03-12-2011، 13:06
بريز اي اشك ناكامي ، بريز از بيسرانجامي ،
كه نفرين دلي،قلبي شكسته ، پس اين بيسرانجامي نشسته
كه آه سينه سوز مهربوني سر راه مرا از پيش بسته ،
دلم رنجيده از زخم زبونها ،
به ظاهر مهربوني ديدن از نامهربونها ،
خيال كردم يكي دلسوزمونه
براي گريه هام دل ميسوزونه
خيال كردم يكي داره هواي كار مارو اگه مونديم تو اين كار زمونه .
.........................................................................................................................................
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
كه نفرين دلي،قلبي شكسته ، پس اين بيسرانجامي نشسته
كه آه سينه سوز مهربوني سر راه مرا از پيش بسته ،
دلم رنجيده از زخم زبونها ،
به ظاهر مهربوني ديدن از نامهربونها ،
خيال كردم يكي دلسوزمونه
براي گريه هام دل ميسوزونه
خيال كردم يكي داره هواي كار مارو اگه مونديم تو اين كار زمونه .
.........................................................................................................................................
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...