انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ميدوني كي افسرده ميشي؟
وقتي از درون ميشنوي كه ميگه همه چي درست ميشه رو ديگه نمي شنوي!
آدم ندید بدید دنیارو هم بپاش بریزی باز 
دنبال اینو اونه؛ ولی آدم با اصالت یه 
احترام کوچیک که میبینه جبران میکنه، 
بحث لیاقت نیس؛ بحث اصالته!
مثلا ببوسمت و توی دفترم بنویسم:
«امروز جانم به لب رسید» (((:
‏میتونستم ی مسلمون تو انگلیس باشم تا ی بی دین تو ایران

• فَتَلْ
دوست شدن با کسی که یه بار ترکت کرده مثل پوشیدن لباس چرکات بعد از حمومه!
از گناه تنفر داشته باش
نه از گناهکار !
اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان که؛
در رسیدن به هدفت موفق بوده ایی،
اگر روزی تهدیدت نمودند،
بدان که در برابرت ناتوانند،
اگر روزی خیانت دیدی،بدان که؛
قیمتت بالاست،
اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن،
لیاقت می خواهد...!

#مهاتما_گاندی
سری اول بغض قلم.. ( پارت به پارت بارگذاری میشه ) من و عباس و اسایشگاه ( داستان نیس , بر اساس حقیقته فقد اسامی عوض شده , پس جاش تو بغض قلمه .. گرچه ک متن بار سنگین معنایی داره , پس اگه کسی مشتاق معانیش بود بیشتر فکر کنه , یا بپرسه.. )

من یه مرد عصبانیم
الان چند روزه منو به زور اوردن اسایشگاه ولی دگ اهمیتش به چپمم نیست
همه حس خوبا از خواب به بعده ...
میکشم عقاب رو تا دم تخت و پرتابتش میکنم تا خودش واسه خودش خوابش ببره..
تو خواب تا دلم بخواد فریاد میکشم به هر زبونی که دلم میخواد
سرهرکسی که بخوام..دلم تنگ نمیشه اونجا  , گشاد میشه..
مکافات دوباره از موقعیه که بیدار میشم
دوباره دلتنگی و یه سری پوزه بند یه بار مصرف ..
روزی یه بار عوضشون میکنم.. این نسخه دکتره البته..
از موقعی که عربده کشی ویروسی شده .. (:
کردنش یبار مصرف , اینطوری قابل کنترل تره مث اینک..
اما هنوزم احتمال پخش ویروسش منتفی نشده..
مادرمم ویروسی بود , احتمال اینکه وقتی منو حامله بوده ی ویروس هم برای من کنار گذاشته اصلا دور از ذهن نیس..
و من شدم اینی ک الان اشتباهی اینجام.. ( اسایشگاه روانی..)
  The End of part I
دیروز کوچه تنگ بود
امروز دل ما
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست

وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست

غرق در خیالات پوخ و خالی ای که نیست
فقط همین(:!
من میتونم هم بهشت و هم جهنم رو بهت نشون
 بدم ، همه چیز بستگی به ماهیتت با من داره!