» سـوتـیـکده «

[ستایش***]

خخ
دوستم(توی مدرسه ما نیست)تعریف میکرد معلمشون گفته تا چن سال دیگه تعداد مرده ها انقدر زیاد میشه که تمام کره زمین جایی نمیمونه(برای زندگی)خوب باید چیکارکنیم
بعد یکی گفته بوده :خوب میریم خارج

[پریسا هستم]

منم بگم؟عاقا من رفتم دانشگاه داداشم که مدرکش رو بگیرم بهم گفتن برو اون اتاق امضا کنن منم رفتم قبل ازینکه برم تو اتاق در زدم هرچی وایسادم کسی درو باز نکرد یهو یه پسره گفت برو تو منم رفتم تو دیدم اتاق نیست یه مکان عمومیه مثل بانک ............هیچی دیگه واسه خودم نذاشتم که در زدم وقتیم اومده بودم بیرون اون پسره دلش رو گرفته بودداشت زمین رو گاز میزد :cool:

[~*¤®§(* CITY STAR*)§®¤*~ˆ°]

هیچی عاقا ی بار معلم ریاضیمون که ازش متنرفم
اومد کلاس
مرد هم بود
خیلی خودش رو می گرفت
من الکی داد زدم گفتم وای ملخ وای ملخ
اخه اقا از ملخ چندششون می شد
هیچی دیگه با سرعت جت رفت تو دفتر مدرسه
ای ما خندیدیم
بعدشم فهمید سرش کلاه رفته ی صفر خوشگل داد به من دختر خوب
واسلام

[vampire whs]

کلاس شیشم بودم معلم ازم سوال پرسید
اومدم بگم ماهی ها رو با کامیون های سردخانه دار ب کارخانه منتقل می کنند گفتم ماهی ها رو با کارخونه های دارای سردخانه به کامیون منتقل میکنند
ی بارم میخواستم بگم دوستم 14 سالشه گفتم دوستم 400 سالشه

[girl of chaos]

وسط کلاس اسم سیم مفتولی یادم رفته بود به لطف دوستم بهش گفتم دستبند :|
تقریبا این شکلی بود
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://s6.uplod.ir/i/00813/ocda3g458zqe.jpg

[*مونا*]

من یبار داشتم با فامیلمون بازی میکردم عروسکاشو گذاشت جلوم خودمم بعد گفت تو معلم زبان اینا دانش آموز منم جوگیر شدم می خواستم جلو بچه یکم مثلا بلدم اینجوری باید برخورد کنیم و اینا رفتم شما از مهواره تشنه این بعد همون موقع همه داشتن میومدن اونور اتاق شنیدن <نگاه کنید چقدر بد شانسم > نصف مهمونا فقط نقش زمین شدن تف تو این شانسم خیلی ضایع شدم از اونور بچه فامیلم میگه جوگیر

---

خخ
دوستم(توی مدرسه ما نیست)تعریف میکرد معلمشون گفته تا چن سال دیگه تعداد مرده ها انقدر زیاد میشه که تمام کره زمین جایی نمیمونه(برای زندگی)خوب باید چیکارکنیم
بعد یکی گفته بوده :خوب میریم خارج

خخخخ:4chs:

[#ɗѳkɦtɑʀʝɑɦɑɳɑɱi]

سوتی دخترداییم.به باراومدیم دوست پسردخترداییموسرکاربزاریم بهش یه چیزی گفتم که بهش بگه.من خودموسحرمعرفی کرده بودم.یهودخترداییم گفت فاطی میگه نه.ضایع که شدهیچی دوست پسرشم باهاش کات کرد

---

یه معلم آقاداشتیم.ازش سوال داشتم اونم داشت ازحیاط میرفت بیرون جلوی صدتادانش آموزصدازدم خانم رنجبرسوال دارم.ازاون روزسرکلاس بچه هامیگفتن خانم

[نیلوفر 2000]

من خالم با پسرخالم تو پمپ بنزین بودیم..خالم گفت گوشیمو بده پول بدم(کیف پولمو بده)
پسرخالمم گفت پول بده بنزین بخرم(خوراکی)

[Mahdiye13948171]

یک بار اومدم جلو یک پسره خیلی شیک رفتار کنم دوستم پاشو آورد جلوم با مخ رفتم تو زمین

---

خخ
دوستم(توی مدرسه ما نیست)تعریف میکرد معلمشون گفته تا چن سال دیگه تعداد مرده ها انقدر زیاد میشه که تمام کره زمین جایی نمیمونه(برای زندگی)خوب باید چیکارکنیم
بعد یکی گفته بوده :خوب میریم خارج

خخخخخخخخ

[مهدی1381]

سوتس تا دلت بخواد میدم ولی مهم ترینش این بود که تو امتحان ریاضیم نوشته بودم6=2*2 تا اخر سال تحصیلی همه مسخرم میکردن