11-11-2021، 15:02
خدایا
بدون شرح میگم:
دلم برات تنگ شده =)
بدون شرح میگم:
دلم برات تنگ شده =)
|
بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) |
||||||||||||||||||||||||||||||||
11-11-2021، 15:02
خدایا
بدون شرح میگم: دلم برات تنگ شده =)
11-11-2021، 15:25
یه متنی بود تهش میگفت
«نمیدانم ما كه نداشتیم! اما داشتنتش باید چیزِ خیلى قشنگى باشد...» همین!
11-11-2021، 20:45
لب هایت مخدر دارند
می بوسمت، سرگیجه میگیرم نمی بوسی مرا، درد میکشم...!
11-11-2021، 22:04
جای زخم هاتون رو به دوستان صمیمی تون هم نشون ندین چون فقط کسی میتونه به اون زخم لگد بزنه که جاشو بلده!
بعد از تو
زمین ب چرخشش ادامه داد آسمان ب شب و روزش فصل ها ب تغییرشان اما حال من همانگونه ساکن در سیاهی شب و در سرمای زمستان باقی ماند
11-11-2021، 23:43
میگیم، میخندیم، میخندونیم،
تا وارد یه جمعی میشیم همه تلاشمون، برای آوردن یه لبخند حتی کوتاه روی لب همه انجام میدیم... ولی تا به حال مارو تو تنهاییامون دیدید؟ میدونید شبا بهمون چی میگذره؟ میدونید چقدر درد آوره همه رو بخندونی ولی خودت آخرین خندت یادت نباشه... میدونید چقدر سخته همه رو درک کنی و هیچکس توانایی درک کردنت نداشته باشه... خلاصه شبه دیگه... بالاخره یه بار صبح میشه این شب... آره،صبح میشه این شب...
گوش ڪن
با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی ڪه زبان من و توست ... هوشنگ ابتهاج
نَپُرس
از دِلواپَسی هایِ زنانه ام چیزی نمی گویم از انتِظار و کِسالَت نیز از تو اما تبلورِ رویاهای منی به سان انسانی تَعبیرِ خواب هایِ آشفته ی رسولانی و پرهایِ کبوترانِ آینده در آستین تو است بی تو اما هوایِ پر گرفتن توهمی است و عشق از انتِظار و کِسالَت و دِلتنگی فراتر نمی رود.. _رویا زرین سالی گذشته است زان ماجرای که عشق من و او از آن شکفت زان شام ها که شعر فریبای من شنید. در آن شب امید ، چشمان او به سبزی مرداب سبز بود. در گوش من ترانه نیزار می سرود آغوش مهرِ او گرمای بیکرانه ظهر کویر داشت. زان ماجرای تلخ سالی گذشته است با آنکه داستان من و او کهن شده است. با آنکهه دوستدار شکارم ، ولی هنوز هرگاه بر کرانه مرداب می رسم، با تیر سینه سوز مرغابیان وحشی آن را نمی زنم. در آن شب امید ، چشمان او به سبزی مرداب بود ! _فرخ تمیمی من به بند تو اسیرم تو ز من بی خبری مرحبا ؛ معرفت اینست که ز من می گذری طعنه از غیر ندیدی که بسوزد دل تو و بدانی که چه دردیست به خدا در به دری.. _بهزاد غدیری
12-11-2021، 8:42
اون گلولہ کہ میشہ شلیک ھرگز بہ اسلحہ برنمیگردہ
12-11-2021، 16:11
بحث کردن با بعضی ادم ها مثل فش دادن به خودمونه
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|