بخونو دونه هاي مروايده اشكتوتقديمه دلتنگي هات كن

[L.A.78]

پنج وارونه چه معنا دارد؟
خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرتزده گفت
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم

مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو می داد
آن قدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم

بعدها وقتی بارش بی وقفه درد
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد؟

[*Nafas*]

دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :
دیگر سوار نشوید !!! جا نیست …

[L.A.78]

آهای ِ روزگار !!
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ... !!

[ÐeaÐ GiЯl]

تو

يک حس کشنده ی لذت بخشی

و داغ

مثل ليسيدن عسل از لبه ی شکسته ی ليوان

با کامی تلخ

از جويدن هزار بسته ته سيگار

بيا آخرين پک را به من بزن

من هم دود ميشوم همين روزها...

[parnia tajik]

همــــیشـه دقــیقا وقـــــتی پـُر از حـــرفی ...


وقتـــی بغــــض میکـــُنی ...


وقتـــی دآغونــــی ...


وقــــتی دلــِت شکــــستـه ...


دقیقــــا همیـــن وقـــــتا ...


انقــــدر حــرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـی :

“بیخـــیآل' ...

[parnia tajik]

دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
.
.

[L.A.78]

دلم گرفته آسمون ، نمیتونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم ، نمیتونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها ، رو سینه من اومده
آخ داره باورم میشه ، خنده به ما نیومده

[parnia tajik]

.
آدم" باش ، "هوا"یم را داشته باش...
مگذار در این "هوا"ی بی کسی "حوا"ی "آدم دیگری شوم

[L.A.78]

شعر من حرف من است
حرف من خستگی سینه پر درد من است
شعر من حرف دلی است که در آن چشمه جوشان محبت جاریست
این شعر دلی است که در آن ، شاخه افسرده غمگین ، خاطر چشم بهاری دارد

[parnia tajik]

.
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده قدرت من نیست!
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است…