امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بانوی تقدیر

#1
•.✦.• نام شعر: شاهدان عشق •.✦.•

...• از دفتر: بانوی تقدیر •...



آواز قناری
شب را
از پلک خفته مهتاب
بیدار می کند
و پنجره ها
با خسته گی چکاوک ها
در انبوه سایه ی نسیم
خواب های هزار ساله خلقی را
به ارمغان می برند
و ضحاکیّان می شکنند
و شهسواران
شرحه، شرحه شب را
شرمگین اند
شمشیرها
بر شانه های شیران شمایل
و شاهدی بر شکوهمندی شبگیران اند
شهیدان، شعور قامت عشق اند!


این کتاب را حتما از کتاب فروشی ها و جاهای دیگر تهیه کنید



♪ نام شعر: در بیداری رویش ♪

⋆ دفتر: بانوی تقدیر ⋆



زیرِ خط نقطه چین
گفتی از گل واژه های خفته، در بهاران
گفتم: نمی خروشم
خفته ام بر پشت پلک جویباران
که در وسعت نیایش هر آوازی
می روم حالا از دست
گفت: قصه رویش تویی
گفتم: خاموش منم
بیدار تویی!
بانگ مرشد پیر صبوری بود صبوری!
من که خمار می رفتم
گفتی: صید تویی
گفتم پس به کجاست صیاد؟
که این همه قصه به یادگار می ماند
گفت: گل تویی
گفتم: خاکم کجاست؟
گفت: بر در این درگاه
که نبوده خورشید گاهی به سخاوت
و کناری هستیم بی خود و تنها!
__________________
پاسخ
 سپاس شده توسط Mιѕѕ UηυѕυαL
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان