احمد شاملو | فروغ فرخزاد

[امیر‌حسین]

آه!... آری... این منم... اما چه سود
او که در من بود، دیگر، نیست، نیست
می‌خروشم زیر لب دیوانه وار

او که در من بود، آخر کیست، کیست؟

فروغ فرخزاد


چقد جالب بود این

[امیر‌حسین]

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

View this post on Instagram

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
A post shared by امپراطور کوزکو | زینب موسوی (@iamkuzcooo)

[מַברִיק]

عشق عمومي - هواي تازه

اشک رازيست
لبخند رازيست
عشق رازيست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نيستم که بگويي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...
من درد مشترکم
مرا فرياد کن.
درخت با جنگل سخن مي گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن مي گويم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ريشه هاي ترا دريافته ام
با لبانت براي همه لبها سخن گفته ام
و دست هايت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گريسته ام
براي خاطر زندگان
و در گورستان تاريک با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردگان اين سال
عاشق ترين زندگان بودند
دستت را به من بده
دست هاي تو با من آشناست
اي دير يافته با تو سخن مي گويم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دريا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن مي گويد
زيرا که من
ريشه هاي تو را دريافته ام
زيرا که صداي من
با صداي تو آشناست.


#احمد شاملو

[امیر‌حسین]

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.



احمدشاملو
کتاب آیدا درخت و خنجر و خاطره

[Ɗєя_Mσηɗ]

دوستت دارم.
دوستت دارم و دلم تاب تحمل این‌ همه عشق را ندارد.
دلم از سینه‌ام بزرگ‌تر می‌شود.
دلم مرا به بی‌قراری می‌کشاند.
عشقی که از میان آن‌ همه تجربه‌های دردناک گذشته باشد و باز هم‌چنان باشد، جز این نمی‌تواند باشد ...

#فروغ_فرخزاد
"نامه‌ی فروغ به #ابراهیم_گلستان"

[امیر‌حسین]

باز
من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی زگذشته ای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور...

#فروغ_فرخزاد

[מַברִיק]

چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد


#احمد شاملو

[امیر‌حسین]

دلم گرفته‌است
دلم گرفته‌است
به ایوان می‌روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده‌ی شب می‌کشم
چراغ‌های رابطه تاریک‌اند
چراغ‌های رابطه تاریک‌اند

#فروغ_فرخزاد

[מַברִיק]

و عشق
اگر با حضور
همین روزمرگی ها
عشق بماند !
عشق است…

#احمد شاملو

[امیر‌حسین]

کجا شد آن تنعمِ بی‌اسباب و خواسته؟
کی گذشت و کجا
آن وقعه‌ی ناباور
که نان‌پاره‌ی ما بردگانِ گردنکش را
نان‌خورشی نبود!!

#احمد_شاملو