18-01-2012، 22:06
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي
با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟
با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟
|
مشاعره |
|||||||||||||||||||||||||||||
18-01-2012، 22:06
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي
با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟
20-01-2012، 2:23
یک دست جام باده و یک دست زلف یار /رقصی چنین, میانه ی میدانم ارزوست
20-01-2012، 9:40
ترسم که اشک درغم ما پرده درشود / واين رازسربه مُهربه عالَم سَمَرشود(حافظ)
20-01-2012، 11:14
دردم از يار است و درمان نيز هم......
دل فداي او شد و جان نيز هم..........
20-01-2012، 11:34
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است ![]()
20-01-2012، 16:18
تورو دوست داشتم ودارم اگرچه دوری از شهر نگاهم
تورو جون عزیزت نگذر از من که بی گناهم پی چشمای نازو مهربونت به بی خوابی وبی تابی رسیدم نگو مصلحت رفتنت بود من ازاین فاصله خیری ندیدم. (شاملو)
20-01-2012، 16:33
تا تو را دیدم که داری سنبله بر افتاب / اسمان حیران بماند از اشک چون پروین من
گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مروی / پرده بردار ای بهار و لاله و نسرین من
20-01-2012، 16:40
نيست ياري تا بگويم راز خويش
ناله پنهان كرده ام در ساز خويش جنگ اندوهم خدا را زخمه اي زخمه اي تا بركشم اواز خويش .
20-01-2012، 16:42
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان میروم بردر سلطان خوبان میروم میروم بار دگر مستم کند بی سروبی پا وبی دستم کند هرکه نشناسد امام خویش را برکه بسپارد زمان خویش را...
23-01-2012، 15:39
اه از این رنج و عذاب ریشه کرده در نژاد
اه از این فریاد مرگ دلخراشو جانگداز ![]() ![]()
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
▪◆▪مشاعره با شعر نو▪◆▪ | |||||
مشاعره با اشعار خودمان | |||||
مشاعره (نسخه دوم) |