22-05-2015، 13:41
در ماه دسامبر 2011 انفجار عظيمي پايگاه آزمايش موشكي را در نزديكي تهران منهدم كرد. عده زيادي از جمله يكي از سرداران سپاه پاسداران كه مسئوليت توليد موشكهاي دوربردي را كه بتوانند به اسرائيل و فراتر از ضربه بزنند، عهدهدار بود، در اين انفجار كشته شدند. مانند ترور دانشمندان، كسي مسئوليت قتل سردار مقدم و ديگران را در تاسيسات توليد موشك به عهده نگرفت. از سوي ديگر، به عنوان يك خوش خيالي، برخي ايرانيان مخالف حكومت ايران كه درخارج از كشور در تبعيد به سر ميبردند، مدعي شدند كه برادران آزاديخواه آنها(!) در داخل كشور اين قبيل اعمال خشونتآميز را مرتكب ميشوند. تبعيديهايي كه به خاطر دوام حكومت اسلامي دچار ياس و سرخوردگي شدهاند، ميخواهند باور كنند كه ناراضيان سياسي، گروه زيرزميني فعالي تشكيل دادهاند كه ميتواند به برنامه هستهاي و موشكي ايران با جسارت و دقت ضربه بزند.
واقعيتي كه اسرائيل قصد دارد هيچوقت آن را تاييد نكند، اين است كه تمامي اين حملات كار بازوي بلند موساد بوده است. ماموريتها هر قدر مشكل باشند، سازمان امنيتي اسرائيل، تاريخچه طولاني در خرابكاري و خونريزيهاي هدفمند دارد. نام اين بازيها همانطور كه در كتاب «امثال سليمان نبي» آمده و در شعار موساد نيز بيان شده است، بر هم زدن نقشههاي كشورهاي دشمن است.
قابل توجه اين كه آمريكا هرگونه مداخلهاي را در حوادث فوق قوياً تكذيب كرد. مقامات آمريكا حتي تا آنجا پيش رفتند كه علناً قاتلين ناشناسي را كه اميدهاي ديپلماتيك را بر باد ميدهند، مورد انتقاد قرار دادند، زيرا بعد از هر حمله، احتمال مذاكره با ايران ضعيفتر شد. مقامات آمريكايي محرمانه گفته بودند كه اسرائيل را به خاطر اقدامات فوقالذكر ملامت كردهاند.
درمورد ساير مظنونين مداخله در حوادث فوق، تشكيلات امنيتي آلمان ضمن آنكه در مورد ايران نگرانيهايي داشت، اما ظاهراً جاسوسان آلماني در برلين به شركت در اين قتلها ابراز علاقه نكرده بودند و ام.آي.6 انگليس نيز پس از آنكه درگيري در ايرلند شمالي، هرچند به گونهاي شكننده، از طريق مذاكره در سال 1998 به پايان آمد، كار ترور و آدمكشي را كنار گذاشته بودند.
روزنامهنگاران متعددي مدعي بودند كه موساد به عنوان يك پيمانكار آدمكشي در ايران عمل ميكند. آنها حدس ميزدند كه قاتلين توسط اسرائيليها از گروههاي مخالف مانند مجاهدين [منافقين] خلق يا گروه سني «جندالله» ـ كه در استان سيستان و بلوچستان مستقر هستند ـ استخدام ميشوند. اين موضوع واقعيت دارد، زيرا برنامه نبرد «داگان» شامل استفاده از گروههاي ناراضي بود. در يك تلگراف وزارت خارجه آمريكا كه به دست ويكي ليكس46 ا فتاد و منتشر شد، از قول رئيس موساد گفته شده است كه او به مقامات آمريكايي اظهارداشته كه آمريكا و اسرائيل بايد از نارضايتي اقليتهاي بلوچ، آذري و كرد بهرهبرداري كنند. داگان همچنين پيشنهاد كرده بود كه حتي اگر منظور ايجاد ناآرامي در داخل ايران باشد، بايد از فعاليت دانشجويي طرفدار دموكراسي پشتيباني به عمل آورد.
در اين پيام گفته شده بود كه داگان احساس اطمينان ميكرد كه آمريكا و اسرائيل ميتوانند نظام حاكم بر ايران و رويكرد آن را در مورد پشتيباني از رژيمهاي تروريست تغيير دهند و اين كه «ما ميتوانيم آنها را مجبور كنيم كه پروژه هستهاي خود را به تأخير بيندازند.»
براساس اين تلگراف، داگان گفته بود «اقتصاد ايران صدمه ديده است و اين موضوع، بحراني واقعي را در ميان رهبران ايران موجب شده است.»
گروههاي اقليت كه موساد وسيا ميتوانند از آنها حمايت و بهرهبرداري كنند، سرهايشان را بلند كردهاند و تمايل دارند كه دست به خشونت بزنند
ادامه دارد
46-Wikileaks
منبع:
ettelaat
واقعيتي كه اسرائيل قصد دارد هيچوقت آن را تاييد نكند، اين است كه تمامي اين حملات كار بازوي بلند موساد بوده است. ماموريتها هر قدر مشكل باشند، سازمان امنيتي اسرائيل، تاريخچه طولاني در خرابكاري و خونريزيهاي هدفمند دارد. نام اين بازيها همانطور كه در كتاب «امثال سليمان نبي» آمده و در شعار موساد نيز بيان شده است، بر هم زدن نقشههاي كشورهاي دشمن است.
قابل توجه اين كه آمريكا هرگونه مداخلهاي را در حوادث فوق قوياً تكذيب كرد. مقامات آمريكا حتي تا آنجا پيش رفتند كه علناً قاتلين ناشناسي را كه اميدهاي ديپلماتيك را بر باد ميدهند، مورد انتقاد قرار دادند، زيرا بعد از هر حمله، احتمال مذاكره با ايران ضعيفتر شد. مقامات آمريكايي محرمانه گفته بودند كه اسرائيل را به خاطر اقدامات فوقالذكر ملامت كردهاند.
درمورد ساير مظنونين مداخله در حوادث فوق، تشكيلات امنيتي آلمان ضمن آنكه در مورد ايران نگرانيهايي داشت، اما ظاهراً جاسوسان آلماني در برلين به شركت در اين قتلها ابراز علاقه نكرده بودند و ام.آي.6 انگليس نيز پس از آنكه درگيري در ايرلند شمالي، هرچند به گونهاي شكننده، از طريق مذاكره در سال 1998 به پايان آمد، كار ترور و آدمكشي را كنار گذاشته بودند.
روزنامهنگاران متعددي مدعي بودند كه موساد به عنوان يك پيمانكار آدمكشي در ايران عمل ميكند. آنها حدس ميزدند كه قاتلين توسط اسرائيليها از گروههاي مخالف مانند مجاهدين [منافقين] خلق يا گروه سني «جندالله» ـ كه در استان سيستان و بلوچستان مستقر هستند ـ استخدام ميشوند. اين موضوع واقعيت دارد، زيرا برنامه نبرد «داگان» شامل استفاده از گروههاي ناراضي بود. در يك تلگراف وزارت خارجه آمريكا كه به دست ويكي ليكس46 ا فتاد و منتشر شد، از قول رئيس موساد گفته شده است كه او به مقامات آمريكايي اظهارداشته كه آمريكا و اسرائيل بايد از نارضايتي اقليتهاي بلوچ، آذري و كرد بهرهبرداري كنند. داگان همچنين پيشنهاد كرده بود كه حتي اگر منظور ايجاد ناآرامي در داخل ايران باشد، بايد از فعاليت دانشجويي طرفدار دموكراسي پشتيباني به عمل آورد.
در اين پيام گفته شده بود كه داگان احساس اطمينان ميكرد كه آمريكا و اسرائيل ميتوانند نظام حاكم بر ايران و رويكرد آن را در مورد پشتيباني از رژيمهاي تروريست تغيير دهند و اين كه «ما ميتوانيم آنها را مجبور كنيم كه پروژه هستهاي خود را به تأخير بيندازند.»
براساس اين تلگراف، داگان گفته بود «اقتصاد ايران صدمه ديده است و اين موضوع، بحراني واقعي را در ميان رهبران ايران موجب شده است.»
گروههاي اقليت كه موساد وسيا ميتوانند از آنها حمايت و بهرهبرداري كنند، سرهايشان را بلند كردهاند و تمايل دارند كه دست به خشونت بزنند
ادامه دارد
46-Wikileaks
منبع:
ettelaat