انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اشعاری برای اهل بیت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
عشق و سرمستی من دیروز و امروزی کہ نیست
یعنی عشقم ازلی ھست و جنونم ابدی
آنچه در خلقت عالم به همه واجب بود
سجده بر نور علی بن ابی طالب بود
این چه عشقیست که عاشق به عجب می افتد
لیلی اش کیست که مجنون به طرب می افتد
طاق ایوان طلایت چه شکوهی دارد
بس بلند است سرم رو به عقب می افتد
گر حب علی و آل پاکش کفر است
من کافر اولم خدا می داند
از کج و راست شدن در حرمت فھمیدم
حرکت کردن اجسام عجب پرشور است
باز گم کردم علی دست چپ و راست خود
دست من نیست تمام بدنم مخمور است
توبہ کردم کہ دگر کفر نبندم بہ خدا
زیر ایوان نجف توبہ ی خود بشکستم
عاقلی را بکشان تا دم ایوان نجف
اگر از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست
او همان آینه ی روشن ذات ازلی است
بهترین اسم خدا بی برو برگرد علی است
آنقدر مثل خدایی کہ خدایت کردم
تو خدا باش کہ آخر بہ تو برمیگردم
نقش زیبای تو از اوج هنر می آید
آن همه معجزه از دست تو بر می آید
پیش پای تو زمین کم به نظر می آید
دو سه باریست ز معشوق خبر می آید
نام حیدر به تو مولا چقدر می آید
به حال نوکریم عشق میکنم اقا
فقط تو میخریم عشق میکنم اقا

اگرچه منع شمارند راه سرخ مرا
اسیر خودسریم عشق میکنم اقا

شبیه طفل پریشان بهانه میگیرم
عجیب مادریم عشق میکنم اقا

سرم به زیر کم اورده همیشگیه
مصاف دلبریم عشق میکنم اقا

کلاف اشک منو خیل عاشقان شما
اگرچه آخریم عشق میکنم اقا

خلاصه اه ندارم در این بساط ولی
همین که حیدریم عشق میکنم اقا
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15