امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بارسلونا فراتر از یک باشگاه

#1
بارسلونا فراتر از یک باشگاه

این هفته بازار فوتبال اروپا با فینال جام باشگاههای اروپا داغ بود، بارسلونا با نتیجه 1-3 منچستر یونایتد را شکست داد. به نظر میرسد این دو تیم شایسته ترین تیمهای اروپایی برای برگزاری فینال امسال بودند، و هر یک به طور قاطع در لیگهای خود قهرمان شدند، و صعود شایسته ای به فینال داشتند. در فینال منچستر یونایتد بازی جوانمردانه ای کرد. فرگوسن تمام تدابیر تاکتیکی را هم که فکر میکرد اتخاذ کرد ولی بهیچوجه حریف بارسلون نشد. فرگوسن با شهامت تمام اعتراف کرد در عمرش با تیم به این خوبی بازی نکرده است. من به عنوان کسی که حدود 43 سال است فوتبال را به طور مرتب تعقیب میکند، و ضمنا دوستانم همه میدانند که من طی این سالها در اسپانیا همیشه طرفدار رئال مادرید و در انگلستان طرفدار منچستر یونایتد بوده ام، تصمیم گرفتم چند خطی راجع به بارسلونا بنویسم.

ابتدا سعی میکنم با یاری حافظه، از باشگاههایی که در این 43 سال به طور محسوسی شاخص بوده اند یاد کنم تا بتوانم بارسلونا را با اونها قیاس کنم.

اولین باشگاه شاخص در این دوره آژاکس بود. فوتبال باشگاهی هلند از سال 1969 مطرح شد. فاینورد روتردام که تیم پر شانسی نبود همراه با سلتیک گلاسکو اسکاتلند به فینال 1970 رسید. سلتیک در آن زمان شانس بیشتری داشت. 3 سال قبل هم جام را برده بود، ولی فاینورد قهرمان شد. در سال بعد آژاکس که هنوز سابقه خاصی نداشت همراه با تیم پاناتینایکوس یونان که صعودش به فینال یک شگفتی تمام عیار بود به فینال رسید و پیش بینی میشد آژاکس قهرمان شود که شد. هنوز خیلی ها باور نکرده بودند یک قدرت جدید فوتبال متولد شده است، یوهان کرویف کم کم معروف میشد، مربی آژاکس رینوس میشل هلندی بود و در سال بعد استفان کواچ رومانیایی جای او را گرفت. آژاکس همراه با انتر میلان به فینال سال بعد (1972) رسیدند، و آژاکس آن فینال را 0 – 2 برد. کم کم آژاکس را باور کردیم، ولی در دوره بعد جام باشگاههای اروپا فاصله فوتبال و نتیجه گیری آژاکس با سایر تیمها زیاد شد. در آن زمان بازیها با حضور 32 تیم (یک تیم از هر کشور و قهرمان اروپا در دوره قبل) به صورت حذفی برگزار میشد. بایرن مونیخ که در آن زمان غول فوتبال آلمان بود ( و آلمان هم در سال 1972 با فاصله زیادی از قدرتهای بزرگ اروپا قهرمان جام ملتهای اروپا شده بود. اشاره میکنم به برد 1-3 آلمان مقابل انگلیس در ویمبلی، و پیروزیهای 0 -3 و 1- 4 در نیمه نهایی و نهایی مقابل بلژیک و شوروی). 6 نفر ملی پوش آلمان شامل ستارگانی چون بکن باوئر، گرد مولر، سپ مایر عضو بایرن مونیخ بودند، و همه چشمها به این دیدار بود، و جالب آنکه شانس دو تیم مساوی پیش بینی میشد. من هم که طبق معمول طرفدار آلمان و بایرن مونیخ بودم. آژاکس در بازی رفت در آمستردام کار را با نتیجه چهار بر صفر یکسره کرد، و بایرن در بازی برگشت با برد 1-2 فقط کمی اعاده حیثیت کرد. میتوان گفت در این شب دنیا آژاکس را باور کرد و دانست این یک فوتبال دیگر است. سیستم بازی آژاکس به 10-10 معروف شد.آژاکس در نیمه نهایی رئال مادرید را دو بر صفر شکست داد و در سانتیاگو برنابو نیز بازی 1-1 شد. وقتی آژاکس در فینال یوونتوس را فقط با یک گل دقیقه 5 شکست داد، نتیجه به عنوان یک شگفتی و برد کم گل آزاکس تلقی شد. انتقال کرویف و نیسکنس از آژاکس به بارسلونا باعث افول آژاکس و قدرت گرفتن بارسلونا پس از سالها در سایه رئال بودن شد. جالب آنکه این قدرت گرفتن یک سال قبل از کنار رفتن اسپانیا از سایه فرانکو اتفاق افتاد. تیم آژاکس در مدارس فوتبال این باشگاه شکل گرفت. نه خرید بزرگی وجود داشت و نه سرمایه چندانی. مربی بزرگی مانند رینوس میشل این سبک را پایه ریخت و استفان کواچ آن را قوام بخشید. آژآکس فقط دو بازیکن خارجی به نام هولشف اتریشی و بلانکنبورگ آلمانی داشت که دومی حتی در تیم ملی آلمان بازی داده نمیشد، و اولی در تیم اتریش بازیکنی معمولی بود. اینها فقط در سیستم گروهی آژاکس تعریف میشدند. متاسفانه رفتن دو ستاره اصلی آژاکس باعث تضعیف این تیم شد و آژاکس تا اوائل دهه 90 دیگر سر بلند نکرد. ولی تیم ملی هلند در جام جهانی 74 راه آژاکس را با رینوس میشل ادامه داد. مشکل فوتبال هلند مشابه مشکل اسپانیا در سالهای متمادی بود. عدم همدلی بازیکنان آژاکس و فاینورد، دو قطب اصلی فوتبال هلند. رینوس میشل بر مبنای تاکتیک آژاکس، تیم هلند را با ترکیب بازیکنان آژاکس و فاینورد و با ایجاد همدلی بین آنها شکل داد، و با فاصله زیادی بهترین تیم جام جهانی بود. گرچه در فینال مقابل تعصب و روحیه آلمان ( و نه فوتبال آن) کم آورد. به هر صورت فوتبال هلند از دهه 70 به یک قدرت بدل شد که آن را مرهون آژاکس و در درجه بعد فاینورد و بعدها آیندهوون است . گرچه در حال حاضر باشگاههای هلند به خاطر کمبود سرمایه، در مسابقات اروپایی شانسی ندارند، ولی تیم ملی هلند کماکان قدرتمند است و بازیکنان در مدارس فوتبال این کشور آموزش می بینند. و به اعتقاد من به واسطه کرویف و قدرت 35 ساله او در بارسا و مربیگری او در دهه 90، فرهنگ فوتبال آژاکس و هلند و مدارس آن با توان مالی بالاتر باشگاه بارسلونا و سوابق سیاسی و مبارزاتی و آزادیخواهانه کانالونیا ترکیب شد، و سنتز آن زیباترین فوتبال تاریخ است. گرچه در تیم فعلی بارسلونا حتی یک هلندی هم بازی نمیکند یا من به خاطر نمیاورم.

در سالهای 74 تا 76، بایرن مونیخ در 3 دوره پیاپی قهرمان شد. ولی این قهرمانی باعث نمیشود بایرن مونیخ آن دوره را به عنوان یک قدرت برتر معرفی کنم. بایرن در سال 1974 پس از افول آژاکس و حذف آن توسط سزکا صوفیه به شایستگی قهرمان اروپا شد، ولی در سالهای 75 و 76 فقط با استفاده از تجربه چهره های باسابقه اش توانست با صعود میلیمتری از مراحل مختلف، و پیروزیهای عجیب در 2 فینال پی در پی با نتایج 2 بر صفر مقابل لیدز یونایتد انگلیس و یک بر صفر مقابل سنت اتین فرانسه در حالیکه بهیچوجه شایسته برد نبود، قهرمان شود. پیروزی بایرن مقابل لیدز که یکی از قدرتهای برتر آن زمان بود بسیار غیر مترقبه بود. دروازه بایرن تا قبل از اینکه در حدود دقیقه 60 و در اولین حمله جدی خود گل بزند، شاید بیش از 15 بار تهدید بسیار جدی شد. پس از آن نیز لیدز حملات زیاد داشت ولی باز هم بایرن گل زذ. شاید بایرن در آن بازی، فقط 3 موقعیت گل داشت. جالب آنکه در هر دو سال، بایرن در بوندس لیگا رتبه تقریبا دو رقمی به دست آورد. به هر صورت فوتبال آن بایرن بیشتر متفکرانه و نتیجه گرا بود، و بهیچ.جه زیبا نبود.

از 1977 تا سال 1984، لیورپول 4 بار قهرمان اروپا شد. جالب آنکه ناتینگهام فارست 2 بار و آستون ویلا نیز یک بار قهرمان شدند تا به استثنای هامبورگ در 1983، انگلیسی ها قهرمان شوند. تماشای بازیهای این دوره ها را به علت انقلاب و یا جنگ از دست دادیم، ولی مشخص بود که لیورپول تیم شاخص این زمان بود. بیل شنکلی و باب پیسلی از دهه 60 تا حدود 1984 مربیگری این تیم را بر عهده داشتند، و بسیاری از بازیکنان لیورپول دست پرورده باشگاه بودند، گرچه ستاره ای مانند کوین کیگان نیز به اوج گرفتن لیورپول کمک کرد. من فوتبال لیورپول این دوره را ندیدم، ولی هیچ گاه نشنیدم فوتبال لیورپول آن دوره را زیبا بنامند.

در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90، آ.ث. میلان به عنوان قدرت اصلی اروپا مطرح شد. ثروت برلوسکونی و 3 هلندی شاخص (گولیت، فان باستن و رایکارد – یادآوری میکنم در این زمان هر تیم ایتالیایی حد اکثر 3 بازیکن خارجی میتوانست داشته باشد.) و مربیانی مانند اریگو ساچی و کاپللو به همراه یک نسل از بازیکنان دست پرورده باشگاه نظیر مالدینی و کوستاکورتا این برتری را موجب شدند. جالب آنکه اکثرا جای پای هلندی ها در فوتبال زیبای اروپا دیده میشود.

در اوایل قرن 21 نیز کهکشانی های رئال با هزینه زیاد و تجمیع ستارگان در یک تیم و استفاده از استخوانبندی بازیکنان دست پرورده باشگاه توانستند 2 دوره قهرمان اروپا شوند و بازیهای زیبایی نیز ارائه میکردند. ولی افراط در خرید ستاره ها و محو شدن تدریجی استخوانبندی تیم از بازیکنان بومی، رئال را به تیمی بی هویت و بی ریشه تبدیل کرد.

البته تیمی مانند منچستر یونایتد با الکس فرگوسن نیز حدود 15 سال است در بالاترین سطح فوتبال اروپا حاضر است، و شاید اگر بارسلونا نبود، این مقاله در ستایش منچستر یونایتد می بود، ولی به دلیل اینکه میخواهم در ادامه راجع به بارسلونا صحبت کنم، از بحثهای تکراری در مورد منچستر یونایتد خودداری میکنم.

به نظر من تفاوت بین باشگاههای بزرگ اروپا کمی است، ولی بارسلونا با همه آنها تفاوت دارد، و این تفاوت کیفی است.زیرا بارسا فقط یک باشگاه نیست، یک هویت است، یک تاریخ است، شاید یک دولت است . نمیتوان در مورد بارسا گفت و به مبارزات آزادیخواهانه اسپانیا نیاندیشید، فرانکو را به خاطر نیاورد. روزی مقاله ای میخواندم که در آن ادعا میشد کاتالان ها بزرگترین ملت بدون دولت در اروپا هستند. آنها همواره ( یا اکثرا) در طول تاریخ مغلوب اسپانیایی ها بوده اند. در زمان زمامداری فرانکو دیکتاتور اسپانیایی و حامی رئال مادرید، هیچ فریاد مخالفی نمیتوانست بلند شود، و شاید بلندترین فریادی که در دوره دیکتاتوری میتوانست زده شود "زنده باد بارسلونا" بود. جورج اورول کتابی دارد به نام "درود بر کاتالونیا". آیا زنده باد بارسلونا ترجمه نام کتاب غیر مجاز اورول به زبان مجاز و فوتبالی نیست؟ با مقدار زیادی ملایم کردن بحث، به هم نسلان خود یادآور میشوم وقتی در سالهای 1349 تا 1355 در استادیوم فوتبال و یا در خیابان ها شعار " تاج نامرد" داده میشد ، عملا یکی از رادیکال ترین شعارهای مجاز ضد رژیم مطرح میشد. به بهانه اعتراض به موجود فرومایه ای به نام " خسروانی" و باشگاه تاج، این شعار از امیال سرکوب شده ملتی آماده بلند شدن خبر می داد.

همانگونه که در بالا گفتم، حضور کرویف که یک سال قبل از کناره گیری فرانکو اتفاق افتاد، در اوج گیری مجدد بارسلونا تاثیر زیاد داشت. کرویف در 1988 مجددا و این بار برای مربیگری به بارسا برگشت، وی سبک بازی بارسلونا را تغییر داد و با استفاده از بازیکنان هلندی نظیر کومان و دانمارکی نظیر لادروپ و استویکوویچ در 1992 قهرمان اروپا شد، و مدرسه فوتبال بارسلونا نیز مورد توجه بسیار قرار گرفت. برای اوج گیری کاتالان ها همه چیز دست به دست هم میداد. خوان آنتونیو سامارانش کاتالان در 1980 به ریاست کمیته بین المللی المپیک رسید، و با پیگیری او میزبانی المپیک 1992 به بارسلونا رسید. عملا 1992 سال التیام زخم های دیرین کاتالان ها بود، آنها شایستگی خود را در دو جبهه نشان دادند، و اعتماد به نفس کاتالان ها احیا شد. به نظر من جوانه های فوتبال زیبای بارسلونا در این زمان زده شد.

من تصور نمیکنم کاتالان ها علیرغم اینکه زبان مادری شان کاتالان، و ثروتشان نیز کم از مادریدی ها نیست، پیگیر جدایی از اسپانیا باشند، ولی آنها هویت خود را طلب میکنند و حتی وقتی اسپانیا جام جهانی فوتبال را فتح میکنند، پرچم خود را به میلیاردها بیننده نشان میدهند. عملا باشگاه بارسلونا ترجمان آرزوها و امیال کاتلان ها، عشق و شور و دلدادگی آنان است. چنین است که بارسلونا فراتر از یک باشپاه است و با این بنیان تاریخی است که زیباترین فوتبال دنیا را شاهدیم. به نظر من بازی با توپ، بازی بدون توپ و بازی خارج از زمین بارسلونا همگی با هم همخوان و زیباست. با افزایش اعتماد به نفس کاتالون ها تیم ملی اسپانیا هویت پیدا کرد و با بازیهای زیبا قهرمان جام ملتهای اروپا و جام جهانی شد. و اینجاست که میبینیم با حل مشکل اقلیت، و ایجاد امکان قدرت گرفتن اوست که اکثریت نیز به توانایی های کیفیتا متفاوتی دست پیدا میکند. با اوج گرفتن کاتالونیا است که مادرید هم میتواند اوج بگیرد، و آیا مثالی بهتر از این برای بازی برد- برد میتوان زد. متاسفانه در این مقطع مهم تاریخی، حضور مورینیو در رئال مادرید و برتری خواهی های کینه جویانه او میتواند این روند نزدیکی دشمنان دیرینه را مختل کند. دل بوسکه مربی تیم ملی اسپانیا نگرانی خود را بابت عمیق شدن تضاد بین رئال- بارسا بر اساس رفتار و گفتار مورینیئ اعلام نمود.

حال ممکن است بگویید تو چرا علیرغم همه این حرفها طرفدار رئال مادرید هستی؟ باید بگویم این یک علاقه ریشه دار از دوران کودکی است، ولی بالغ من با توجه به چیزهایی که گفتم میبایست طرفدار بارسلونا باشد، و از این لحظه در این زمینه کودک من به نفع بالغ کنار میرود، ولی باز کودکانه میگویم درود بر بارسلونا، درود بر فوتبال زیبا، زنده باد آزادی.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بارسلونا فراتر از یک باشگاه 1

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بارسلونا فراتر از یک باشگاه 1

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بارسلونا فراتر از یک باشگاه 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ♥گل یخ ♥ ، AmItiSe ، Armina ، SABER ، saeidtara ، f-ghaemi
آگهی
#2
صد درصد همین طورهSleepyHeart
بارسلونا فراتر از یک باشگاه 1
پاسخ
 سپاس شده توسط best~boy
#3
[size=xx-large]آره جون عمت
هر زمان عقل کامل گردد سخن نیز کم تر شود...
HeartHeart
زندگی خالی نیست!
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست..
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ژاوی هنوز آماده هدایت بارسلونا نیست!
  واکنش آگوئرو به شایعه جدایی از بارسلونا (عکس)
Subarrow بیانیه باشگاه پرسپولیس علیه مدیرعامل استقلال
  مخالفت هافبک ناکام با جدایی از بارسلونا
  ستاره برزیلی بارسلونا راهی میلان می شود؟
  سیمئونه: می دانستم این باشگاه آینده بزرگی دارد
  چاهی که مدیران پرسپولیس برای باشگاه کنده‌اند + سند
  افشای مبلغ مورد نظر بارسلونا برای بازگرداندن نیمار
  بارسلونا، متهم ردیف اول شب تلخ هلندی ها در آتاترک! (عکس)
  بازیکنان پرسپولیس علیه مدیران باشگاه

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان