امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دآستـآن آمـوزنـده ثروت پـدری

#1
ثروتمندی 8 فرزند داشت که همواره نگران آنان بود چون آنان بخاطر ثروت پدری تن به کار و تلاش نمیدادند.

یک روز مرد ثروتمند فکری به سرش زد...

فردا صبح هرکدام از پسر ها و دختر هایش که میخواستند از وسط باغ عبور کنند چشمشان به تخته سنگ بزرگی می افتاد که راه عبورشان را سخت کرده بود.

اما آنان نمی دانستند مرد ثروتمند دارد از پنجره اتاقش به آنان میکند

بدون اینکه به خودشان زحمت بدهند که لااقل سنگ را از سر راه بقیه بردارند از کنار تخته سنگ گذشتند و رفتند.

خورشید کم کم داشت غروب میکرد و مرد ثروتمند سخت از دیدن آن صحنه ها متاثر شده بود

که ناگهان متوجه شد پیرمرد خدمتکار در حالیکه وسایل زیادی در دست داشت

همین که به تخته سنگ رسید وسایلش را روی زمین گذاشت و به هر سختی بود تخته سنگ را برداشت

و آن را از سر راه دور کرد....

که در همان لحظه چشمش به یک کیسه پر از صد دلاری افتاد.

پیرمرد به درون کیسه نگاه کرد تا صاحبش را پیدا کند که یادداشتی را در وسط بسته صد دلاری دید

که در آن نوشته شده بود: هر سد و مانعی که سر راهتان باشد میتواند مسیر زندگیتان را تغییر دهد به شرط آن که سعی کنید آن را از سر راهتان بردارید.

پیرمرد خوشحال بود اما مرد ثروتمند به حال فرزندانش اشک میریخت!
شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  هرجا که عشق است ثروت و موفقيت هم هست!
  دآستـآن رمـآنتیـک !
  عشق یا ثروت
  عشق ثروت وموفقیت

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان