18-12-2013، 17:15
بِســمِ اللهِ النُّـــور
توکل در همه امور مطلوب و لازم است، منتهي بايد توجه شود، توكل به اين معنا نيست كه انسان كارهاي خود را زمين بگذارد و ازتوان عقلي و عملي خويش براي رسيدن به مقصود استفاده نكند، و همه كارهايش را به خدا واگذار كنيد. توكل حقيقي به آن است انسان از تمام نيروي خود در جهت رسيدن به مقصودش استفاده كند و پس از تلاش و اجتهاد فراوان خود، براي جبران كمبود ها و ضعف هاي خود به نيروي خداوند تكيه كند و از خداوند مدد بگيرد.
توضيح بيشتر:
«توكل» از ماده «وكالت» به معناي انتخاب وكيل و اعتماد بر ديگري است. هر قدر وكيل توانايي و آگاهي بيشتري داشته باشد، شخص موكل احساس آرامش بيشتري مي كند و چون علم خدا بي پايان و توانايي اش نامحدود است اگر انسان بر او توكل كند آرامش فوق العاده اي احساس مي كند، در برابر مشكلات وحوادث مقاوم مي شود و از دشمنان نيرومند و خطرناك نمي هراسد. در سختي ها به بن بست نمي رسد و پيوسته راه خود را به سوي هدف ادامه مي دهد.
انساني كه بر خدا توكل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمي كند بلكه به اتكاي لطف خدا و علم و قدرت بي پايان او خود را فاتح و پيروز مي بيند و حتي شكست هاي مقطعي او را نااميد نمي سازد. هرگاه توكل به مفهوم صحيح كلمه در جان انسان پياده شود به يقين اميد آفرين، نيروبخش و باعث تقويت اراده و تحكيم مقاومت و پايمردي است. البته معناي توكل اين نيست كه انسان دست از تلاش و كوشش بردارد بلكه بايد تا آن جا كه توان دارد تلاش كند و منزلگاه ها را يكي پس از ديگري بپيمايد، اما آنچه که تلاش کرده و نيز آنچه که از توان او بيرون است، به ثمر برسد به خدا واگذارد و از الطاف او مدد بگيرد. پس حقيقت توكل كه در شرع مقدس اسلام آمده همان اعتماد قلبي در تمام كارها بر خدا و صرف نظر كردن از غير او است و اين منافاتي با تحصيل اسباب ندارد، مشروط بر اين كه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسي نشمرد.
در حديثي پيامبر اكرم(ص) از جبرئيل(ع) مي پرسد: توكل بر خداوند بزرگ چيست؟ عرض كرد: آگاهي از اين كه مخلوق نمي تواند سود و زياني برساند و يا چيزي ببخشد و يا مانع بخشيدن شود و نيز مأيوس شدن از خلق (و اميدواري به خدا).
مراحل توكل:
توكل را مىتوان بطور كلى بر سه قسم تقسيم كرد:
1- توكل زبانى: يعنى آن توكلى كه فقط با زبان گفته مىشود توكلت على الله (برخداتوكل كردم) اين توكل از ارزش معنوى برخودار نيست.
2- توكل اعتقادى: يعنى آن توكلى كه ناشى از اين اعتقاد است كه واقعا همه كاره خداوند تبارك و تعالى است و حقيقتا او تكيه گاه همه چيز و همه كس است با توجه به اين اعتقاد توكل بر خداى تعالى مىشود و سپس بر كارى اقدام مىگردد اين توكل از ارزش معنوى برخودار است كهاكثر مسلمانها مىتوانند با توجه به اين مرحله توكل كارهاى خود را آغاز كنند.
3- توكل قلبى: يعنى آن توكلى كه از حالات بلكه از ملكات فضيله نفس انسانى گشته است و شايد حديث شريف زير به اين مرحله عالى از توكل اشاره داشته باشد: على بن سويد مىگويد از امام موسى بن جعفر(ع) درباره اين آيه شريفه و من يتوكل علىالله فهو حسبهA }هر كس بر خدا توكل كند خدا او را بس است پرسيدم حضرت فرمود: التوكل على الله درجات منها ان تتوكل على الله فىامورك كلها فما فعل بك كنت عنه راضيا تعلم انه لا يألوك خيرا و فضلاً و تعلم ان الحكم فى ذالك له فتوكل على الله بتفويض ذالكاليه وثق به فيها و فى غيرها؛ توكل بر خدا داراى درجاتى است از جمله اينكه در تمام كارهايت برخدا توكل كنى پس هر چه خدا با تو انجامداد (و اراده حكمت آميزش بر هر چه تعلق گرفت) راضى باشى علم و يقين داشته باشى كه او از هيچ خيز و فضلى دريغ نكند و نيز علم و يقين داشتهباشى كه حكم و فرمان در اين جهت با اوست پس با واگذارى كار به او بر او توكل كن و به او در كارهاى خود و كارهاى غير خود وثوق (اطمينان وآرامش) داشته باش (ترجمه اصول كافى كلينى، ج 3، ص 106، ر 5).
در اين حديث به دو مقام بلند معنوى كه از اركان ايمان هم هستند اشاره شده است:
1- مقام رضا
2- مقام تفويض. امام على(ع) مىفرمايند: الايمان على اربعه اركان، التوكل على الله و التفويض الى اللهو التسليم لامرالله و الرضا بقضاءاللهايمان
چهار ركن دارد
1- توكل برخدا
2- تفويض الى الله
3- تسليم امرالله
4- رضا به قضاىالهى
(ميزان الحكمه، ج 1، ص 318، ر 1348).
در نتيجه ايمان كه خود فقط يك امر قلبى است نه اعتقادى و زبانى چهار ركن دارد كه همه آنها نيز قلبى مىباشند بنابراين آن توكلى در كلام امام موسى بن جعفر(ع) مراد استكه قلبى باشد در چنين توكلى علم، يقين، وثوق و آرامش نهفته است و توكل كننده ذرهاى دغدغه و ناآرامى ندارد توكل قسم اول از آن منافقين است زيرا صرفا توكل زبانى است و باطن بدان اعتقادى ندارد توكل قسم دوم بهره عامه مسلمانان است و توكل قسم سوم ويژه مؤمنان واقعىاست كه دستيابى به آن بسيار مشكل و در درازمدت مىباشد و هر كس به اين مقام و مرحله سوم رسيد متوكل واقعى مىباشد.