امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خط فارسی بازماندهٔ خطهای کهن ایران...!!!!

#1
دیدگاه برخی پژوهشگران دربارهٔ خط پارسی اینست که این خط بازمانده ایست از خطی که آن را عربی می‌خوانند و بر این باورند که خط عربی بازماندة خط نبطی یا کوفی می‌باشد. حال آنکه وجود خطی با نام «خط عربی!» خود جای پرسش دارد، چرا که تا پیش از اسلام نشانی از وجود خط و دیوان و آموزش در میان عربها بویژه در میان عربهای حجاز دیده نشده است، هر چند از عربهای شمالی عربستان (= حیره و غسان که یکی زیر فرمان شاهنشاهی ایران و دیگری زیر فرمان امپراطوری روم بود) پنج مدرک که کهنه‌ترین آنها به 1500 سال پیش باز می‌گردد، بدست آمده است. از عربهای جنوب نیز آثاری بدست آمده است که پیوند با مردم یمن دارند و آنان نیز همانند مردم حیره زیر فرمان شاهنشاهی ایران بودند.
دکتر همایونفرخ در کتاب «سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان» می‌گوید: «مردم حجاز بر اثر صحرانشینی از نوشتن و خط بی‌بهره ماندند اما اندکی از آنها که کمی پیش از اسلام به عراق و شام (=حیره و غسان) می‌رفتند نوشتن را از آنها آموختند و [زبان] عربی خود را با حروف نبطی و سریانی و عبرانی می‌نوشتند، برای نمونه سفیان ابن امیه که از بازرگانان آن دوره بود از کسانی بود که خط سریانی را به حجاز آورد.»
از مجموعة روایات چنین بر می‌آید که عربها، نخستین مرکز انتشار خط را شهر حیره و انبار (= شهر پیروز شاپور) می‌دانسته‌اند (1) و شاید رواج خط‌های ایرانی غربی در میان‌رودان(بین النهرین) و بویژه انتشار سریانی در میان نسطوریان ایران چنین احساسی را به وجود آورده باشد. (2)
خطی که امروزه «کوفی» می‌نامندش نخست به خط «حیری» مشهور بود و پس از آنکه که مسلمانان کوفه را در کنار شهر حیره ساختند، این خط نام کوفی گرفت. نکته‌ای که میبایست بدان توجه ویژه شود اینست که خطی که امروزه «کوفی» نامیده می‌شود، صد سال پیش ازشناخته شدنش در کوفه در حیره و انبار شناخته می‌شده است. (3)
اما این نوشتار بر آن است تا روشن نماید که خط پارسی نه برآمده از خط نبطی و نه برآمده از خط کوفی است، بلکه گونه ی تکامل یافتهٔ خطهای رایج در پیشینة دراز آهنگ دیوان و دفتر در ایران است. هرچند که اگر بر این باور هم باشیم که خط پارسی بازماندة نبطی یا کوفی است، باز نمی‌توان وجود خط ساختگی‌ای به نام «خط عربی» را باور داشت، چه برسد به آنکه بخواهد پیوندی هم با « خط پارسی» داشته باشد. برای روشن شدن این گفتار، نخست به پیشینهٔ « خط نبطی» که به باور پژوهشگران امروزین نیای « خط عربی!» می‌باشد نگاهی می‌افکنیم.
زبان نبطی در واقع زبان پادشاهی «پترا» است. این پادشاهی در زمان نیرومندی‌اش از سوریه تا حجاز و از اردن تا صحرای سینا در مصر گسترده بود.(4) آشکار است که آثاری به خط و زبان نبطی در شمال عربستان امروزی که زمانی بخشی از پادشاهی نبطیان بوده است، بدست بیاید. اسناد بدست آمده در شمال عربستان امروزی عموماً در درازای سه سده بین دو هزار تا هزار و هفتصد سال پیش به پیدایی آمده‌اند و به خط و زبان نبطی و نه زبان عربی نوشته شده‌اند. می‌بایست  یادآور شد که از 1600 سال پیش اثری در دست است که امروزه کتیبة «النّماره»* نامیده میشود و تقریباً به زبان عربی خالص است اما به خط نبطی! از اندکی پیش از سالهای آغازین پیدایش اسلام (حدود 1450 سال پیش) تنها دو نوشتة بسیار گزیده (کمتر از دو رج) در دست است که در یکی از آن دو که کتیبة «حرّان» نامیده میشودو به سال 568 میلادی [هنگام شاهنشاهی انوشیروان ساسانی] باز می‌گردد، خط به کار رفته به خط معروف به خط عربی همانندهایی دارد.(5) اما اینکه در این گسست تقریباً دویست ساله یعنی از هنگام نگارش کتیبة «النّماره» که نخستین اثر به زبان عربی و خط نبطی می‌باشد تا زمان کتیبة «حرّان» چه بر خط و دگرگونی آن گذشته است بر کسی آشکار نیست و جای بسی شگفتی است که پژوهش‌گران بدون هیچ سند و مدرکی خط کتیبة حرّان را با خط نبطی کتیبة «النّماره» پیوند می‌دهند!
و نیز به باور استاد آذرنوش در کتاب «راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی» خلأ شگفت‌آوری که در آخرین قرن‌های جاهلیت عرب به وجود آمده بررسی تحول خط نبطی به عربی را دشوار می‌سازد.(6)
پس بسیار دور می‌نماید که دبیره‌ای چون دبیرهٔ امروز ما بازمانده از دو کتیبه‌ای باشد که به باور پژوهش‌گران از خط نبطی به جای مانده‌اند.
دبیرة کوفی نیز آنچنان که پیشتر گفته آمد، حتا به باور پیشینه نگاران مسلمان خط مردم حیره و انبار بوده است و شمار اندکی از عربها، بویژه بازرگانان آن را شناخته و با خود به حجاز بردند، چنانکه بلاذری می‌نویسد: «آن زمان که اسلام در رسید هفده تن از قریشیان نوشتن می‌دانستند.»(7)
نکتهٔ بسیار جالب اشاره‌هایی است که در اشعار و اخبار موجود به زبان عربی دربارة خط و نوشتار به یادگار مانده است. به گفتهٔ استاد آذرنوش «اشعار عربی‌ای که در آنها به کتابت اشاره شده است، مانند دیگر اشعار جاهلی به هیچ وجه تاریخ معینی ندارند و در اصالت بسیاری از آنها تردید کرده‌اند و اعتبار زمانی و تاریخی آنها از قرن نخست اسلام عقب‌تر نمی‌تواند رفت، یعنی زمانی که می‌دانیم به سبب پیدایش اسلام، خط و نگارش رونقی یافته بود.»(8)
شگفت اینست که در اشعاری که شاعران عرب در آنها به خط و کتابت اشاره می‌کنند باز هم پای ایرانیان در میان است. برای نمونه، در اشعار جاهلی به واژة «مهارق» گونة جمع واژهٔ «مْهرق» اشاره شده است و این واژه را که به معنی «عهدنامه‌ها، پیمان نامه‌ها، کاغذها» می‌باشد، دلیلی می‌دانند بر وجود خط و نوشته در میان اعراب، حال آنکه این واژه معرب (=عربی شده) واژهٔ «مهرک» پهلوی می‌باشد . چنین بوده است که کاغذ و نامة مهر زده را «مهرق» می‌نامیدند. و حتا شاعران عرب خود به پیوند واژة «مهرق» به ایرانیان اشاره کرده‌اند، برای نمونه رجی از حارث بن الحلزه را بنگرید: «این خانه‌ها که در حبس رو به نیستی نهاده‌اند از آن کیست؟ آثار و نشانه‌های آنها همانند «مهارق» پارسیان است.»(9)
"رجیس بلاشر" معتقد است که وجود ابیاتی در اشعار شاعران عرب که در آن‌ها به نگارش اشاره شده است دلیل بر اندکی نگارش در میان عربهاست زیرا شاعر در برابر نوشته‌های راهبان مسیحی و یهودی یا بازرگانان چنان دچار شگفتی می‌شده که از آن به عنوان موضوع شاعرانه و تازه‌ای استفاده می‌کرده است.(10)
در این بخش با گفته‌ای از «زیگموند فرنکل» سخن دربارهٔ نبودن خط و کتابت در میان اعراب را به پایان می‌بریم.
فرنکل می‌گوید: «تقریباً تمام واژگانی که در زبان عربی با نگارش رابطه دارند از زبانهای بیگانه گرفته شده‌اند، از آن جمله است: [...] قلم که تا دیرزمانی از واژه‌های اصیل سامی تصور می‌شد، در حقیقت یونانی است، (khalamos) و اصل هندو اروپایی [ایرانی] دارد. دوات، به گفتة «لاگارد» از زبانهای ایرانی گرفته شده است. «حِبر» با همین تلفظ سریانی و «سفر» به معنی کتاب آرامی است...»(11)
امروزه از بسیاری پژوهشگران می‌شنویم و می‌خوانیم که: «پس از آنکه تازیان ایران را تسخیر کردند، چون بیشتر تازیان خواندن و نوشتن نمی‌دانستند ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان  دیوان سالار نیز که پی به مشکلات «خط عربی>[!] برده بودند تلاش کردند شیوة نگارش را بهبود بخشند.»(12)
باید اندیشیداین خط که پژوهشگران آن را «خط عربی!» می‌خوانند چگونه‌ خطی بوده است که چند سالی پیش از اسلام از مرزهای خارج از سرزمین حجاز (عموماً از مرزهای ایران) به وسیلهٔ برخی بازرگانان وارد سرزمین عربها شده است و خود عربها آن را نمی‌دانسته‌اند و نمی توانستند بدان بنویسند و بخوانند و از سوی دیگر دبیران و دیوان سالاران ایرانی آن را به نیکی می‌شناختند و می‌توانستند بدان بنویسند و بخوانند و در آن دگرگونی نیز پدید آورند و بهبودش بخشند.
خط فارسی بازماندهٔ خطهای کهن ایران...!!!! 1
پاسخ
 سپاس شده توسط حسن CR7
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تمام جنگ های ایران از زمان کورش تا حالا .52 جنگ ایران از زمان کورش تا کنون .
  سلمان فارسی که بود
  ناگفته های تاریخ ایران زمین(قابل توجه عاشقان ایران )
  ریشه اصلی زبان فارسی پیدا شد!
  پروفسور رضا: مولوی بزرگترین سمبل ادب فارسی در تاریخ است
  مهاجران ایرانی در آمریکا؛ شعر پرشین و شعار فارسی
  دست‌نوشته‌های جلال آل‌احمد پیدا شد/ ماجرای جلسه تغییر خط فارسی
  روزی که ایران، «ایران» شد
  گفتگو با ایران‌شناس 100 ساله؛ من ایران را قدم به قدم گشته‌ام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان