امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بـــــــــیـاینـ♥بِـریـمـ♥بــــه♥دورانـ♥بَـــــــچگیـ♥(خاطرهـ)

#1
سَلآمـ بــــهـ دوستآیِـ گُلِـ خودَمـ♥
خوبینـ!؟
مَنـ اینـ پُستُـ گُذآشتَمـ کــــه هَرکـــی بیادـ♥خآطرهـ بَچـــگیـ خودِشو تَعریفـ کُنـه
هَرکـــــی حــــآلِــ تـــــاییبـ نَدآرهـ سِپــــاسـ بدهـ
اَوَلـ خودَمـTongue
کِلآسـ اَوَلـ کـــهـ بودَمـ وَقتیـ بیکــــآر میشُدَمــــ میرَفتَمـ اَز 1 تـــــــــــــــــــــآ 100 مـــینِوِشتَمـ 
خخخخخخخخخخخخ حآلو حوصِلـــــهـ رو بـــــــــــــآش
هههههههههههههههBig Grin
حآلآنوبَتـ نَفَرِ بَعدیمِــــــــــــــــــــ
1
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
2
.
.
.
.
.
.
.
.
3
.
..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
اُمید وآرَمـ تِکرآریـ نَبآشــــه
.
.
.
.
.
.
.
.شُروعـ
پاسخ
 سپاس شده توسط MR MAHDI ، alireza-1377 ، mahdi.ir ، Ƒαкє ѕмιƖє ، Adl!g+ ، ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰ ، ~Mahnaz~ ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، دختر زیبا ، ayshaaa.1381 ، Wєιяɗ ، ★ ᗰᗩᕮᗞᕮ ★ ، paransas ، رها رضایی ، parisa y ، shawkila ، پریـنآز ، gh@z@le♥ ، مارال جوون ، Medusa ، mahya . m ، The moon
آگهی
#2
وقتی کلاس اول بودم میدیدم که بابام جلومدرسه منتظرمه ولی میدویم به سمت خونه که من زود تر ازبابام برسم خونهBig GrinBig GrinBig Grin
موقعی که کوچیک بودم میرفتم به همه فامیل زنگ میزدم دروغی میگفتم خونه بابابزرگ مهمونی هستش حتما بیاید بریم!!!!بعد که میرفتیم همه به همه میگفتن کی دعوت کرده؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی میخواستم کارتون ببینم ولی بابام میخواس اخبار ببینه کاری میکردم که نه من ببینم نه اون...میرفتم آنتن رومیکشیدم
زندگی بدون علی خر است°¡°¡°¡°
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، Wєιяɗ ، shawkila
#3
یــه بـآر دآشتـم تـوی خـونه بـرای خـودم بـآزی میکـردم کـه نـاگهــآن خـوردم زمیـن و کلـم خـورد بـه شیـشـه |= هنـوز هـم جـآی زخمـش هـس -____- !!


دآشتـم بـآزی تـآب بـآزی روی شیشـه میکـردم |= !!


همیـن -___- 0___0

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬

هـروقـت کـه حـوصلـم سَـر میـرفت دور خـونمـون رو میـدوییـدم |= @×!
  Do ɴoт dαre тo ѕтop мe jυѕт ιɴ cαѕe ѕoмeoɴe ѕтopped мe بـــــــــیـاینـ♥بِـریـمـ♥بــــه♥دورانـ♥بَـــــــچگیـ♥(خاطرهـ) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، ~Mahnaz~ ، Wєιяɗ ، shawkila
#4
(18-12-2013، 15:00)alireza-1377 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وقتی کلاس اول بودم میدیدم که بابام جلومدرسه منتظرمه ولی میدویم به سمت خونه که من زود تر ازبابام برسم خونهBig GrinBig GrinBig Grin
موقعی که کوچیک بودم میرفتم به همه فامیل زنگ میزدم دروغی میگفتم خونه بابابزرگ مهمونی هستش حتما بیاید بریم!!!!بعد که میرفتیم همه به همه میگفتن کی دعوت کرده؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی میخواستم کارتون ببینم ولی بابام میخواس اخبار ببینه کاری میکردم که نه من ببینم نه اون...میرفتم آنتن رومیکشیدم
خخخخخخخخخخخخخخخ خیلی باحال بود

وَقتـــــــــــیِـ بَـــــچــــه بودَم شَکـ دآشتَمـ کهـ انگشتآیِـ پآمـ 5تاس هیـ میشمآردم ببینَم چندتاسTongue
پاسخ
 سپاس شده توسط ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰ ، Wєιяɗ ، paransas ، shawkila ، gh@z@le♥
#5
1.موقع کلاس اول بودیم یک نفر ریاضی رو غلط گفت جوابشو همه رو زد با خط کشTongue
2.موقع کلاس سوم پشت مانتو مدرسه ام تقلب پر بودBig GrinBig Grin
3.موقع کلاس پنجم خداحافظی تلخ با دوستام ...و اومدن به ترکیهcryingcrying
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط ~Mahnaz~ ، ( lιεβ ) ، Wєιяɗ ، shawkila
#6
Big GrinBig Grinبچه بودیم سوار گوسفند شدیم جاتون خالی زدتمون تو دیوار سرم شکست خخخخخخخخخ
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، Wєιяɗ ، ☠CrAzY✘G!Яl☠ ، shawkila
آگهی
#7
هعی کوچیک که بودم یه هیجان خاصی توی تمیز کردن اتافم داشتم هر وقت اتاقم تمیز بود خودم از قصد چن تا وسیله مینداختم بعد دوباره میذاشتم سرجاش خیلی حال میداد الان که فکرشو میکنم خیلی منگلم :|
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بـــــــــیـاینـ♥بِـریـمـ♥بــــه♥دورانـ♥بَـــــــچگیـ♥(خاطرهـ) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، Wєιяɗ ، shawkila
#8
کلاس اول بودم خالم اومد خونمون از هیجان دویدم سمت در ولی خوردم تو شوفاژ
هیچی دیگه اونروز تو درمانگاه بودم-_-
Wнαтever I вecoмe , I decιde
.I нαve ɴo reɢreтѕ 
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، shawkila
#9
من یادمه سال سوم -چهارم مادرم حامله شد خودم میرفتم میومدم واسه خودم حال میکردم یادش بخیرcrying
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بـــــــــیـاینـ♥بِـریـمـ♥بــــه♥دورانـ♥بَـــــــچگیـ♥(خاطرهـ) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط shawkila
#10
یه بار سر کلاس نشسته بودم حوصلم بدجور سر رفت..... بعد رفتم غلط گیر گرفتم کنار کفش بغل دستیم اسممو نوشتم

بیچاره کفشش مشکی بود راه که میرفت اسمم بدجوری تو چشم بود ... یک ماه تمام هم به خون من تشنه Tongue
                                                                                                                                                                                                                    [img=538x367]http://www.flashkhor.com/forum/دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بـــــــــیـاینـ♥بِـریـمـ♥بــــه♥دورانـ♥بَـــــــچگیـ♥(خاطرهـ) 1 [/img]
 
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان