امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عمـــه ی مریضی دارم مراعاتشو کنید !

#1
عمـــه ی مریضی دارم مراعاتشو کنید ! 1

تا اخر بخونید پلیــــز

چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
....
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...

وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...

گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !

راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این فکرا بودم که یهو گفت : آهااای آق پسر .ریسیدیم !
گفتم : خب
گفت :خب که خب .
گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چی شد؟؟
یهو دیدم اشک تو چشماش حلقه زد و سرشو انداخت پایین !
گفتم :چیه ؟
گفت : این سوراخو که میبینی توش زنو بچم زندگی میکنه !
اونشبی که یه پیف پاف خالی کردی تو اتاقت یادت میاد ، لعنتی؟؟
گفتم : آرره .چطور ؟؟
گفت: زن من اونشب اومده بود تو اتاقت . ولی توئه نامرررد با اون زهرماری
که به خوردش دادی اونو افلیج کردی . الان من موندم و 70 ، 80 تا بچه قد و نیم قد و یه زن افلیج !!
اونم به این خاطرکه توئه لعنتی حاضر نبودی یه چیکه ازون خونتو به ما بدی !!

......................................
سکوت سنگینی بینمون برقرار شد !
بغضی تلخ داشت گلومو فشار میداد . راسشو بخاید دیگه طاقت نیووردمو زدم زیر گریه ........
....................
از فردای اونشب ما باهم شدیم عین دوتا دوست خوب .
هرشب میاد پیشمو تا دلش میخاد میذارم خون بخوره .
راستش خودش حد و حدودشو میدونه و هیچوقت سواستفاده نمیکنه !
حال زنشم خدارو شکر روز به روز داره بهتر و بهتر میشه !
تا اینکه دیشب دیدم دوتایی با زنش که یه عصا زیر بغلش داشت
اومدن پیشم ..
جای همگی خالی ..
دوتاییشون نشستن رو دماغم و گفتن : بزنیم ؟؟
منم خندیدمو گفتم :
هرچقد دلتون میخاید بزنید .خوش باشید ...

یعنی تا آخر نشستی خوندی ؟

عمه ی مریضی دارم مراعاتشو کنید
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not
پاسخ
 سپاس شده توسط இFATEMEHஇ ، اشکان پیشرو ، Elena ♥♥♥♥♥♥♥ ، I am the Queen ، ♀✘ دُختَــ♥ـر بَهــآرے ♀✘ ، *mehrzad* ، s1368 ، maryamam ، Thyme ، noosha joon ، Blązing~Ŝtąr ، AMIRESESI ، بغض ابر ، RєƖαx gнσѕт ، WATCHDOGS
آگهی
#2
ای بـابـآ .. !! الـآن خـون داری ؟
|:
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#3
انصافا دو خط خوندم فهمیدم اومدم آخرش بسوز Sleepy
من جنسم بده انگار ساقیم بد بود , ولی فکر نمیکردم تا این حد بود
نمیام خونه من زودتر از یک یکونیم , کسی نیستم که بخوای بهش تکیه کنی
من یه پسربدم یه پسر بد , آره لجنم لجنم لجنم من , ترسی هم ندارم ازجهنم
یه پسر بد ممکنه جو گیر شه, بزنه به سرش یه هو درگیر شه
یه پسر بد ممکنه تهدید شه یه پسر بد نباس هیچ وقت تسلیم شه
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#4
عجــــــــــبUndecided
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#5
سپاس+
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#6
آیـــــــــــــــــ چشممـــــــــــــــــــــــــــ
اونجاش خعلی باحال بود که پشهه دست یارو رو گرفتـــــــــــ
خخخ
=)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Unknown
عمـــه ی مریضی دارم مراعاتشو کنید ! 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
آگهی
#7
چون گفتی تا اخرش بخونید خوندم وگرنه نمیخوندم!
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#8
ایول باوBig Grin
زود تــَــر  بِریـــد جِلـــو وآسهِ دَردُ دِل با خُــــــــــدآ عَجَلـــــــ♥ــه دآرم...
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
#9
جللببببببببببببببببببببببب بیدHeartAngryBlush
دست خودت نبود عزیزم..... قلبت زیر نافت بود.....
Angry
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  دوستتـ دارم (:
  رمان خونا بیاین یه لحظه کارتون دارم.مهمه
  دوستت دارم پدر
  داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید!
Thumbs Up یه رمان توووووووووپ دارم براتون
  موضوع انشا : ازدواج را توصیف کنید – مطلب طنز
  رمان دوستت دارم باور کن(مخصوص اونایی که اهل چتن)
Rainbow چند دقیقه سکوت کنید!
Star داستان کوتاه شانس خود را امتحان کنید
Heart عــــــــــــــاشقا!!!!!بیاین اینجا براتون یه رمان باحال دارم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان