ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
امروز میخواهم خودم بنویسم... بنویسم که چطور دوباره زنده شدم!
چطورش را فقط تو خود میدانی و بس.....
نفسهایت را لمس کردم
دستهایت را نفس کشیدم
تنم داغ بود
تب داشتم انگار...
تب تو!
تب تو را داشتم آری...
داغیه تنت آب روی آتش بود....
دستهای کوچکم
گم شد در حجم مردانه ی دستهای تو
و قلبم دیگر مال من نبود.......
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 112
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 282
سپاس شده 543 بار در 143 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دلم سوخت...
برای خودم.
دلم گرفت...
از زمان.
دلم شکست...
نپرس.
دلی نماند....
دلم برای گذشته ام
دلم برای احساسم
دلم برای خودم سوخت....
دلم برای کاغذ عطر خورده
دلم برای تک بیت های ناب
دلم برای خودم تنگ شد.....
دلم شکست...
افسوس!
شنیدم *سپاس* بیچاره یتیم شده.دلم خیلی واشس میسوزه اگه میشه یه دستی سر گوشش بکش
اخه میدونی ثواب داره
ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن...!
مـــن در بـی حوصلـگـی هایم با تـــو زندگی کردم...
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 0
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
سپاس ها 0
سپاس شده 6 بار در 2 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مــــن همــ ✖ـا نــم ....
خـــوبـــ تمــ✖ــاشا کن ... !
בختـــرے کـہ براے בوبـــ✖ــاره בاشتــنــتـ ...
تمــامـــ شبـــ ـ را بيـ✖ـבار مــے مانـב ...
و با تـ ✖ـویــے کـ نيـــستے حرف مے زنـב ..
בختــرے کـہ ..בستــهايــش را בر ـهـم گـره مـے کنـב
و زانــو ميــزنـב لبــہِ تختــش و چشمــ✖ــانش را مــے بنـבב...
و تنــــهـا آرزویـ✖ــش را براے
ـهـــزارميـــن بـــــار بـہ خـــ✖ـــבا يـــاב آور مـــے شود ... !
خــــــــ✖ـــــــבا ـهم مثــل هميـــشهـ لبــــخنـבـ مے زنـב
از ايـــن کـ «تـ ُــــ✖ــــ ـو »آرزوے هميشگے مــــــن بوבے . . .
ارسالها: 32
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Sep 2012
سپاس ها 48
سپاس شده 60 بار در 34 ارسال
حالت من: هیچ کدام
تا سحر چینم صد گل ز بوستانت
دم صبح ریزم آن را به دامانت
خانه عشقم آباد کنم باتو
نغمه جانم فریاد کنم با تو