محمود گل محمدی
سلام ساعت 1:40دقیقه بامداد من همراه مهدی کرد عزیز و حسین چاوشیان دورهم نشستیم بیاد خاطرات شیرین که بعد هرکنسرت کیش این لابی پر از طرف دارها و عاشقای مرتضی میشد تا سه صبح میگفتیم میخندیدیم عکس مینداختن ولی امشب خیلی داره برا ما سخت میگذره انگار عقربه های ساعت به سختی میچرخن و نمیخواد صبح بشه تمام لحظه های بدون مرتضی سخت میگذره
مهرزاد امیرخانی
به خاطر تو
هنوزم رو پاهام می مونم
به خاطر تو
خودمو به تو می رسونم
به خاطر تو ....
مهدی کرد:
این روزها دوباره شروع به کار کردم ولی بدونه
توکارهم نمیشه کرد ،آخه عادت داشتم که تو
باشی و باهم کار کنیم و کارهایه کنسرتو انجام
بدیم....،دلم میخواد باز برای تو کنسرت بزارم
دوباره با هم آماده بشیم برای اجرا؛
مهرزاد امیرخانی
یه روز تو با عکس منی و خودم ازت عکس می گیرم
یه روزم من با عکس توام و ...
بی خیال خودت چطوری ؟
مهرزاد امیرخانی:
تهران تو این نور یه جوری شده
انگار فتوشاپه.
;-)
.
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
یکی بود که بعد تو
خیلی تنها شده بود...
مصطفي پاشایی
هميشه با خودم فكر ميكردم اگه دايي نميشم حداقل عمو ميشم ولي اونم نشد ...داداش كوچولوي من پر زد و رفت