گفتگوی آزاد نسخه 326

[Đęąđ.ğïřł]

اءچرا اینجوری میکنی توء
چی بگم آخه چه حرفی میخوایازم
ببین باز عجله کردی ااآ

خوب باوش عجله نمیکنم ببینم کی میگی!

ای باباء جان
باز روباره همون عجله شد ک ..!

خئلی خووب

اونی ک خیلی شبیه من و ءمیفهمید ک منم خیلی میخوام باهاش زندگی کنم
ولی انقد ک دوسش داشتم بهم نگاه کرد من از خجال ت و عشق زبون و صورت م قرم شد
نتونستم دلم و راضی کنم بهش نگاه کنم یا بگم. چیزی#

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

خوب باوش عجله نمیکنم ببینم کی میگی!

ای باباء جان
باز روباره همون عجله شد ک ..!

خئلی خووب

اونی ک خیلی شبیه من و ءمیفهمید ک منم خیلی میخوام باهاش زندگی کنم
ولی انقد ک دوسش داشتم بهم نگاه کرد من از خجال ت و عشق زبون و صورت م قرم شد
نتونستم دلم و راضی کنم بهش نگاه کنم یا بگم. چیزی#

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

[sajedehh]

اءچرا اینجوری میکنی توء
چی بگم آخه چه حرفی میخوایازم
ببین باز عجله کردی ااآ

خوب باوش عجله نمیکنم ببینم کی میگی!

ای باباء جان
باز روباره همون عجله شد ک ..!

خئلی خووب

اونی ک خیلی شبیه من و ءمیفهمید ک منم خیلی میخوام باهاش زندگی کنم
ولی انقد ک دوسش داشتم بهم نگاه کرد من از خجال ت و عشق زبون و صورت م قرم شد
نتونستم دلم و راضی کنم بهش نگاه کنم یا بگم. چیزی#

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

آخی
به نظرم وقتی کسی و دوست داری اصلا خجالت نباید بکشی بگو بهش همیشه

[Đęąđ.ğïřł]

ای باباء جان
باز روباره همون عجله شد ک ..!

خئلی خووب

اونی ک خیلی شبیه من و ءمیفهمید ک منم خیلی میخوام باهاش زندگی کنم
ولی انقد ک دوسش داشتم بهم نگاه کرد من از خجال ت و عشق زبون و صورت م قرم شد
نتونستم دلم و راضی کنم بهش نگاه کنم یا بگم. چیزی#

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

اءچرا اینجوری میکنی توء
چی بگم آخه چه حرفی میخوایازم
ببین باز عجله کردی ااآ

خوب باوش عجله نمیکنم ببینم کی میگی!

ای باباء جان
باز روباره همون عجله شد ک ..!

خئلی خووب

اونی ک خیلی شبیه من و ءمیفهمید ک منم خیلی میخوام باهاش زندگی کنم
ولی انقد ک دوسش داشتم بهم نگاه کرد من از خجال ت و عشق زبون و صورت م قرم شد
نتونستم دلم و راضی کنم بهش نگاه کنم یا بگم. چیزی#

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

من ک میگم شرمو بزار کنار برو بهش بگو!
والا فردا پس فردا خبر عروسیشو میشنوی میمیونی رو دستمون:/
برو بگو:|

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

من که چیزی نفهمیدم!

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

[Đęąđ.ğïřł]

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

یه چیزی رو خواهرانه بهت بگم ناراحت نمیشی؟

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

شوخی بدی بودء

بابا دوسش دارم ولی دلم راضی نشد بهش بگم از شرم مم

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

الله و اکبر:/

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

خانمی شما بیداری
فک کنم همه بیدارن!!!

چرا الله اکبر

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.