29-12-2013، 15:42
گاهی وقتها “سکوت”بهترین حرف و “نبودن ” بهترین حضور است . . .
منت کشی بی دلیل از هر کسی به او جرأت قهرهای بی دلیل را خواهد داد . . .
این قاعده بازیست :اگردست دلت بازشدکه دوستش داری ...باختنت حتمی است.....
سکه هاهمیشه صدادارند،امااسکناسهابیصدا!پس هنگامیکه ارزش ومقام شمابالامیرود،بیشترآرام وبیصداباشید
این روزهاهمه ترس ازدست دادن آبروی خوددارند،امابه سادگی آبروی دیگران رامیبرند . . .
هرگزبه “ این نیزبگذرد ” هادلخوش مدارکه چون بگذرد چیزی جزعمرت راباخودنبرده است
مواظب کلماتی که درصحبت استفاده میکنیدباشید،آنهاشایدشماراببخشند،اماهرگزفراموش نمیکنند
به سلامتیپسری که وقتینگاهش به غریبه دلرباافتاد،سرشوانداخت پایین وگفت: مراعهدیست با جانان..
کاش میدانستی ومیفهمیدی که برای داشتنت.... دلی رابه دریازدم که ازآب واهــــمه داشت!
كسي كه براي بودنت خداراشكرنميكندبراي برگشتنت نيزدعانخواهدكرد...
تفاهم به معنای درک کردن نیست،بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتهاست
موفقیت برای ادم بی جنبه مقدمه گستاخی است
هنوزروی خاکیم یادمان نمیکنن وای به روزیکه زیرخاکمان کنندقبل ازاینکه خاک شوی خاکی باش
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟
پرسید:به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده
هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به
خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک
است تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده
تو را دوست مـــــــــــــــــیدارم ...
چه فرق مى کند که چــرا !؟
یا از چـــــــــــــــــــــــه وقــــــــــت ... !
یا چـــــــــــــــــــــــــــطـور شـد کــــــــــه ... !
چه فـــــــــرق مــــــــــــــــیکند ؟!
وقتى تو بــــــــایـد باور کنى ... که نـــــــــمى کنى !
و من بـــــــــــایـد فـرامـوش کنم ... که نـــــــــــــــمى کنم
یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز ،
برای اولین بار ،
مفهوم "دیر شدن " را خواهی فهمید ...
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....
می خواهم با تو سخن بگویم....
می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...
می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...
شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...
و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...
شبیه برگ پاییزی . . . پس از تو قسمت بادم
خداحافظ . . . ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ . . . و این یعنی در اندوه تو می میرم . . .
دراین تنهایی مطلق . . . که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد . . .
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد . . .
چگونه بگذرم از عشق از این دلبستگی هایم ؟؟؟
چگونه میروی بااینکه میدانی چه تنهایم ؟؟؟
خداحافظ . . . بدون تو گمان کردی که می مانم !!!
خداحافظ . . . بدون من یقین دارم که می مانی
آمدم تا مست و مدهوشت کنم . . .
اما نشد !!
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم . . .
اما نشد !!
آمدم تا از سر دلتنگی ام . . .
گریه ی تلخی در آغوشت کنم . . .
اما نشد !!
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم . . .
سعی کردم که فراموشت کنم . . .
اما نشد !!
به زخمهایم می نگری ... ؟!
درد ندارند دیـــــــــــــــگر ...
روزی که رفتـــــــــــــــی ،
...
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !
مرده ها درد نـــــــــــــــمیکشند ... !
حرف آخرم این اســـــــــــــــت ...
برنگرد دیـــــــــــــــگر !!
زنده ام نـــــــــــکن ... !
منت کشی بی دلیل از هر کسی به او جرأت قهرهای بی دلیل را خواهد داد . . .
این قاعده بازیست :اگردست دلت بازشدکه دوستش داری ...باختنت حتمی است.....
سکه هاهمیشه صدادارند،امااسکناسهابیصدا!پس هنگامیکه ارزش ومقام شمابالامیرود،بیشترآرام وبیصداباشید
این روزهاهمه ترس ازدست دادن آبروی خوددارند،امابه سادگی آبروی دیگران رامیبرند . . .
هرگزبه “ این نیزبگذرد ” هادلخوش مدارکه چون بگذرد چیزی جزعمرت راباخودنبرده است
مواظب کلماتی که درصحبت استفاده میکنیدباشید،آنهاشایدشماراببخشند،اماهرگزفراموش نمیکنند
به سلامتیپسری که وقتینگاهش به غریبه دلرباافتاد،سرشوانداخت پایین وگفت: مراعهدیست با جانان..
کاش میدانستی ومیفهمیدی که برای داشتنت.... دلی رابه دریازدم که ازآب واهــــمه داشت!
كسي كه براي بودنت خداراشكرنميكندبراي برگشتنت نيزدعانخواهدكرد...
تفاهم به معنای درک کردن نیست،بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتهاست
موفقیت برای ادم بی جنبه مقدمه گستاخی است
هنوزروی خاکیم یادمان نمیکنن وای به روزیکه زیرخاکمان کنندقبل ازاینکه خاک شوی خاکی باش
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟
پرسید:به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده
هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به
خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک
است تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده
تو را دوست مـــــــــــــــــیدارم ...
چه فرق مى کند که چــرا !؟
یا از چـــــــــــــــــــــــه وقــــــــــت ... !
یا چـــــــــــــــــــــــــــطـور شـد کــــــــــه ... !
چه فـــــــــرق مــــــــــــــــیکند ؟!
وقتى تو بــــــــایـد باور کنى ... که نـــــــــمى کنى !
و من بـــــــــــایـد فـرامـوش کنم ... که نـــــــــــــــمى کنم
یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز ،
برای اولین بار ،
مفهوم "دیر شدن " را خواهی فهمید ...
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....
می خواهم با تو سخن بگویم....
می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...
می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...
شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...
و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...
شبیه برگ پاییزی . . . پس از تو قسمت بادم
خداحافظ . . . ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ . . . و این یعنی در اندوه تو می میرم . . .
دراین تنهایی مطلق . . . که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد . . .
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد . . .
چگونه بگذرم از عشق از این دلبستگی هایم ؟؟؟
چگونه میروی بااینکه میدانی چه تنهایم ؟؟؟
خداحافظ . . . بدون تو گمان کردی که می مانم !!!
خداحافظ . . . بدون من یقین دارم که می مانی
آمدم تا مست و مدهوشت کنم . . .
اما نشد !!
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم . . .
اما نشد !!
آمدم تا از سر دلتنگی ام . . .
گریه ی تلخی در آغوشت کنم . . .
اما نشد !!
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم . . .
سعی کردم که فراموشت کنم . . .
اما نشد !!
به زخمهایم می نگری ... ؟!
درد ندارند دیـــــــــــــــگر ...
روزی که رفتـــــــــــــــی ،
...
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !
مرده ها درد نـــــــــــــــمیکشند ... !
حرف آخرم این اســـــــــــــــت ...
برنگرد دیـــــــــــــــگر !!
زنده ام نـــــــــــکن ... !