بخونو دونه هاي مروايده اشكتوتقديمه دلتنگي هات كن

[parnia tajik]

یچاره سنگی که از دست کودکی رها میشود


بسوی گنجشکی ! نمی داند که دل کودک را



بشکند یا دل گنجشک را.......!!!!



آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم


، شاید او تنهاتر از من باشد

[maryam.ekh]

گریه ی آخر شب هایم ... انگار کافی نبوده ...!!!

این روز ها ،

اوّل صبح ها هم ،

گریه می کنم .....

آاای آدم ها ،

این ها که می نویسم ،

یعنی ،

چقدر زیاد دلم می خواهد ... کسی باشد ...

بپرسد ... : " خوبی ... ؟؟!!!"

[*Nafas*]

مخاطب خاصی ندارد نوشته هایم اما تا دلت بخواهد همدرد دارد داغِ تمامِ نوشته هایم …

[maryam.ekh]

شما که غریبه نیستین . . . .
وقتی منو خواست ..
هیچ چیز جلودارش نبـــــــــــــود ..
و وقتی هم که منو نخواست
هیچ چیز نگهدارش نبــــــــــــــــود .......!

[*Nafas*]

این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !

[maryam.ekh]

ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی
دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!!


از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما

[parnia tajik]

گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!

دیگه دوستت ندارم …..

وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..

مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !

اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی

همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!

[maryam.ekh]

نمی خواســــــــــتم این عشــــــــق را فاش کنـــــــم

نمی خواســـــــــتم....

ناگاه به خــــــــود آمدم دیدم

همه ی کلمات راز مــــــــرا میدانند

ایــــــــن است که هر چه می نویسم عاشقـــــــــانه ای برای تومی شود....

[parnia tajik]

نمی دانم اگر روزی کوچه علی چپ ،
مشمول طرح ترمیم بافت فرسوده شود ،
وقتی من و تو پس از مدت ها ؛
یکدیگر را بر حسب اتفاق ببینیم !
چه خاکی بر سر خواهیم کرد . . . ؟!

[*Nafas*]

از سوختن هر چیزى خاکستر به جا میماند ولى از سوختن زندگى خاطره …