95 ، shawkila ، پونی کوچولو ، sara mehrani ، *elijoon* ، sara jafari ، زهرا10000
آگهی
#2
نخوووووووووووووووندم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ایا واقعا به خدا ایمان دارین؟اگه داری بیا تو! 1
پاسخ
 سپاس شده توسط andrew. . ، محمد ، fatemeh00
#3
خیلیییییییی قشنگ بوددددHeartHeartHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط andrew. . ، محمد
#4
(31-10-2013، 18:41)Ahang jooON نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
نخوووووووووووووووندم
 جالب بود .ایکاش میخوندیSad

(31-10-2013، 18:42)مبینافرزین نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خیلیییییییی قشنگ بوددددHeartHeartHeart
 ممنونHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد
#5
نوچ ندارم TongueBig Grin


       Heart    گاهی دلم تفریح نا سالم میخواد مثل فکر کردن به توHeart


دوستی را از زنبور عسل یاد نگرفتم که وقتی از گلی جدامیشه میره سراغ گل دیگه دوستی را از ماهی یاد گرفتم که وقتی از اب جدا میشه میمیره پس صادقانه بهت میگم دوستت دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط andrew. . ، محمد
#6
شنیده بودمSmileSmile اما 3پاس

هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
پاسخ
 سپاس شده توسط ~ERFAN~ ، andrew. . ، محمد
آگهی
#7
عالی بود Heartافرین به خودمBig Grin
دریا با آن عظمتش نمیتواند تشنه ای را سیر کند
ترجیح میدهم چشمه ای کوچک باشم اما زلال و صاف
پاسخ
 سپاس شده توسط fatemeh00
#8
جل ال خالق خدایا شکرت که سالمم ولی یه خاسته ی کوچولو دارم فریزنمو به من بده

اگه ندی نامردی اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه اصلا نخاستم بدی ولی خدا جونم قربونت برم آخه چی کار کنم عصبیم کردی ولی حتما بدیا













یه حرف بود با خدا من دیوونه نشدم ها
عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش

به تو مدیونم

مثل شب به صبح فردا

مثل موج سرد و تنها به نگاه ناز دریا

بی تو چه کنم ؟

رفتنت موج غریبی است که دل می شکند
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد
#9
3پاسBlush
Blush
doniaiekhaterat.blogfa.com
پاسخ
#10
چِـ جآلبــــ
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان تقـــــــــــــــــــــاص(واقعا متفاوته.امکان نداره از خوندنش پشیمون بشی)
  چه حسی به من داری
  اقا دیب داری؟
  چجور رمانایی دوست دارین
  عشق واقعا قشنگه
  داستان های ترسناک-جرعت داری بخون سپاس یادت نره
  یه داستان خیلی پر احساس طولانی ( اگه حالشو داری بخون )
  داستان ترسناک دیگه جرعت داری بخون
Star داستان کوتاه سوال حضرت یحیی و رنج شیطان / داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان
  رمان کوتاه-عشق واقعا قشنگ

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان