امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه نسخه دو شم بذاریم

در را باز کرد و دید
جنتی بود

جنتی نمیمیره که....
ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه  نسخه دو شم بذاریم 13
 سپاس شده توسط pink girl45
آگهی
در رو باز نکرد
خودشو با تبر قطعه قطعه کرد،خون پاشید به در و دیوار
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ناگهان در را زدند...
میدانست وقت زیادی ندارد...تقریبا کسی رو کره ی زمین نمانده بود که نجاتش دهد...فقط خودش بود و دری که...
بعد از باز شدن...نمیدانست چه سرنوشتی برایش دارد...صدا هر لحظه بلند تر میشد و ضربان قلبش بالا تر میرفت
ناباورانه احساس کرد از در پشتی هم صدا می اید...چند لحظه بعد صدای تکان خوردن شیشه ی پنجره...
صداها هر لحظه بلندتر میشد...هر لحظه شدید تر..تصمیمشو گرفت...
دستگیره در را به سمت پایین کشید...
و در را باز کرد...
اگه گفتین چی شد؟...Tongue بهتون نمیگم بمونین تو خماری...

(حال کردی چجوری ادامش دادم اصلا منو باید به عنوان نابغه قرن معرفی کنن...بعله همچین ادمیم من...)
هیشکی پشت در نبود!!
برام دعا کنید نبرم از زندگیم.....
در را باز کرد...
به کوری چشمتون عزراییل بود گفت بدبخت شدی اون گودزیلاها اون ادما دوباره برگشتن
شاید وقتی دیگر... 284 & 220 HeartHeart
 سپاس شده توسط ☆♡yekta hidden♡☆
در را باز كرد و چشمهايش را بسست و دويد...
و دويد...
و دويد...
و دويد..
اگه گفتين بعدش چي شد؟
عافرين... 
و دويد Big Grin
و انقدر دويد تا اينكه مرد و ديگر هيچ انساني روي زمين باقي نماند...ولي بريم سراغ اون اتاقه...
همچنان صداي در ميومد...و پشت در پشه اي بيش نبود ك راه را پيدا نميكرد و ب در ميخورد و اينگونه شد ك آخرين انسان خود را بي دليل نابود كرد...cry2
بفرمايين هم ترسناك بود هم غمناكSmile
Cats are answer to everything                           


ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه  نسخه دو شم بذاریم 13
در راباز نکرد 
می دانست که پشت در ملک الموت انتظارش را می کشد  
اندکی اندیشه کرد و به یاد اعمالش افتاد 
لرزید و لرزید 
در ان جهان چه سرنوشتی نصیبش خواهت شد ؟ 
ادامشو بعدا می نویسم
انابله مگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
بابا زیر سیگاری رو گذاشت رومیز صدا در داد
بابا ماا چیم پ زامبی
خرافاتیاBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
تنها بودن قدرت می خواهد و من قدرتمندم،
این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت:
تنهایت نمیگذارم…

باران را دوست دارم
چون رفتن را بلد نیست..!
.
.
.
فقط می آید..
.
.
.
.

در رندگی مهم نیست به کجا می رویم،
مهم آن است که با چه کسی سفر میکنید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.














از دیروز هر چه می نوشتم
عاشقانه بود
از امروز
هر چه بنویسم
صادقانه است
عاشقانه
دوستت دارم

ﻣﺮﺍ ﻣﺤﮑـــــﻢ ﺗﺮ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﯿﺮ …
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗــــﻮ ﺭﺍ …
ﺑﻪ ﺩﺳـﺖ ﺧﺎﻃـﺮﺍﺕ ” ﻟﻌﻨﺘﯽ ” ﺑﺴـﭙـﺎﺭﻡ
چشمانش را گشود، ساکت و مبهم بود، قلبش به شماره افتاده بود، دوباره صدای در زدن به گوشش رسید اینبار همراه با ناله های وحشتناک....
از ترس قوت حرکت کردن نداشت، ناگاه تنها چراغ رومیزی اش شروع به روشن و خاموش شدن کرد. به جز صدای ناله هیچ صدایی به گوش نمیرسید.
دخترک به دستگیره در خیره بود، حتی توان پلک زدن نداشت. صدای دور شدت پایی به گوشش خورد.
صدای ناله به گوشش نمیرسید، سکوت فضای اتاق را پر کرده بود. چراغ رومیزی هم نای روشن ماندن را نداشت، آرام آرام خاموش شد.
اتاق در تاریکی مطلق به سر میبرد. باد شروع به وزیدن کرد، ناگاه پنجره اتاق باز شد، اینبار صدای گریه و ضجه به گوشش میرسید.
خیلی ترسیده بود.
به آرامی بلند شد به طرف پنجره حرکت کرد تا پنجره را ببندد. به پنجره نرسیده بود که با صدای جیز جیز چراغ مطالعه آمد و روشن شد. دخترک رویش را برگردادن که ناگاه صدای به هم خورن پنجره بلند شد، دخترک از ترس نقش زمین شد...
این داستان ادامه دارد....

خوشم اومد....
هرکی موافقه این داستان رو ادامه بدم سپاس بده.
ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه  نسخه دو شم بذاریم 13
 سپاس شده توسط I LOVE YOU FARHAD ، ★ASAL-GIRL★
قبلا شنیدم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه  نسخه دو شم بذاریم 13


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  گفتگو آزاد | نسخه 470 - Ww III
  اسم نفر قبلی رو عوض کن(اگه دختره اسم پسر بذار اگه هم پسره اسم دختر بذار!) نسخه ۲
  آواتار نفر قبلیت چه چیزی رو نشون میده؟|| نسخه ۶
  تو پروفایل نفر قبلی چه چیزی نظرتو جلب کرده؟! || نسخه 10
  « عکـس از " خـود " و " اتـاق شخـصی " خـود » نسخه 3
  گفتگو آزاد |نسخه ۴۶۸
  هستی نیستی {نسخه 2}
Exclamation به چه چیز ماوراعی اعتقاد داری ؟ تا حالا دیدی ؟ ترسناک ! جنی ها بیان ! ☆☆
  بازی پیشگویی (نفر بعدی...) || نسخه ۲
  داری یا نداری؟ || نسخه ۲

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان