ارسالها: 1,274
موضوعها: 72
تاریخ عضویت: Nov 2011
سپاس ها 2915
سپاس شده 2913 بار در 1427 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خستم تنهام از زندگی از تکرار
شعری از من:
یکبار در یکبا خود را میکشم/میکشم در میان سر و صدای ان گیتارو استکان
وبعد بر میخیزماز در بیرون میروم/یکبار شود در یکباربامی اورم همه ی ان هلو های خورده
ارسالها: 1,425
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Sep 2011
سپاس ها 966
سپاس شده 3521 بار در 1457 ارسال
حالت من: هیچ کدام
عالی بود واقعا خودت نوشتیش ؟
همه چی ویران شد
تو کجایی سهراب ؟
اب را گل کردند .. چشمهارا بستند
وچه با دل کردند ... وای سهراب کجایی اخر ؟
زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
کجایی اخر ؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
صبر کن ... قایقت جا دارد ؟
من هم میخواهم دور شوم از این خاک غریب
تو کجایی اخر؟
ارسالها: 1,274
موضوعها: 72
تاریخ عضویت: Nov 2011
سپاس ها 2915
سپاس شده 2913 بار در 1427 ارسال
حالت من: هیچ کدام
چه بگویم در جمان چه باشم که از درون من فقط عشق جست و زبانم راهی دیگر رفت
قبل از این که کشاید قبل از اینکه بالا اید همه شعر های هلو خورده
شش بار صدای بی شلمشم اتش عشق کشوخت مرا
اتش به جانم زد عشق اتش به جانم زد ریتم اتش به جانم زد سرعتاتش به جانم زد پهنه ی بی بدیل بازی پههنه یبی بدیل با هم سودن
اتش به جانم زد پهنه ی بی بدیل با هم خمودن
ارسالها: 678
موضوعها: 56
تاریخ عضویت: Sep 2011
سپاس ها 958
سپاس شده 2893 بار در 1077 ارسال
حالت من: هیچ کدام
میخوام بگم از درد دلم اما نمیشه
میخوام بگم دلم بیتو قفل شده اما نمیشه
میخوام بگم بی تو همه دنیا سیاهه که نمیشه
اما بدون برعکس این میخوام بگم ها 1 روز میشه
نمی گویم بی گناهم،اما،تک گناهم و
تنها گناهم،دوست داشتن تو بود