06-08-2012، 18:28
آلمان باستان
ژرمنها در دوران باستان آمیزه ناهمگونی از قبایل بودند که اروپا را در محدوده میان رودخانههای راین و ویستولا و میان رود دانوب و دریای شمال و دریای بالتیک اشغال میکردند. رومیان برای شناسایی این اقوام صفت گرمانوس (به لاتین: germanus) را به کار میبردند (که مشتق شده از germen به معنی اولاد است) و در لاتین به معنای به وجود آمده از یک پدر و مادر است و شاید در اطلاق این نام به ژرمنها سازمان خویشاوندی قبایل توتون مد نظر بودهاست.[۲] با تصرف سرزمین گل (۵۱ قبل از میلاد) در غرب اروپا توسط ژولیوس سزار امپراتور وقت روم، جنگهای میان ژرمنها و رومیان در کرانههای رود راین برای اولین بار به وقوع پیوست. این جنگها در آغاز با پیروزی نیروهای رومی همراه بود ولی نیروهای رومی هرگز درصدد اشغال دایمی مناطق آنسوی رود راین برنیامدند و این رودخانه همواره از سوی رومیان به عنوان مرز ایده آل امپراتوری روم و ژرمنها شناخته میشد.[۳]
درگیریهای خونین قبایل ژرمن و رومیان در سال ۳۷۸ میلادی و با وقوع جنگ ادرنه به صورت برگشت ناپذیری به نفع اقوام ژرمن رقم خورد. این جنگ به عنوان یکی از تعیین کنندهترین جنگهای تاریخ شناخته میشود که در آن لژیونهای پیاده رومی به دست سواره نظام گوتی (از قبایل ژرمن) شکست خوردند. پس از این جنگ به علت نمایش تفوق بزرگ سواره نظام؛ لژیونهای پیاده رومی دیگر هرگز تشکیل نشدند. از آنجا که رومیان سواره نظام ناچیزی داشتند در دوران پس از این جنگ عمدتا از مزدوران ژرمن یا هون به عنوان سواره نظام استفاده میکردند و در نتیجه وضعیت نظامی در روم دستخوش تغییرات بزرگ و تعیین کنندهای گشت. در نهایت در سال ۴۰۶ میلادی ائتلافی از قبایل ژرمن که عمدتا از مارکومانها، کوادها، وندالهای بالا رونده و وندالهای پایین رونده تشکیل میشدند از راین گذشتند و با اشغال فرانسه موجبات تجزیه امپراتوری روم را فراهم کردند.
این دوران مقارن است با هجوم هونها به رهبری آتیلا به سرزمینهای ژرمنها (۴۳۳-۴۵۳) که موجب درگیری هونها از یک سو و قبایل ژرمن و روم شرقی و روم غربی از سوی دیگر بود. در نهایت در سال ۴۵۴ میلادی و به دنبال مرگ آتیلا، ژرمنها به رهبری ژپیدها توانستند هونها را شکست دهند.[۴]
آلمان در قرون وسطا
عهد فرانکها
شارلمانی و پاپ آدریان یکم
نوشتار اصلی: فرانک ها
بعدها فرانکها قبایل ژرمن را مطیع خود ساختند. سرانجام با تجزیه شدن امپراتوری شارلمانی، در نواحی شرقی قلمرو آن، امپراتوری قرون وسطایی آلمان شکل گرفت.[۵]
امپراتوری مقدس روم
گسترهٔ امپراتوری روم مقدس در سال ۱۳۶۰. هلند به رنگ روشنتر نشان داده شده زیرا در آن سال تنها اسماً بخشی از این امپراتوری بود.[۶]
نوشتار اصلی: امپراتوری مقدس روم
در زمان پادشاهی اوتوی اول معروف به اوتوی کبیر، که از سال ۹۳۶ میلادی آغاز شد؛ با تاسیس امپراتوری جدیدی، بر وحدت آلمانها افزوده گشت؛ و آلمان به صورت یکی از مطرحترین قدرتهای اروپایی درآمد.[۵]
اختلافات امپراتوری آلمان با مقام پاپ که از زمان هنری سوم و هنری چهارم بروز کرده بود، منجر به قطع روابط با پاپ در زمان پادشاهی شارل چهارم شد. همزمان اصلاحات مذهبی مارتین لوتر، مذهب پروتستان را به وجود آورد و اتحادیه پروتستانها به سال ۱۶۰۸ تشکیل شد.[۵]
جنگهای ۳۰ ساله که سراسر اروپا را فراگرفت(۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸) موجب شد در داخل سرزمین آلمان دو دولت نیرومند اتریش و پروس به وجود آمد.[۵]
شکل گیری آلمان جدید
دوران بیسمارک
قلمرو آلمان در ۱۸۷۱ [۷]
در ۲ ژانویه ۱۸۶۱ ویلهلم یکم (آلمانی: Kaiser Wilhelm I) در حالی که از سال ۱۸۵۸ زمام امور کشورش را در دست داشت پادشاه پروس شد. وی در سال ۱۸۶۲ اتو فون بیسمارک (آلمانی: Otto von Bismarck) را به عنوان نخستوزیر و وزیر امور خارجه پروس انتخاب نمود. [۸] به دلیل اختلافهایی که بر سر دوک نشینهای شلسویگ، هلشتاین، لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیه ایالتهای آلمانی بود. بیسمارک از اتریش خواست تا در این حل اختلاف کمک کند. پیشنهاد این دو کشور به دانمارک چشم پوشی از دوک نشین شلسویگ بود که دانمارک نپذیزفت سرانجام آلمان با یاری اتریش با ۹۰ هزار سپاه به دانمارک حمله نمودند. سپاهیان دانمارک به علت کمی نیروها شکست خوردند و درخواست صلح نمودند و سرانجام به موجب عهدنامهای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوک نشینهای سه گانه چشم پوشید. پروس دوک نشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش ۱۵ میلیون مارک غرامت از آن دوک نشین گرفت و حکومت دو دوک نشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد.[۹]
بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراطور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بیطرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهدهای منعقد ساخت. پس از آن، اتریش را متهم ساخت که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری نمودهاست. همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیه دولتهای آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیه ایالتهای آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. به موجب معاهده پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمه پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعه جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و این هیئت به اسم ممالک مجتمعه آلمان شمالی در ماه آوریل ۱۸۶۷ تشکیل گردید که شامل ۲۲ مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) میشد.[۱۰]
پس از دو پیروزی بزرگ یبسمارک دراندیشه نبرد با فرانسه بود درپنجم اوت ۱۸۶۶ دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود ولی چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد ولی طولی نکشید که فرانسه در ۲۰ اوت الحاق فوری لوکزامبورگ و اجازه الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود سرانجام در روز سه شنبه ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در پایان کار فرانسویان شکست خوردند. با شکست فرانسه در ۱۸۷۱ امپراتوری آلمان تشکیل گردید، باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید. امپراتوری ۲۵ دولت نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل میشد. [۱۱]
امپراتوری آلمان
نوشتار اصلی: امپراتوری آلمان
بعد از پیروزی چشمگیر در جنگ فرانسه-پروس، ویلهلم در سال ۱۸۷۱، در ورسال فرانسه، به عنوان امپراتورِ (آلمانی: Kaiser) تاجگذاری کرد و بیسمارک هم از این رو، به عنوان اولین صدراعظمِ تاریخ آلمان شناخته شد. بنابراین از همبستگی آلمان شمالی (۱۸۶۷-۱۸۷۱)، کشوری فدرالی به نام امپراتوری آلمان به وجود آمد. به این قسمت از تاریخ، در منابع آلمانی امپراتوری دوم یا رایش دوم (به آلمانی: Zweites Reich) گفته میشود، زیرا که این دوران پس از امپراتوری مقدس روم و قبل از قدرت گیری نازیها (که به آن رایش سوم میگویند) در کشور آلمان رخ دادهاست. در حد فاصل سالهای ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۷ بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش گرفت و اصلاحاتی موسوم به جنگ فرهنگی انجام داد. امپراتوری آلمان تا انقلاب نوامبر و تشکیل جمهوری وایمار ادامه پیدا کرد.
جنگ جهانی اول
نوشتار اصلی: جنگ جهانی اول
پس از آنکه که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان در صربستان ترور شد دولت اتریش تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد که دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد در ۲۸ ژانویه اتریش - مجارستان جنگ با صربستان را اعلام کرد. روسیه در حمایت از صربستان بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بیطرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد. این جنگ به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشت. این جنگ پایانی بر نظامهای سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری اتریش - مجارستان، آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسلههای هوهنزولرن، هابسبورگ، عثمانی و رمانوف شد. همه این امپراتوریها از زمان جنگهای صلیبی بر سر قدرت بودند. جنگ تا چهار سال بطول انجامید و پس از کشته شدن میلیونها تن در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پیمان صلح امضا شد و جنگ جهانی اول پایان یافت. تعداد تلفات آلمان در حدود ۱۷۷۳۷۰۰ نفر تخمین زده میشود.
شکست آلمان در جنگ جهانی اول، قدرت اقتصادی سیاسی و نظامی آلمان را شدیدا تنزّل داد؛ و به استعفای ویلهلم دوم، تحمیل معاهده ورسای به آلمان، و روی کار آمدن جمهوری وایمار منجر شد.[۵] وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی اول بسیار وخیم شد و نرخ تورم بسیار بالا رفت. در سال ۱۹۲۳، هنگامی که نیروهای فرانسه و بلژیک برای وادار کردن آلمان به پرداخت غرامت جنگی وارد منطقه رور شدند، دولت در اقدامی میهنپرستانه، مردم را به مقاومت منفی دعوت کرد. چون افزایش مالیاتها مورد پسند عامه نبود، دولت به وسیله چاپ اسکناس از کارگران کارخانههای رور و خانوادههای آنها حمایت کرد و در همان حال، اجازه داد اعتبارات بانکی با نرخ بهره بیشتری عرضه شود. در اوج تورم حاصل از این اقدامات، بیش از ۳۰ کارخانه کاغذسازی و ۱۵۰ چاپخانه و دو هزار ماشین چاپ به طور شبانهروزی برای برآوردن نیاز به پول کار میکردند. ولی این تدبیرها نیز با شکست مواجه شد، زیرا مقدار پول در گردش از سرعت افزایش قیمتها کمتر بود. اسکناسهایی که به مقدار فراوان و با مبلغ اسمی دهها هزار مارک چاپ شده بود، قبل از اینکه از چاپخانه خارج شود، مجدداً زیر ماشین چاپ میرفت و مبلغ اسمی آن به ارقام میلیونی تبدیل میشد. کارگران دستمزدهای خود را با کیسههای خرید و حتی گاه با چرخ دستی پر از پول و آن هم روزی دو بار دریافت میکردند، دستمزد صبح فقط صرف ناهار ظهر میشد، زیرا بیم آن میرفت نرخ ارز که بعدازظهر اعلام میشد، تغییر کند و قیمتها باز هم افزایش یابد. هنگامی که بهای زغالسنگ به میزان سرسامآوری افزایش یافت، برخی از مردم دستمزدهای بعدازظهر را به جای زغالسنگ در اجاق آشپزخانه میسوزاندند. سرانجام کار به جایی رسید که با یک دلار آمریکا میشد ۴ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد مارک آلمان خریداری کرد. [۱۲]
انقلاب آلمان
نوشتار اصلی: انقلاب آلمان
انقلاب آلمان (یا انقلاب نوامبر) معمولاً به مجموعهای از حوادث اطلاق میشود که در سال ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ اتفاق افتاد و به سرنگونی قیصر و تأسیس جمهوری وایمار انجامید. شورش از ۳ نوامبر ۱۹۱۸ با اعتراض چهل هزار ملوان آغاز شد. تا ۸ نوامبر شورهای کارگران و سربازان اکثریت غرب آلمان را تسخیر کرده بودند و پایههای «جمهوری شورایی» را بنیان میریختند. در ۹ نوامبر قیصر ویلهلم برکنار شد و سلطنت آلمان رسما ملغی شد. حزب سوسیال دموکرات آلمان به همراه حزب سوسیال دموکرات مستقل آلمان (که چپتر از اولی بود) دولت را تشکیل دادند. انقلاب آلمان جمهوری ویمار را بنیان گذاشت و بعدها نازیها از همین جمهوری ظهور کردند.
آلمان معاصر
جمهوری وایمار
نوشتار اصلی: جمهوری وایمار
جمهوری وایمار (به آلمانی: Weimarer Republik) به نظام حکومتی آلمان طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی اطلاق میگردد. جمهوری وایمار در اصل اصطلاحی است که مورخان برای دوره تاریخی حدفاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان ابداع نمودهاند. نام رسمی این نظام حکومتی، همانند دوره حکومتی پیش از آن، امپراتوری آلمان (به آلمانی: Deutsches Reich) باقی میماند. در سال ۱۹۱۹ اعضای مجلس ملی آلمان به نام رایشستاگ، که غالبا چپ میانهرو و جانبدار نظام فدرال و آزادی بی قید و شرط همهٔ احزاب و مطبوعات بودند، برای تدوین قانون اساسی در وایمار (مشهور به شهر گوته و شیلر) گرد آمدند. در این قانون حقوق و تکالیف آلمانیها بر اساس لیبرالیسم روشنگری و تامین آزادیهای فردی تعیین شد. از این رو مورخین این جمهوری را نخستین دولت دموکراتیک در کشور آلمان میدانند.
آلمان نازی
اعضای رایشتاگ در حال درود فرستادن به هیتلر در ماه اکتبر سال ۱۹۳۹ و پس از تهاجم آلمان به لهستان
نوشتار اصلی: آلمان نازی
در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب ناسیونال سوسیالیست به رهبری آدولف هیتلر حائز اکثریت آرا شد. در ۱۹۳۳ جمهوری وایمار سقوط کرد. آلمان نازی با حمله به لهستان در اوت ۱۹۳۹، جنگ جهانی دوم را آغاز کرد؛ که با شکست آلمان و متحدانش در ۱۹۴۵ پایان یافت.[۵]
تقسیم آلمان
پس از جنگ، متفقین آلمان را میان خود تقسیم کردند. در سال ۱۹۴۹، جمهوریهای آلمان شرقی و آلمان غربی شکل گرفتند. آلمان غربی به سرعت به سوی صنعتی شدن حرکت کرد[۵]، و آلمان شرقی برای جلوگیری از فرار مردم به آلمان غربی، دیوار برلین را بنا نهاد.
اتحاد دو آلمان
با فروپاشی شوروی، در آلمان شرقی، اریش هونکر استعفا داد و اگون کرنتس به جای او نشست. کرنتس مرزها را باز کرد و دیوار برلین را تخریب نمود. در آلمان غربی نیز، هلموت کهل صدراعظم وقت، خواستار الحاق دو آلمان شد. در اوت ۱۹۹۰، جمهوری فدرال آلمان با اتحاد دو آلمان رسما اعلام موجودیت کرد.[۵]
یکی از اصلیترین مشکلات آلمان پس از فروپاشی شوروی که کماکان نیز ادامه دارد، فعالیتهای نژادپرستانه نئونازیهاست. از جمله صدراعظمهای اخیر آلمان، میتوان گرهارد شرودر و آنگلا مرکل را نام برد.