نظرسنجی: این رمان را بنویسم یا نه ؟
این نظرسنجی بسته شده است.
آره
0%
0 0%
نه
0%
0 0%
در کل 0 رأی 0%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 117 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کره فروش{داستان}

یکی از دوستان شیوانا دو دختر جوان داشت که از زیبایی بهره چندانی نبرده بودند ، دوست شیوانا روزی دخترانش را نزد او فرستاد و به شیوانا گفت که می ترسد دخترانش به خاطر معمولی بودن تا آخر عمر مجرد بمانند و کسی سراغشان نیاید به همین خاطر از شیوانا خواست تا دخترانش را نصیحتی کند شاید با عمل کردن به نصایح شیوانا دختران بتوانند مرد مناسبی برای زندگی خود پیدا کنند .


شیوانا متوجه شد که با وجودی که چهره هر دو دختر عادی و معمولی است اما یکی از آن ها دندان هایی بسیار تمیز و سفید و مرتب دارد . به همین خاطر تبسمی کرد و خطاب به دختر دیگر گفت : تو هم سعی کن مثل خواهرت مواظب دندان ها و نظافت همین بدنی که داری باشی، نگران نباشید حتما کسی سراغتان می آید .
چند ماه بعد دو خواستگار که هر دو برادر بودند برای دختران پیدا شد و شیوانا برای مراسم عروسی دعوت شد . در طول مراسم دوست شیوانا از او پرسید :آخر دندان های سفید که دلیل تمایل یک شخص برای همسر گزینی نمی شود ؟
شیوانا سری تکان داد و گفت : بیا از خود دامادها بپرسیم !سپس به سراغ دامادها رفتند و دلیل واقعی تمایل آن ها برای ازدواج با این دو دختر را پرسیدند . یکی از آن ها گفت : امثال این دختران در این منطقه زیاد بود ، اما دندان های سفید و تمیز و مرتب آن ها حکایت از نوعی وسواس و حساسیت و جدیت و پافشاری در حفظ چیزی با ارزش و رعایت کردن صدها قاعده برای محافظت از بخشی اساسی از بدن یعنی دندان دارد .
خوب وقتی کسی بتواند در یک بخش زندگی اش تمام قواعد بازی درست را بداند می تواند با آگاهی این قواعد را در بخش های دیگر زندگی اش هم به کار گیرد،دندان های سفید فقط شاهدی بودند بر این که نو عروسان ما قواعد زندگی درست را بلدند . همین برای ما کفایت می کرد .
زندگــی ...
به من آموخــــت...
همیشه منتظر حمله ی ....
احتمالیه کسی باشم ..........
که به او...
محبت فراوان کــــــــــردم............
:499:
پاسخ
 سپاس شده توسط Lordlas ، pink devil ، cute flower ، ZUSE ، benyamin ، FARID.SHOMPET


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان های کوتاه - amin - 20-03-2011، 20:15
RE: دا ستان کوتاه - طاها - 20-10-2011، 14:10
RE: دا ستان کوتاه - msit723 - 20-10-2011، 14:21
داستان قشنگ - deymon1 - 26-12-2011، 17:01
داستان عاشقانه - deymon1 - 26-12-2011، 17:09
دو ګرګ - FARID.SHOMPET - 01-01-2012، 14:17
RE: شوهر مریم! - istanbul - 16-01-2012، 22:31
RE: شوهر مریم! - 1939 - 16-01-2012، 22:33
RE: شوهر مریم! - ~SoLTaN~ - 16-01-2012، 23:35
طرف شدن باخر - 202020 - 28-01-2012، 19:29
رنگها(عاطفی - 202020 - 28-01-2012، 19:34
کمربند - آرزو - 03-02-2012، 14:27
فقیر و ثروتمند - mohamad66 - 07-02-2012، 18:02
دختر سی دی فروش - serpico - 21-02-2012، 20:38
مسجد - sanaz_jojo - 28-02-2012، 21:46
صورتحساب - bikas - 07-03-2012، 15:32
RE: صورتحساب - ffrr - 07-03-2012، 16:18
یه داستان کوتاه - Armina - 08-03-2012، 13:35
هیزم شکن - ♥ Sky Princess♥ - 09-03-2012، 10:06
داستانی کوتاه - Armina - 09-03-2012، 16:21
عشق مادر - Hamidreza jefri HHH - 12-05-2012، 14:23
RE: عشق مادر - Amir BF - 12-05-2012، 15:19
RE: عشق مادر - gita mini - 12-05-2012، 15:21
RE: عشق مادر - بهار2 - 12-05-2012، 17:50
قـدرت بـخشش - Armina - 16-05-2012، 9:52
ابراز عشق - Hamidreza jefri HHH - 17-05-2012، 10:36
دروغ (طنز) - Hamidreza jefri HHH - 18-05-2012، 14:29
زندگی - saghar77 - 21-05-2012، 15:50
پنجره - saghar77 - 21-05-2012، 16:11
قدرت کلمات - saghar77 - 21-05-2012، 17:10
یک بنده خدا - sayna - 21-05-2012، 17:11
داستان BRT!!! - saghar77 - 21-05-2012، 20:22
RE: داستان BRT!!! - best~boy - 21-05-2012، 20:47
آن سوی مرز عاشق - benyamin - 22-05-2012، 17:24
تنها راه رسید... - *elahe* - 23-05-2012، 0:04
پسرک خوش شانس - sina.a1 - 30-05-2012، 17:20
RE: پسرک خوش شانس - mohmo - 30-05-2012، 18:12
ما که هستیم؟؟؟ - hell girl - 31-05-2012، 13:48
مادر زنداني - ارمين2012 - 07-06-2012، 13:21
RE: مادر زنداني - ~SoLTaN~ - 07-06-2012، 13:35
دندانهای سفید - ♥ Sky Princess♥ - 10-06-2012، 20:39
RE: شوهر مریم! - anna - 16-06-2012، 22:07
اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:36
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:45
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:49
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:53
عشق - Nasim 12 - 23-06-2012، 12:33
عشق لعنتی - Nasim 12 - 23-06-2012، 12:34
یک رویا.... - aCrimoniouSs - 01-07-2012، 11:05
RE: رویا - ...Sara SHZ... - 01-07-2012، 21:02
یک داستان زیبا - benyamin - 02-07-2012، 14:50
مادر - parya2 - 08-07-2012، 19:03
تنها در جنگل - Nasim 12 - 09-07-2012، 17:53
RE: تنها در جنگل - serpico - 09-07-2012، 18:09
RE: تنها در جنگل - best~boy - 09-07-2012، 18:12
RE: تنها در جنگل - pegah-p - 09-07-2012، 18:12
مادر اگر نذر کند - gomnam - 12-08-2012، 11:30
استاد سلام - gomnam - 15-08-2012، 17:20
چند نوجوان - gomnam - 16-08-2012، 13:01
جلد کمپوتها - gomnam - 16-08-2012، 13:02

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حال بهم زن ترین داستان دنیا(هر اتفاقی که بعد از خوندن داستان افتاد به من ربطی نداره)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان