امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

كهن ترين كتيبه كوروش كبير

#1
كهن‌ترين كتيبه كوروش هخامنشي

كهن‌ترين كتيبه كوروش هخامنشي كه به زبان بابلي نو يا همان اكدي نوشته شده و رويداد نامه‌اي از فتوحات كوروش كبير است، به فارسي برگردانده شد.

رويداد نويسي يا همان كرونولوژي از جمله نوشته‌هايي است كه در بابل به تعداد زيادي كشف شده است و شواهدي از قبيل نوشته‌هاي تورات نشان مي‌دهد كه در ايران نيز اين نوع نگارش مرسوم بوده است.
غياث‌آبادي گفت: «رويداد نويسي كوروش كه در كاخ پادشاهي بابل كشف شده است از منشور كوروش قديمي‌تر است و تا كنون به فارسي ترجمه نشده بود.»
به گفته اين پژوهشگر تاريخ نخستين بار اين كتيبه توسط "لاتن بيل" و در سال 1926 ترجمه و در شيكاگو به چاپ رسيد. پس از آن در سال 1950 "پي ريچارد جيمز" آن را در پرينستون منتشر كرد و در سال 1975 گرايون آن را در نيويورك به چاپ رساند. اين متن در ترجمه جديدي آخرين بار توسط "والكر" در آمريكا به چاپ رسيده است.
غياث‌آبادي درباره ويژگي‌هاي اين متن به ميراث خبر گفت: «رويدادنامه نبونيد- کوروش واپسين نمونه از سنت ديرين نگارش رويدادنامه‌هاي متکي بر گاهشماري در ميانرودان (بين‌النهرين) است. اين کتيبه به ثبت رويدادهاي سال نخست پادشاهي نبونيد (556/ 555 پيش از ميلاد) تا سال نخست پادشاهي کوروش بزرگ بر بابل (539/ 538 پيش از ميلاد) مي‌پردازد و در زمان پادشاهي کوروش و پيش از منشور معروف او نوشته شده است.»
اين اختر باستان‌شناس افزود: «اين سند با اينکه بسيار کوتاه و آسيب‌ديده است، از چند جهت اهميتي فراوان دارد: نخست آن‌كه کهن‌ترين سند مکتوب از زمان پادشاهي کوروش بزرگ هخامنشي محسوب مي‌شود. همچنين کهن‌ترين منبع بازگويي غلبه کوروش بر سرزمين‌هاي ديگر و از جمله تصرف بابل است. اين كتيبه کهن‌ترين راوي حمله‌هاي متقابل آستياگ و کوروش، معرفي آستياگ به عنوان آغازگر نبرد و سپس سقوط آستياگ، آخرين پادشاه مادي و پايان شاهنشاهي ماد نيز هست. بازگويي رويدادهاي سال‌هاي پادشاهي آخرين شاه بابل و پايان هميشگي استقلال او نيز در اين كتيبه آورده شده است.»
غياث‌آبادي معتقد است متن رويدادنامه مي‌تواند آموزگار شايسته‌اي براي امروز ما باشد. تاريخ‌نويسي بيطرفانه، منصفانه، بدون اغراق و بزرگ‌نمايي يا کوچک‌نمايي و بدون هرگونه توهين يا تمجيد خطاب به هر شخصي و حتي خدايان و شاهان، از ويژگي‌هاي ارزنده اين سند تاريخي است. گزارش و تفسيري مشروح‌تر از داده‌هاي تاريخي و تقويمي متن حاضر و نيز منشور نبونيد در دست آماده سازي است.
از آنجا که ممکن است، خواندن متن کامل کتيبه با تمام بخش‌هاي فروافتاده و نامفهوم آن براي همگان آسان نباشد، در آغاز چکيده‌اي آسان‌خوان از اين رويدادنامه آورده مي‌شود.

چکيده‌اي از رويدادنامه نبونيد- کوروش
شاه آستياگ، سپاهش را فراخواند. آنان بسوي کوروش، شاه اَنشان به پيش تاختند تا به نبردي پيروزمندانه با او در آيند. اما سپاهيان آستياگ بر شاه خود شوريدند. او را به زنجير کشيده و به کوروش سپردند. آنگاه کوروش، بسوي کشور هگمتانه پيش تاخت و سراي پادشاهي او را تصرف کرد.
شاه نَبونيد در تِما اقامت گزيده بود. اما وليعهد، بلندپايگان و سپاهيان در بابل بودند. شاه براي آيين‌هاي ماه نيسانو (جشن سال نو/ نوروز) به بابل نيامده بود. پيکر خدا نَبو به بابل نيامده بود. پيکر خدا بِل از اِسَگيلَه (نيايشگاه مَردوک) براي همراهي مشايعت‌کنندگان به بيرون نرفته بود. جشن سال نو برگزار نمي‌شد. اما برابر با سنت‌هاي هميشگي، پيشکشي‌ها به درون نيايشگاه‌هاي اِسَگيلَه و اِزيدَه برده شدند.
گَئوبَروَه فرماندار گوتيوم، همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پيکار به بابل اندر آمد و نگاهباني از نيايشگاه اِسَگيلَه به سپرهاي گوتيان سپرده شد تا مبادا هيچيک از سپاهيان به درون اسگيله و ديگر بناهاي مقدس آن پا بگذارند. از آن پس، آيين‌ها و مراسم به مانند گذشته برگزار ‌شدند.
کوروش به بابل اندر آمد. به پيش گام‌هاي او، شاخه‌هاي سبز افشانده مي‌شد. او با مردمان شهر، پيمان صلح و آشتي گذارد. کوروش به همه مردمان بابل، پيام درود و شادباش فرستاد. گئوبَروَه به فرمانداري بابل برگماشته شد و همه خدايان اَکَد که نَبونيد آنها را در بابل بي‌قدر کرده بود، به شهرهاي مقدس خودشان بازگردانده شدند.
بانوي شاه (کاساندان) بمرد. يک بلندپايه، مراسم اشک‌ريزان را در اَکَد برگزار کرد. همگي مردمان با گيسوان پريشان در آن انباز گشتند.
کمبوجيه پسر کوروش، به نيايشگاه برفت و پيشکشي‌هايي را با دست خويش بر پيکر نَبو فراز برد. سپس از نزد نَـبـو بسوي اسگيله فرا رفت و در برابر بِـل و خدا مـاربيتي، گوسفندي را پيشکش بکرد.

رويدادنامه نبونيد- کوروش
متن کامل
(عبارت‌هاي داخل ابرو از مترجم است).

(سطر نخست ناخوانا)
سال آغاز پادشاهي [نَـبـونـيـد]، (556/ 555 پيش از ميلاد): . . . او بلند کرد. شاه را بردند . . . تا بابل.
سال نخست (555/ 554): آنان بينجاميدند [. . . ؟] و او برنخواست . . . همه خاندان . . . شاه، سپاه خود را فراخواند و بر عليه آن کشور (کـيـلـيـکـيـه؟) [صف بستند؟] . . .
سال دوم (554/ 553): در ماه تِـبِـتـو (= آرامي: تِـبِـت/ فارسي باستان: اَنـامَـکَـه/ دي‌) در کشور هَـمَـث . . .
سال سوم (553/ 552): در ماه آبـو (= آرامي: اَب/ فارسي باستان: دَرَن‌بـاچـي/ مرداد) ، از اَمَّـنَـنـوم (در کيـلـيـکـيـه)، از کوهستان‌هايي با درختان ميوه [فراوان؟]، همه گونه ميوه به بابل فرا فرستاده شد. شاه را بيماري در ربود، اما بزودي بهبودي باز آمد.
در ماه کـيـسْـلـيـمـو (= آرامي: کِـسْـلِـو/ فارسي باستان: آثْـري‌يـادي‌يَـه/ آذر)، شاه سپاهش را فراخواند و [سپاهيان را با شاه متحد کرد؟]. نَـبـو تَـتّـان اوسـورُف آمـورّو و . . . پيش تاختند بسوي . .
آنان در برابر پايتخت اَدومّـو (= اِدوم) اردو زدند . . . دروازه شـيـن‌تـيـنـي . . . سپاه دشمن فرو کوفته شد.

سال چهارم (552/ 551): . . .
سال پنجم (551/ 550): . . .
سال ششم (550/ 549): شاه آسـتـيـاگ (در متن بابلي: ايـشْـتـومِـگـو) سپاهش را فراخواند. آنان بسوي کوروش (در متن بابلي: کـورَش)، شاه اَنـشـان به پيش تاختند تا به نبردي پيروزمندانه با او در آيند. اما سپاهيان آسـتـيـاگ بر شاه خود شوريدند. او را به زنجير کشيده و به کوروش سپردند.
کوروش، بسوي کشور هَـگـمَـتـانـه/ همدان (در بابلي: اَگَـمـتَـنـو) پيش تاخت. سراي پادشاهي او را تصرف کرد. سيم و زر، و ديگر کالاهاي گرانبهاي کشور هـگـمـتـانـه را به غنيمت برگرفت و به اَنـشـان برد. اشياي ارزشمندي از . . .
سال هفتم (549/ 548): شاه در تِـمـا اقامت گزيده بود. اما وليعهد، بلندپايگان و سپاهيان در اَکَـد بودند (در تمام متن، منظور از اکد، شهر بابل است). شاه براي آيين‌هاي ماه نـيـسـانـو (= نـيـسـان/ فارسي باستان: اَدوکَـنَـئـيـشَـه/ فروردين‌ماه)، (اَکـيـتـو، جشن سال نو) به بابل نيامده بود. پيکر خدا نَـبـو به بابل نيامده بود. پيکر خدا بِـل (= مَردوک، خداي بزرگ بابل) از اِسَـگـيلَـه (نيايشگاه مردوک) براي همراهي مشايعت‌کنندگان به بيرون نرفته بود. جشن سال نو برگزار نمي‌شد.
اما برابر با سنت‌هاي هميشگي، پيشکشي‌ها به درون نيايشگاه‌هاي اِسَـگـيـلَـه و اِزيـدَه (نيايشگاه نَـبـو، خداي نويسندگي و دبيري) برده شدند. کاهن شِـشگَـلّـو، فديه خوراک و آب‌زَور (افشاندن شراب يا روغن) را در نيايشگاه به انجام رساند.
سال هشتم (548/ 547): . . .
سال نهم (547/ 546): نـبـونـيـد شاه در تِـمـا اقامت گزيده بود. اما وليعهد، بلندپايگان و سپاهيان در اَکَـد بودند. شاه براي آيين‌هاي ماه نـيـسـانـو به بابل نيامده بود. خدا نَـبـو به بابل نيامده بود. خدا بِـل از اِسَـگـيلَـه براي همراهي مشايعت‌کنندگان به بيرون نرفته بود. جشن سال نو برگزار نمي‌شد.
اما برابر با سنت‌هاي هميشگي، پيشکشي‌ها براي خدايان بـابـل و بورسيپا به درون نيايشگاه‌هاي اِسَـگـيـلَـه و اِزيـدَه برده شدند.
در روز پنجم از ماه نـيـسـانـو، مادر شاه بمرد. در اردوگاهي نزديک رود فرات و بالاتر از شهر سـيـپار. وليعهد و بلندپايگان تا سه روز سخت سوگوار بودند. يک بلندپايه، مراسم اشک‌ريزان را برگزار کرد. يک بلندپايه در اَکَـد، اشک‌ريزان را براي مادر شاه در ماه سـيـمـانـو (= آرامي: سـيـوَن/ فارسي باستان: ثـائـيـگَـرچـيـش/ خرداد) انجام داد.
در ماه نـيـسـانـو، کوروش شاه پارس، سپاهش را فراخواند و در پايين‌تر از شهر اَربيل (آربِـلا) از رود دجـلـه گذر کرد. در ماه آجَـرو (= آرامي: اي‌يـار/ فارسي باستان: ثـورَواهَـرَه/ ارديبهشت) او بسوي کشور لـيـ . . . (لـيـديـه/ لـيـکـيـه؟) پيش تاخت. شاه آنجا را بکشت و دارايي‌هاي او را بگرفت. او در آنجا پادگاني براي خود بنيان نهاد. آنگاه شاه و سپاهيانش در آن پادگان بماندند.
سال دهم (546/ 545): شاه در تِـمـا اقامت گزيده بود. اما وليعهد، بلندپايگان و سپاهيان در اَکَـد بودند. شاه براي آيين‌هاي ماه نـيـسـانـو به بابل نيامده بود. نَـبـو به بابل نيامده بود. بِـل از اِسَـگـيلَـه براي همراهي مشايعت‌کنندگان به بيرون نرفته بود. جشن سال نو برگزار نمي‌شد.
اما برابر با سنت‌هاي هميشگي، پيشکشي‌ها براي خدايان بـابـل و بـورسيپا به درون نيايشگاه‌هاي اِسَـگـيـلَـه و اِزيـدَه برده شدند.
در روز بيست و يکم ماه سـيـمـانـو . . . از کشور عيلام به اَکَـد . . . فرماندار اوروک . . .
سال يازدهم (545/ 544): شاه در تِـمـا اقامت گزيده بود. اما وليعهد، بلندپايگان و سپاهيان در اَکَـد بودند. شاه براي آيين‌هاي ماه نـيـسـانـو به بابل نيامده بود. نَـبـو به بابل نيامده بود. بِـل از اِسَـگـيلَـه براي همراهي مشايعت‌کنندگان به بيرون نرفته بود. جشن سال نو برگزار نمي‌شد.
اما برابر با سنت‌هاي هميشگي، پيشکشي‌ها براي خدايان بـابـل و بـورسـيـپـا به درون نيايشگاه‌هاي اِسَـگـيـلَـه و اِزيـدَه برده شدند.
(آسيب‌ديدگي طولاني در متن، رويدادهاي سال‌هاي دوازدهم تا پانزدهم تخريب شده‌اند).
. . . رود دجـلـه. در ماه آدارو (= آرامي: اَدار/ فارسي باستان: وي‌يَـخـنَـه/ اسفند)، پيکر ايـشْـتَـر از اوروک . . . ارتش پارس‌ها هجوم آورد.
سال هفدهم (539/538): نَـبـو از شهر بـورسـيـپـا براي مشايعت‌کنندگان از بِـل برفت . . . شاه به نيايشگاه اِتـورکَـلَـمَّـه در آمد. در نيايشگاه او . . .
کشور دريا (؟) به هجوم کوچکي دست زد. بِـل به ميان مشايعت‌کنندگان رفت. آنان جشن سال نو را برابر با سنت‌هاي هميشگي انجام دادند.
در ماه [آبـو؟] لـوگـال مَـردَه (خداي شهر اوروک؟) و ديگر خدايان از شهر مَـرَد، و خدا زَبَـدَه (= زَبَـبَـه، خداي شهر کيش) و ديگر خدايان از شهر کـيـش، خدابانو نـيـنْـلـيـل (همسر مردوک) و ديگر خدايان هـورسَـگـکَـلَـمَـه (؟) از بابل ديدار کردند. تا اينکه در پايان ماه اولـولـو (= آرامي: اِلـول/ فارسي باستان: کـاربـاشـيـا/ شهريور) همه خدايان از بالا و پايين به اَکَـد در آمدند. خدايان شهرهاي بـورسـيـپـا، کـوتـهَـه و سيپار نيامدند.
در ماه تَـشـريـتـو (= آرامي: تـيـشـري/ فارسي باستان: بـاگَـيـادَئـيـش/ مهر)، هنگامي که کوروش به سپاه اکَـد در شهر اُپـيـس (شايد در جاي بغداد امروزي) بر کرانه رود دجـلـه حمله کرد؛ مردمان اَکَـد بشوريدند. اما او (نبونيد؟) مردمان شهر را با دستپاچگي را بکشت.

در روز پانزدهم، سيپار بدون جنگ تصرف شد. نَـبـونـيـد بگريخت.
در روز شانزدهم، گَـئـوبَـروَه/ گـوبـريـاس (در متن بابلي: اوگْـبَـرو)، فرماندار گـوتيوم (شهري در کرانه خاوري رود دجله)، همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پيکار به بابل اندر آمد.
سپس نـبـونـيـد به بابل بازگشت و آنگاه او در آنجا بازداشت شد. در پايان ماه، نگاهباني از نيايشگاه اسگيله به سپرهاي گـوتـيـان سپرده شد تا مبادا هيچيک از سپاهيان به درون اسگيله و ديگر بناهاي آن راه بردند. از آن پس، آيين‌ها و مراسم به مانند گذشته برگزار مي‌شوند.
در روز سوم از ماه آرَهـسَـمـنَـه (= آرامي: مِـرهِـشـوان/ فارسي باستان: وَرکَـزَنَـه/ آبان)، کوروش به بابل اندر آمد. به پيش گام‌هاي او، شاخه‌هاي سبز افشانده مي‌شد. او با مردمان شهر، پيمان صلح و آشتي گذارد. کورش به همه مردمان بابل، پيام درود و شادباش فرستاد. گئوبَروَه به فرمانداري بابل برگماشته شد.
از ماه کيسْليمو تا ماه آدارو، همه خدايان اَکَد که نَبونيد آنها را در بابل بي‌قدر کرده بود، به شهرهاي مقدس خودشان بازگردانده شدند.
در شب يازدهم ماه آرَهسَمنَه، گئوبَروَه مرد.
در روز . . . ماه آدارو، بانوي شاه (کاساندان) بمرد. از روز بيست و هفتم ماه آدارو تا روز سوم از ماه نيسانو، يک بلندپايه، مراسم اشک‌ريزان را در اَکَد برگزار کرد. همگي مردمان با گيسوان پريشان در آن انباز گشتند.
در روز چهارم، کمبوجيه پسر کوروش، برفت به نيايشگاه [. . .؟ (نيايشگاه اِزيدَه؟)] نَـبـو که . . . گـاو نـر . . . او بدان جايگه برفت و پيشکشي‌هايي را با دست خويش بر پيکر نَبو فراز برد . . . نيزه‌ها و تيردان‌هاي چرمي از . . . (سپس از نزد) نَبو بسوي اِسَگيلَه فرا رفت. او در برابر بِـل و خدا مـاربـيـتـي (؟)، گوسفندي را پيشکش بکرد
چــِِِِِِِِـ ـ ـ ـــرآ تـــــ ـ ـ ــــوكـِِِِِِِِِِـــ ـ ـ ـــدِِِِِِِِِري دآيـــــ ـ ـ ــــي؟!
پاسخ
 سپاس شده توسط Mr.Robot ، bahare_021
آگهی
#2
در روز چهارم، کمبوجيه پسر کوروش، برفت به نيايشگاه [. . .؟ (نيايشگاه اِزيدَه؟)] نَـبـو که . . . گـاو نـر . . . او بدان جايگه برفت و پيشکشي‌هايي را با دست خويش بر پيکر نَبو فراز برد . . . نيزه‌ها و تيردان‌هاي چرمي از . . . (سپس از نزد) نَبو بسوي اِسَگيلَه فرا رفت. او در برابر بِـل و خدا مـاربـيـتـي (؟)، گوسفندي را پيشکش بکرد 

همين جملات بالا نشانه كفر و بت پرستي كورش است.
اللهم صل علي محمد و آل محمد
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ژاپني ها امير كبير را نكشتند!
  امير چگونه كبير شد؟
  بزرگ ترين دروغ هاي تاريخ ايران
  كتيبه و سنگ افراشت نشت بان. .. ...
  نگاهي به مهم ترين انديشه هاي نوگرايانه ميرزا فتحعلي آخوندزاده (1295-1227ق)
  مطيع‌ترين وزير امور خارجه ايران ؛ (فراز و فرود زندگي سياسي غلامعباس آرام)
  مرگ كوروش از زبان تاريخ
  تاريخچه كوروش
  كمبوجيه پسر كوروش به سلطنت ميرسد
  مطيع‌ترين وزير امور خارجه ايران ؛ (فراز و فرود زندگي سياسي غلامعباس آرام)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان