26-06-2014، 11:28
در حالى که نیروهاى رومى در آخرین نبرد بزرگشان با شاهنشاهى ایران موفق به شکست دادن قواى ایران و تحکیم پایههاى خود در شامات بودند، در سرزمین هاى جنوبى آنها و در شنزارهاى عربستان تاریخ به گونه اى دیگر در حال شکل گیرى بود. تقدیر چنین بود، سرزمینى که تاکنون هرگز در محاسبات نظامى به حساب نمىآمد، با بهره گیرى از قدرتى خدایى به توانى خارق العاده برسد.
بعثت حضرت محمد(ص) و پس از آن هجرت آن حضرت به مدینه در ۶۲۲ میلادى در ابتدا از نظر قدرتهاى عظیم آن زمان واقعهاى مهم محسوب نمىشد، اما اوضاع بسرعت در حال تغییر بود. در ۶۲۳ میلادى قواى اسلام در نبردى کوچک اما سرنوشت ساز به نام بدر با ۳۱۳ نفر نیرو سپاه ۹۰۰ نفرى قریش را درهم کوبیدند. نبردى که در چاه هاى بدر صورت گرفت، براى اولین بار نشان داد که حضرت محمد(ص) و نیروهایش نه تنها از عنصر اعتقاد بهره مى برند، بلکه با به کارگیرى روشهاى جدید رزمى که اصلاً براى اعراب بدوى قریش آشنا نبود (از جمله استفاده از صفوف منظم فالانژ پیاده علیه سواران مهاجم) بسرعت سپاه قریش را درهم شکستند.
نبرد احد
شکست بدر براى قریش قابل تحمل نبود و آنها با سپاه عظیمى (در مقیاس عرب بدوى) بالغ بر سه هزار نفر در ۶۲۵ میلادى (سوم هجرى) به نیروى هزار نفرى مسلمانان در کوه هاى احد حمله بردند. حضرت محمد که مى دانست برترى سواره نظام عرب قریش مى تواند خطرناک باشد، به عبدالله بن جبیر با ۵۰ تیرانداز دستور داد تا مراقب حمله سواران قریش از تنگه احد باشند و آنگاه با ۹۵۰ نفر نیروى خود به مقابله با قواى سه هزار نفرى ابوسفیان رفت. جنگ آغاز شد و پایدارى پیاده نظام مسلمانان در کنار قدرت شمشیرزنى حضرت على(ع) و حمزه عموى پیامبر سبب از هم پاشیده شدن قلب سپاه قریش شد. فرار ناگهانى سپاه قریش سبب حرکت سپاه مسلمانان به تعاقب آنها شد. در این لحظه کمانداران عبدالله از تنگه به پایین آمدند. حال آنکه حضرت به آنها فرموده بود تا آخر جنگ در همان نقطه بمانید.
ابوسفیان که همه چیز را تمام شده مى دید و حتى سر اسب خود را به سوى مکه بازگرداند، ناگهان با نهیب خالد بن ولید سردار صبور عرب که سواران خود را هنوز وارد کارزار نکرده بود، ایستاد.
خالد تنگه بدون محافظ احد را نشان داد و گفت: از همین تنگه مسلمانان را شکست مى دهم. ۲۰۰ سوار عرب با سرعتى عجیب تنگه بدون مراقب را دور زده و درست از پشت سر سپاه اسلام سر در آوردند. مردان مسلمان که عمدتاً پیاده بودند، ناگهان متوجه حمله سواران با شمشیرهاى آخته شدند. در همین حال حمزه نیز به دست غلام «هنده» از فاصله دور با زوبین به شهادت رسید. ناگهان ورق برگشت. سواران قریش به ضرب شمشیرهاى خود دهها تن از شجاع ترین مردان مسلمان را به شهادت رساندند و نیروهاى فرارى قریش نیز دوباره به صحنه نبرد بازگشتند و جنگى خونین به راه افتاد.
شکست احد «تنها» در اثر پایمردى چند نفر از مسلمانان و حضرت محمد(ص) به نابودى کامل سپاه اسلام منجر نشد، اما توان رزمى مسلمانان را تا آنجا کاهش داد که تا سال ها در وضعیت تدافعى مقابل قواى مکه قرار گرفتند.
جنگ خندق
ابوسفیان در سال پنجم هجرى برابر با ۶۲۷ میلادى قبایل عرب را راضى کرد که به نبردى سرنوشت ساز با مسلمانان بپردازند. نیروى ده هزار نفرى اعراب که ۶۰۰ نفر سوار نیز داشت، به سمت مدینه به راه افتاد و چون حضرت محمد(ص) نتوانست بیش از ۳ هزار نیرو جمع آورى کند، تصمیم گرفتند از تجربه سلمان فارسى استفاده کرده و با حفر خندق به مقابله با اعراب مهاجم بپردازند.
اکنون مدینه از سه طرف توسط نخلستان و ساختمان و از یک طرف توسط خندق در احاطه بود و پشت خندق نیز کمانگیران مسلمان آماده تیراندازى. این بار نیز تاکتیک جدید مسلمانان سبب توقف تهاجم مکیان شد و آنها پس از ۱۵ روز ایستادگى بدون نتیجه پشت خندق عقب نشینى کردند و دیگر ابوسفیان براى همیشه فرصت جمع کردن احزاب و قبایل علیه مسلمانان را از دست داد.
جنگ خیبر
حضرت محمد(ص) به جز مشرکان دشمن دیگرى نیز داشت. یهودیان ثابت کرده بودند که در شرایط حساس مى توانند دشمنان خطرناکى باشند، مانند واقعه بنى قریظه. در ۶۲۸ (هفتم هجرى) سپاه مسلمانان به فرماندهى حضرت على(ع) عازم قلعه هاى خیبر در ۱۵۰ کیلومترى شمال مدینه شدند و پس از نبردى پیروزمندانه، کلیه قلعه ها را فتح کردند.
فتح مکه
سپاه اسلام براى تسلط بر شبه جزیره عربستان تنها نیاز به فتح مکه داشت، چرا که تقریباً تمام مناطق مهم عربستان تحت انقیاد درآمده بود.
موفقیت نیروهاى مسلمان سبب شد که در ۶۲۹ میلادى ابوسفیان قبول کند که حضرت محمد(ص) با دو هزار نیرو آزادانه وارد مکه شود و به طواف کعبه مشغول شوند. در این زمان همه پى بردند که قریش سیادت خود را به مکه از دست داده است و هنگامى که در سال بعد (سال هشتم هجرى) سپاه اسلام با ۱۰ هزار نیروى ورزیده و منظم ناگهان در پشت دروازه هاى مکه ظاهر شد، رمقى براى قریش نمانده بود که از ورود آنها ممانعت کند و این شهر بدون خونریزى به تصرف درآمد. اکنون همه چیز براى تأثیرگذارى مسلمانان عرب بر نقشه سیاسى جهان آماده بود.
بعثت حضرت محمد(ص) و پس از آن هجرت آن حضرت به مدینه در ۶۲۲ میلادى در ابتدا از نظر قدرتهاى عظیم آن زمان واقعهاى مهم محسوب نمىشد، اما اوضاع بسرعت در حال تغییر بود. در ۶۲۳ میلادى قواى اسلام در نبردى کوچک اما سرنوشت ساز به نام بدر با ۳۱۳ نفر نیرو سپاه ۹۰۰ نفرى قریش را درهم کوبیدند. نبردى که در چاه هاى بدر صورت گرفت، براى اولین بار نشان داد که حضرت محمد(ص) و نیروهایش نه تنها از عنصر اعتقاد بهره مى برند، بلکه با به کارگیرى روشهاى جدید رزمى که اصلاً براى اعراب بدوى قریش آشنا نبود (از جمله استفاده از صفوف منظم فالانژ پیاده علیه سواران مهاجم) بسرعت سپاه قریش را درهم شکستند.
نبرد احد
شکست بدر براى قریش قابل تحمل نبود و آنها با سپاه عظیمى (در مقیاس عرب بدوى) بالغ بر سه هزار نفر در ۶۲۵ میلادى (سوم هجرى) به نیروى هزار نفرى مسلمانان در کوه هاى احد حمله بردند. حضرت محمد که مى دانست برترى سواره نظام عرب قریش مى تواند خطرناک باشد، به عبدالله بن جبیر با ۵۰ تیرانداز دستور داد تا مراقب حمله سواران قریش از تنگه احد باشند و آنگاه با ۹۵۰ نفر نیروى خود به مقابله با قواى سه هزار نفرى ابوسفیان رفت. جنگ آغاز شد و پایدارى پیاده نظام مسلمانان در کنار قدرت شمشیرزنى حضرت على(ع) و حمزه عموى پیامبر سبب از هم پاشیده شدن قلب سپاه قریش شد. فرار ناگهانى سپاه قریش سبب حرکت سپاه مسلمانان به تعاقب آنها شد. در این لحظه کمانداران عبدالله از تنگه به پایین آمدند. حال آنکه حضرت به آنها فرموده بود تا آخر جنگ در همان نقطه بمانید.
ابوسفیان که همه چیز را تمام شده مى دید و حتى سر اسب خود را به سوى مکه بازگرداند، ناگهان با نهیب خالد بن ولید سردار صبور عرب که سواران خود را هنوز وارد کارزار نکرده بود، ایستاد.
خالد تنگه بدون محافظ احد را نشان داد و گفت: از همین تنگه مسلمانان را شکست مى دهم. ۲۰۰ سوار عرب با سرعتى عجیب تنگه بدون مراقب را دور زده و درست از پشت سر سپاه اسلام سر در آوردند. مردان مسلمان که عمدتاً پیاده بودند، ناگهان متوجه حمله سواران با شمشیرهاى آخته شدند. در همین حال حمزه نیز به دست غلام «هنده» از فاصله دور با زوبین به شهادت رسید. ناگهان ورق برگشت. سواران قریش به ضرب شمشیرهاى خود دهها تن از شجاع ترین مردان مسلمان را به شهادت رساندند و نیروهاى فرارى قریش نیز دوباره به صحنه نبرد بازگشتند و جنگى خونین به راه افتاد.
شکست احد «تنها» در اثر پایمردى چند نفر از مسلمانان و حضرت محمد(ص) به نابودى کامل سپاه اسلام منجر نشد، اما توان رزمى مسلمانان را تا آنجا کاهش داد که تا سال ها در وضعیت تدافعى مقابل قواى مکه قرار گرفتند.
جنگ خندق
ابوسفیان در سال پنجم هجرى برابر با ۶۲۷ میلادى قبایل عرب را راضى کرد که به نبردى سرنوشت ساز با مسلمانان بپردازند. نیروى ده هزار نفرى اعراب که ۶۰۰ نفر سوار نیز داشت، به سمت مدینه به راه افتاد و چون حضرت محمد(ص) نتوانست بیش از ۳ هزار نیرو جمع آورى کند، تصمیم گرفتند از تجربه سلمان فارسى استفاده کرده و با حفر خندق به مقابله با اعراب مهاجم بپردازند.
اکنون مدینه از سه طرف توسط نخلستان و ساختمان و از یک طرف توسط خندق در احاطه بود و پشت خندق نیز کمانگیران مسلمان آماده تیراندازى. این بار نیز تاکتیک جدید مسلمانان سبب توقف تهاجم مکیان شد و آنها پس از ۱۵ روز ایستادگى بدون نتیجه پشت خندق عقب نشینى کردند و دیگر ابوسفیان براى همیشه فرصت جمع کردن احزاب و قبایل علیه مسلمانان را از دست داد.
جنگ خیبر
حضرت محمد(ص) به جز مشرکان دشمن دیگرى نیز داشت. یهودیان ثابت کرده بودند که در شرایط حساس مى توانند دشمنان خطرناکى باشند، مانند واقعه بنى قریظه. در ۶۲۸ (هفتم هجرى) سپاه مسلمانان به فرماندهى حضرت على(ع) عازم قلعه هاى خیبر در ۱۵۰ کیلومترى شمال مدینه شدند و پس از نبردى پیروزمندانه، کلیه قلعه ها را فتح کردند.
فتح مکه
سپاه اسلام براى تسلط بر شبه جزیره عربستان تنها نیاز به فتح مکه داشت، چرا که تقریباً تمام مناطق مهم عربستان تحت انقیاد درآمده بود.
موفقیت نیروهاى مسلمان سبب شد که در ۶۲۹ میلادى ابوسفیان قبول کند که حضرت محمد(ص) با دو هزار نیرو آزادانه وارد مکه شود و به طواف کعبه مشغول شوند. در این زمان همه پى بردند که قریش سیادت خود را به مکه از دست داده است و هنگامى که در سال بعد (سال هشتم هجرى) سپاه اسلام با ۱۰ هزار نیروى ورزیده و منظم ناگهان در پشت دروازه هاى مکه ظاهر شد، رمقى براى قریش نمانده بود که از ورود آنها ممانعت کند و این شهر بدون خونریزى به تصرف درآمد. اکنون همه چیز براى تأثیرگذارى مسلمانان عرب بر نقشه سیاسى جهان آماده بود.