این تاپیک طوریه که من یکی شعری میگه بعد باحرف آخر شعرش بعدی شروع میکنه...
شروع کنین بچه ها.
ازهمه اونایی که تو این تاپیک فعالیت میکنن و قوانین رو رعایت میکنن نهایت سپاس رو دارم
دوستان سعی کنین شعرهاتون تکراری نباشه.[b][/b]
اگه یکی یه کتاب دستش باشه چی؟
ز عشق نرو ارام ارام قدم
چو عشق نیست ان رویا
اگر عشق گناه است پس همه ما محكوكميم به جرم عاشقي باشد تا خدا بگذرد از اين گناه ما به راستي كه عشق پوچ است و بس
سانس عشق یکی دوتا نیست
سری به فلک می کشد.
شعری در رثای کتاب "نبرد من":
«نبردمن، نبرد حق به باطل
نبرد كشتن ظالم و قاتل
نبرد من، نبرد جان گداز است
نبرد من، نبرد حس راز است
نبرد من، من و اويي ندارد
نبرد من، رنگ و جايي ندارد
نبرد من، توصيفي است ز دنيا
نبرد من، كتابي است در زمانها
نبرد من، شكست بال ماركس است
نبرد من، هبوط جهل تاس است
شعر مال یکی دیگه است
نبرد من، كلامي آسمانيست
نبرد من، دم عيسي مسيحيست»
تا ازادی کلی راه
تا ازادی کلی خون
تا ازادی کلی ایثار
یه شعر کوتاه در مدح کشته های نرماندی:
آن جا كه خونهاجاري بود
سكوت درپس آن،عاري بود
آن جاكه زخمها كاري بود
آنجاساحل نرماندي بود
بود ان مرد بر سر کار
که ان زن بود بر سر دار
