ارسالها: 5,588
موضوعها: 4,027
تاریخ عضویت: Aug 2017
سپاس ها 4695
سپاس شده 13248 بار در 6386 ارسال

حالت من: هیچ کدام
شب طلوعِ سحر را تجلیل میکند و به همانگونه مرگ، جاودانگی را. جهل، خرد را و فلاکت، بهجت را.
راه رستگاری بشریت برپاداشتن امپراطوری جهانی عشق است، عاری از موانع دینی و طبقاتی و فرقهای و هرگونه ستمی.
✍ساربان سرگردان
#سیمین_دانشور
ارسالها: 3,212
موضوعها: 636
تاریخ عضویت: Oct 2015
سپاس ها 9079
سپاس شده 28490 بار در 10695 ارسال




حالت من:
شریک زندگی آدم باید رگه هایی از دیوونگی داشته باشه، زندگی با آدم عاقل کسل کننده میشه ..
ارسالها: 1,188
موضوعها: 109
تاریخ عضویت: Jun 2016
سپاس ها 13049
سپاس شده 9709 بار در 4286 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آدم های شب
آدمای شهر دیگرند (:
ارسالها: 5,588
موضوعها: 4,027
تاریخ عضویت: Aug 2017
سپاس ها 4695
سپاس شده 13248 بار در 6386 ارسال

حالت من: هیچ کدام
به نظرم، آزاردهندهترین وجه «تنهایی»، خودِ تنهایی نیست! افراد بالاخره راهی برای پُرکردنِ اوقاتشان پیدا میکنند.
آزاردهندهترین وجه «تنهایی»، احساسِ تعلق نداشتن است. آدمِ تنها برای این پرسش جوابِ خوشایندی ندارد:
چرا من به هیچکس، هیچجا تعلق ندارم؟
#ابراهیم سلطانی
ارسالها: 3,219
موضوعها: 1,519
تاریخ عضویت: Sep 2019
سپاس ها 5167
سپاس شده 7768 بار در 4536 ارسال



حالت من:
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !
ارسالها: 3,212
موضوعها: 636
تاریخ عضویت: Oct 2015
سپاس ها 9079
سپاس شده 28490 بار در 10695 ارسال




حالت من:
در من انگار یکی در پی انکار من است
ارسالها: 1,188
موضوعها: 109
تاریخ عضویت: Jun 2016
سپاس ها 13049
سپاس شده 9709 بار در 4286 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دلت برای برای مرده ها نسوزه هری
برای زنده ها بسوزه و از اونها بدتر،
برای کسایی که بدون عشق زنده ان..
ارسالها: 5,588
موضوعها: 4,027
تاریخ عضویت: Aug 2017
سپاس ها 4695
سپاس شده 13248 بار در 6386 ارسال

حالت من: هیچ کدام
آیدای عزیز من!
من فقط موقعی آرام و آسوده هستم و تنها موقعی به «تو» فکر نمیکنم، که تو با من باشی. همین و بس.
وقتی تو نیستی، مثل بچه کوچولویی که دور از مادرش بهانه میگیرد و باید دلش را با بازیچهیی خوش کرد و فریبش داد، ناچارم که خودم را با یاد لحظاتی که با تو بودهام، با خاطرهی حرفهایت، خندههایت، اخمهایت، آن «خدایا خدایا» گفتنهایت که من چقدر دوست دارم و از شنیدن آن چه اندازه لذت میبرم، دلخوش و سرگرم کنم.
راستی که چهقدر آن «خدایا! خدایا!» گفتن تو برای من لذت بخش است! میدانی؟ وقتی از شنیدن آنکدوتی خیلی خندهات میگیرد؛ وقتی از چیزی -و طبق معمول از سادهترین و معصومانهترین چیزها- مثل بچهیی خوشت میآید؛ وقتی که میگویی «قدغنه!» (و به خیال خودت چهقدر هم محکم میگویی!) ولی میبینی که باز هم من نگاهت میکنم و با آن «قدغنه» زیاد از میدان در نرفتهام؛ آن وقت است که میتوانم آن «خدایا خدایا» را بشنوم و لذت ببرم.
#احمد شاملو
✍مثل خون در رگهای من
ارسالها: 3,219
موضوعها: 1,519
تاریخ عضویت: Sep 2019
سپاس ها 5167
سپاس شده 7768 بار در 4536 ارسال



حالت من:
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﻴﺮﻭ ﻳﺎﺩﻡ ﺑﺪﻩ
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻯ ﻛﻮﻩ ﺑﭙﺮ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺎﻳﻢ ﻣﻴﺸﻜﻨﺪ
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﻣﻴﮕﻴﺮﻣﺖ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﭘﺮﻳﺪ ، ﮔﺮﮒ ﺍﻭﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﻜﺴﺖ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻧﮕﺮﻓﺘﻰ؟؟؟
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ : ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺮﮒ !