20-02-2014، 0:02
(19-02-2014، 15:00)اشکان پیشرو نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.الان یه سوال بزرگی تو ذهن منه قرص زد بارداری تو کیف شما چ نقشی داشت دقیقااااااااااااااااا؟؟؟؟
عزیزم این کارا رو ما دوره ی بچگی واسه دست گرمی انجام میدادیم بذار چند خاطره فقط از دوره دوم دبیرستان بگم تو هم برو امتحانشون کن البته خلاصه میگم چون زیادن!
1-یه روز چندتا بمب بد بو اورده بودیم که با دوستان بریم تو اتوبوسا بزنیم خلاصه سر کلاس بودیم که فهمیدیم قراره معلم انگلیسی بپرسه ما هم یه ابتکار زدیم چندتا از این بمبارو سر کلاس ترکوندیم اوه اوه یک بوی فاضلابی میدادن که نگو خلاصه معلمه رفت به مدیر گفت بیاین ببین اینا چه غلطی کردن ...مدیرم اومدو ما هم شروع کردیم انکار کردن که اقا چاه فاضلاب مدرسه خرابه بوش پیچیده تو کلاسه ما به ما هیچ ربطی نداره و مدیر است دیگر گاهی دلش می خواد دو نمره از معدل کم کند
2-یه روزم چندتا توپ پنت بال اوردیم سر کلاس یه زنگ تفریح با بچه ها زدیم تو سر کله همدیگه حسابی هم خودمون هم دیوارا و هم تخته رو رنگی کردیم حالا جالبیش اینجاست معلم اومد سرکلاس و می خواست با تخته پاکن رنگایه رویه تخته رو پاک کنه البته از معلم عربی هم توقع بیشتری نمیشه داشت
3-رفتیم دفتر مشاوره که چند نفر دورش بودن و خلاصه سرش شلوغ بود رویه یکی از میزا هم نون پنیر و سبزی بود منو دوستامم گرسنه بودیم خلاصه اونا سریع یه لقمه کردیم بعدم رفتیم سراغ بلند کردن وسایل دفتر یه چندتا سیم و کابل و یه چندتا خودکار و یه موس برداشتیم بعدم اومدیم مانیتور و کیس کامپیوترو ببریم که دیگه دیدیم نمیشه جایی قایمشون کرد برا همین بیخیال شدیم
4-نزدیکای چهار شنبه سوری بود ما هم که جیبا پره ترقه تو مدرسه رو حیاط هی ترقه میزدم یا مینداختیم تو کلاسا یا برای اینکه نفهمن از کدوم کلاس این کارو میکنن میومدیم تو سالن میزدیم تا صدا بپیچه حتی چندتا هم تو دفتر انداختیم خلاصه نتونستن مارو پیدا کنن یه دفعه از تو بلند گو گفتن مگه عروسی مادرتونه ما هم دیگه دیدیم موضوع ناموسی شد بیخیال شدیم!
5-یه بارم که سرکلاس داشتیم پاسور بازی میکردیم که اومدن گرفتنمون بعدم بردن دفتر اونجا هم که دیگه..... حالا بگذریم گفتن نداره
6-یه روز که برف اومده بود ما رفته بودیم زنگ تفریح برف بازی وقتی هم که برف خورد منو و دوستام برفارو جمع کردیم و گذاشتیم تو جیب کاپشن و شلوار و خلاصه بردیم سر کلاس زدیم به همدیگه و تو درو دیوارو تخته و صندلی معلمو ...همه جارو خیس کردیم حتی بعضی برفا گلی بود برا همین رو تخته گلی شده بود....این معلمم تا اومد دید اینجوریه گفت برن مدیرو خر کنن...این مدیرم تا اومد اعصابش خورد { آخه چند روز بود پشت سر هم مورد داشتیم!} یه هو گفت شما خجالت نمیکشین چند وقت دیگه باید برین دانشگاه نگاه کن امگار شاشیدن تو کلاس مدیرمون کمی بی ادب و اعصاب خورده دیگه
7- یه روزم که ریختن تو کلاس واسه گشتن کیف ها حالا چیزایی که پیدا کردن فاجعه بود.... کول دیسک و بازی و فیلم که فک کنم خاک بر سری بودن قرصایه ضد بارداری و یه دوتا چیز دیگه که روم نمیشه بگم حتی یه شورتم تو کیف یکی از بچه ها که کاربردشو خودمم نمیدونم و چند نخ سیگار
خلاصه اینا فقط چندتا مورد کوچیک بود از امپراطوریه مدرسه امام شما و گروهت هم باید جلوی ما فرش قرمز بندازین آره دیگه تو شیطونی پرچم پسرا بالاست و دیگر هیچ