11-02-2014، 11:40
یکی ار فانتزی هام اینه که دو تا زن بگیرم اسم جفتشون ستاره باشه. بعد من بشینم گوشه اتاق جنگ ستارگان نیگا کنم
یکی از فانتزیام اینه که عشقم تو بیمارستان باشه بعد بگه میخوام معشوقه ام رو ببینم منم برم پیشش تو اتاق وقتی بغلش کردم تو بغلم بمیره بعد من همینجور که ناراحتم از اتاق بیام بیرون
یکی از فانتزیام اینه که همون طور که راحت وارد جملک میشم هر وقت اراده کنم راحت ازش بیام بیرون!!!
همش می گم فقط یکی دیگه...
و این داستان ادامه دارد!!
یکی از فانتزی هام اینه که :مخاطب خاصم رو که چند وقته تحویلم نمیگره و محل بهم نمیذاره را به کل فراموش کنم<<>>اما لا مصب به کل نمیتونم؟؟؟؟
اصن ۱ وزززعی!!!
یکی ازفانتزیام اینه که یکی دوسم داشته باشه ومن هیچ وقت نفهمم
ای فازمیده...
یکی از فانتزیام اینه که عشقم بیاد بگه که خیلی دوست دارم, بعد من ردش کنم بعد همونطور که تو خیابون خشکش زده ی ماشین بیاد بزنه بهش پخش زمین شه! بعدش من بشینم بزنم سرم بگم پاشو منم دوست دارم پاشو عشقم ببین دوست دارم.
یکی از فانتزی هام اینه که خواننده شم
اسممو بذارم تتلو اف ام بعد مخاطب خاصمو ببرم اتیشش بزنم همون جا هم خاکش کنم
بعد روخاکش بشینم بگم صدامو داری؟
یکی از فانتزیام هم اینه که روزی دخترا هم بتونن مثه پسرا اینقدر قشنگ زیر ابرو بردارن!
یکی ازفانتزیام اینکه با دوستام توایستگاه اتوبوس بشینیم راننده اتوبوس نگه داره بعدماهم خیلی شیک بلندشیم بریم سوار تاکسی شیم. راننده هم بریم تو افق محو شه ماهم هرهر بخندیم!! نظرخوبیس ایا؟؟؟ خخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه چن تا پسر به دختر همسایه گیر بدن منم برم همشونا آش ولاش کنم بعدش دختره از من تشکر کنه
فکرو خیالم فکرو خیالای قدیم
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم :لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه، کلی آدم بیگناه اینجا هست!
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون...
یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه بعد بچه دار شه بگم :سروش منتشر کرد!
یکی از فانتزیام اینه که تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش به جای این خاله ها عمه بیارم!
یکی از فانتزیام اینک کله صبح باصدااخباربابام بیدارنشم ساعت ۲بابام نزنه کانال ۱اخبار بعدنزنه شبکه خبرتاشب یکی ازفانتزیام اینک کنترل بگیرم دستم ببینم چ حسیه چندبارم اومدم وقتی خوابه کنترل بردارم کانال عوض کنم ک یهو ی صدایی اومد نزن اونور دارم گوش میدم!
فانتزىم اىنه که رقىب عشقىمو تواىنده ببىنم واونقد باهم بزنىمش تا کتلت بشه,, حىف رقىب ندارم. والا.....
یکی از فانتزی هام اینه ریس افق باشم بعد تابلو افقو با دستشوی عوض کنم بعد همه بخوان برن افق
اخ که چه حالی داره
یکی از فانتزیام اینه که برم توی هواپیما
جعبه سیاه رو بردارم از حالت
نارنجی بکنم
بنفش ارغوانی کم رنگ
یکی از فانتزیام اینه که همون طور که راحت وارد جملک میشم هر وقت اراده کنم راحت ازش بیام بیرون!!!
همش می گم فقط یکی دیگه...
و این داستان ادامه دارد!!
فانتزیم اینه یه دخترداشته باشم
یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه موهاشم بخوره صورتم
در ِ گوشم بگه بابایی بهم پول میدی
داریم با بچه ها میریم بیرون
موهاشو بزنم کنار
ماچش کنم
بگم بروازجیبم ورداربابایی
به خاطردخترم هم که شده یه روزی بابا میشم بخدا
یکی ازنیمچه فانتزیام اینه که این مجری "مسابقه محله" رو بندازم تو یک استخر پر ازتمساح, بعد بگم حالا بیا بیرون راس میگی....
یک و یکو یک، دو و دو دو سه و سه سه.... مسابقه محلّّّه!!! ^_^
یکی از فانتزی هام اینه که خواننده شم
اسممو بذارم تتلو اف ام بعد مخاطب خاصمو ببرم اتیشش بزنم همون جا هم خاکش کنم
بعد روخاکش بشینم بگم صدامو داری؟
فانتزیم اینه عاشق یه دختره بشم بعد باباش بگه چقد بنویسم دست از سرش برداری بعد من محکم بگم من دوسش دارم ولی هیچی پول نمیشه یه ملیون بنویس
فانتزیم اینه عاشق یه دختره بشم بعد باباش بگه چقد بنویسم دست از سرش برداری بعد من محکم بگم من دوسش دارم ولی هیچی پول نمیشه یه ملیون بنویس
یکی از فانتزیام اینه که :با تفنگ برم تو بانک داد بزنم دستا بالا شلوارا پایین بعد بخندم و از بانک برم بیرون... دیوونه هم خودتی!..
.
.
.
.
سپاس و نظر فراموش نشود خواهشا دمتون جیززززززززز
یکی از فانتزیام اینه که عشقم تو بیمارستان باشه بعد بگه میخوام معشوقه ام رو ببینم منم برم پیشش تو اتاق وقتی بغلش کردم تو بغلم بمیره بعد من همینجور که ناراحتم از اتاق بیام بیرون
یکی از فانتزیام اینه که همون طور که راحت وارد جملک میشم هر وقت اراده کنم راحت ازش بیام بیرون!!!
همش می گم فقط یکی دیگه...
و این داستان ادامه دارد!!
یکی از فانتزی هام اینه که :مخاطب خاصم رو که چند وقته تحویلم نمیگره و محل بهم نمیذاره را به کل فراموش کنم<<>>اما لا مصب به کل نمیتونم؟؟؟؟
اصن ۱ وزززعی!!!
یکی ازفانتزیام اینه که یکی دوسم داشته باشه ومن هیچ وقت نفهمم
ای فازمیده...
یکی از فانتزیام اینه که عشقم بیاد بگه که خیلی دوست دارم, بعد من ردش کنم بعد همونطور که تو خیابون خشکش زده ی ماشین بیاد بزنه بهش پخش زمین شه! بعدش من بشینم بزنم سرم بگم پاشو منم دوست دارم پاشو عشقم ببین دوست دارم.
یکی از فانتزی هام اینه که خواننده شم
اسممو بذارم تتلو اف ام بعد مخاطب خاصمو ببرم اتیشش بزنم همون جا هم خاکش کنم
بعد روخاکش بشینم بگم صدامو داری؟
یکی از فانتزیام هم اینه که روزی دخترا هم بتونن مثه پسرا اینقدر قشنگ زیر ابرو بردارن!
یکی ازفانتزیام اینکه با دوستام توایستگاه اتوبوس بشینیم راننده اتوبوس نگه داره بعدماهم خیلی شیک بلندشیم بریم سوار تاکسی شیم. راننده هم بریم تو افق محو شه ماهم هرهر بخندیم!! نظرخوبیس ایا؟؟؟ خخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه چن تا پسر به دختر همسایه گیر بدن منم برم همشونا آش ولاش کنم بعدش دختره از من تشکر کنه
فکرو خیالم فکرو خیالای قدیم
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم :لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه، کلی آدم بیگناه اینجا هست!
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون...
یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه بعد بچه دار شه بگم :سروش منتشر کرد!
یکی از فانتزیام اینه که تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش به جای این خاله ها عمه بیارم!
یکی از فانتزیام اینک کله صبح باصدااخباربابام بیدارنشم ساعت ۲بابام نزنه کانال ۱اخبار بعدنزنه شبکه خبرتاشب یکی ازفانتزیام اینک کنترل بگیرم دستم ببینم چ حسیه چندبارم اومدم وقتی خوابه کنترل بردارم کانال عوض کنم ک یهو ی صدایی اومد نزن اونور دارم گوش میدم!
فانتزىم اىنه که رقىب عشقىمو تواىنده ببىنم واونقد باهم بزنىمش تا کتلت بشه,, حىف رقىب ندارم. والا.....
یکی از فانتزی هام اینه ریس افق باشم بعد تابلو افقو با دستشوی عوض کنم بعد همه بخوان برن افق
اخ که چه حالی داره
یکی از فانتزیام اینه که برم توی هواپیما
جعبه سیاه رو بردارم از حالت
نارنجی بکنم
بنفش ارغوانی کم رنگ
یکی از فانتزیام اینه که همون طور که راحت وارد جملک میشم هر وقت اراده کنم راحت ازش بیام بیرون!!!
همش می گم فقط یکی دیگه...
و این داستان ادامه دارد!!
فانتزیم اینه یه دخترداشته باشم
یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه موهاشم بخوره صورتم
در ِ گوشم بگه بابایی بهم پول میدی
داریم با بچه ها میریم بیرون
موهاشو بزنم کنار
ماچش کنم
بگم بروازجیبم ورداربابایی
به خاطردخترم هم که شده یه روزی بابا میشم بخدا
یکی ازنیمچه فانتزیام اینه که این مجری "مسابقه محله" رو بندازم تو یک استخر پر ازتمساح, بعد بگم حالا بیا بیرون راس میگی....
یک و یکو یک، دو و دو دو سه و سه سه.... مسابقه محلّّّه!!! ^_^
یکی از فانتزی هام اینه که خواننده شم
اسممو بذارم تتلو اف ام بعد مخاطب خاصمو ببرم اتیشش بزنم همون جا هم خاکش کنم
بعد روخاکش بشینم بگم صدامو داری؟
فانتزیم اینه عاشق یه دختره بشم بعد باباش بگه چقد بنویسم دست از سرش برداری بعد من محکم بگم من دوسش دارم ولی هیچی پول نمیشه یه ملیون بنویس
فانتزیم اینه عاشق یه دختره بشم بعد باباش بگه چقد بنویسم دست از سرش برداری بعد من محکم بگم من دوسش دارم ولی هیچی پول نمیشه یه ملیون بنویس
یکی از فانتزیام اینه که :با تفنگ برم تو بانک داد بزنم دستا بالا شلوارا پایین بعد بخندم و از بانک برم بیرون... دیوونه هم خودتی!..
.
.
.
.
سپاس و نظر فراموش نشود خواهشا دمتون جیززززززززز