ارسالها: 554
موضوعها: 95
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 1392
سپاس شده 2444 بار در 313 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مدتی است فکر می کنم خیانت چی می تونه باشه ؟
وقتی مرز بین خوبی و بدی رو نمیشه از هم تشخیص داد خیانت تو کدوم محدوده می تونه قرار بگیره ؟
من اول خیانت می کنم یا اون اول ؟ کدوممون خائن واقعی هستیم وقتی به این اعتقاد داشته باشیم از هر دست بدیم از همون دست پس می گیریم .و اتفاقات خارج از دوست داشتن در مه باشه . مه ای به پهنای واقعیت های خارج از مرز !
فکر کردن و مرور کردن خاطراتی قدیمی اما نه مقایسه کردن می تونه خیانت باشه ؟
نگاه ٬ سلام ٬ بوسه و آغوشی قدیمی رو خواسوقتی هنوز و هر لحظه با هم بودنمون بکر بمونه و پر از شادی ٬ وقتی دوست داشتنمون هی بیشتر و بیشتر بشه آیا هنوز هم هر ملاقاتی با گذشته می تونه خیانات باشه ؟تن و دوباره داشتنش برای اندکی می تونه خیانت باشه ؟
کاش می شد به عشق خیانت نکرد!!! آیا چنین کاری شدنی هست؟؟؟
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد.
کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد
کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد
کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد
کاش می شد با نسیم شامگاه برگ زرد یاس ها را رنگ کرد
A Friend is nothing but a known enemy
ارسالها: 554
موضوعها: 95
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 1392
سپاس شده 2444 بار در 313 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کاش مي شد ابرها دريا شوند... تا که شايد خنده ها پيدا شوند... کاش مي شد غرق طوفان مي شديم...پاک همچون قطره باران مي شديم...کاش مرگ آرزوها خواب بود...در ميان اشک شب مهتاب بود...خوبي و پاکي،زلالي ها و نور...کاش بنشيند سر جاي غرور...کاش دنيامان بهشتي سبز بود...يا نمي شد روشنايي ها کبود...کاش دلها برترين پروانه بود... کاش در آن خانه ي پروا نبود...کاش ترس و دلهره معنا نداشت...يا سياهي ها درونش جا نداشت...کاش مي شد شعرها جان ميگرفت...اوج تا آن سوي زندان ميگرفت...کاش خوبيها فقط اينها نبود...در ميان جمعمان تنها نبود...کاش دنيامان شود مانند شعر...پر شود از پاکي و روياي مهر...کاش مي شد کاش در شعرم نبود...کاش مي شد از شقايقها سرود...کاش مي شد ازفراسوي نگاه...از ته دل عاشقي ديوانه بود.
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کاش می شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد
کاش می شد در سکوت دشت سبز ناله ی غمگین باران را شنید
بعد دست قطره هایش را گرفت تا بهار آرزوها پر کشید
کاش می شد مثل یک حس لطیف لا به لای آسمان پر نور شد
کاش می شد چادر شب را کشید از نقاب شرم ظلمت دور شد .
کاش می شد از میان ژاله ها جرعه ای از مهربانی را چشید
کاش می شد در ستاره غرق شد در نگاهش عاشقانه تاب خورد
کاش می شد مثل قوهای سفید از لب دریای مهرش آب خورد
کاش می شد با کلامی سرخ و سبز یک دل غم دیده را تسکین داد
کاش می شد با تمام حرف ها یک دریچه به صفا باز کنیم
کاش می شد در نهایت راه عشق آن گل گمشده را پیدا کنیم .
A Friend is nothing but a known enemy
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ای کاش...روزهای دلتنگی من مثل دوست داشتن های تو کوتاه میشد...
A Friend is nothing but a known enemy
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ای کاش عشق را زبان سخن بود
A Friend is nothing but a known enemy
ارسالها: 112
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 282
سپاس شده 543 بار در 143 ارسال
حالت من: هیچ کدام
04-07-2012، 10:30
ای کاش شما همتون از ناامیدی دربیاین ویکم به زندگی امیدوارشین
شنیدم *سپاس* بیچاره یتیم شده.دلم خیلی واشس میسوزه اگه میشه یه دستی سر گوشش بکش
اخه میدونی ثواب داره