04-08-2012، 23:48
در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم
|
مشاعره |
|||||
04-08-2012، 23:48
در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم
04-08-2012، 23:52
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است !
05-08-2012، 0:07
تو به کز توانایی خویش گویی چه می پرسی از دوره ی ناتوانی
05-08-2012، 0:48
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور !
10-08-2012، 22:52
روزی که در ان نکرده ای کار / ان روز ز عمر خویش مشمار
19-09-2012، 10:33
پس چرا کسی نیست
ببخشید این پست رو زدم تا موضوع بیاد بالا و مثل گذشته کاربران بتوانند استفاده کنند شعر باید با ( ی ) شروع بشه
19-09-2012، 10:42
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد
20-09-2012، 12:02
دوست دارم شبی مستم کنی ...از عجم با جرعه ای هستم کنی
20-09-2012، 12:05
یاران مدد که جذبهی عشق قوی کمند
دیگر به جای پرخطری میکشد مرا
20-09-2012، 12:19
الهی جانب من کن نگاهی ..مرا بنما به سوی خویش راهی
| |||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
▪◆▪مشاعره با شعر نو▪◆▪ | |||||
مشاعره با اشعار خودمان | |||||
مشاعره (نسخه دوم) |