05-12-2013، 0:07
بابا کار شما خوبه
یه بار منو دوستام جو گیر شدیم
وشیطون گولمون زد:vil::vil: یه خانم معلمی بود که اصلا به کلاس ما نمیومد و نمشناختیمش
یه پیکان لگن داشت :w14:ماهم زنگ ورزشمون بود رفتیم پنچرش کردیم:vil::vil:
چشتون روز بد نبینه لو رفتیم ولی اون روز چیزی به ما نگفتن

حالا تو مدرسه مد شده بود همه ماشین اون بدبختو پنجر میکردن این پنچر میکرد اون پنچر میکرد
5B:
5B:
بعدش ترم آخر خرداد ماه درست روزی که آخرین امتحان دادیم و به خیال خودمون خلاص شدیم


که یا علی احضارمون کردن
چی شده
باز ماشینشو پنچر کردن به ما گفته بودن یه دسته آدم که شاگردش بودن قرار گذاشتن ولی ما لوشون ندادیم اینم از مرام ما:29dz:ولی اونا انداختن گردن ما:306:
من که هنوز نرفته بودم خونه ولی دوستمو از خونشون با باباش برگردوندن
نگو بابای دوستم قاطی داره:230::230: زنگ زد 110 پلیس اومد معلم و بابای طرف داشتن دعوا میکردن
منو بابامم که تازه رسیده بود همش بر بر نگاشون میکردیم

خلاصه بین خودمونم باشه یه سربازم بود که به منو دوستم نگاه میکردو فقط میخندید

دیگه سرتونو درد نیارم بابام و ماموره وساطت کردن قضیه حل شد:301::301:
:306::306:خوب چیکار کنم آخرین روز مدرسه آخرش مچمو گرفتن:306::306:

یه بار منو دوستام جو گیر شدیم


چشتون روز بد نبینه لو رفتیم ولی اون روز چیزی به ما نگفتن


حالا تو مدرسه مد شده بود همه ماشین اون بدبختو پنجر میکردن این پنچر میکرد اون پنچر میکرد


بعدش ترم آخر خرداد ماه درست روزی که آخرین امتحان دادیم و به خیال خودمون خلاص شدیم







من که هنوز نرفته بودم خونه ولی دوستمو از خونشون با باباش برگردوندن
نگو بابای دوستم قاطی داره:230::230: زنگ زد 110 پلیس اومد معلم و بابای طرف داشتن دعوا میکردن




خلاصه بین خودمونم باشه یه سربازم بود که به منو دوستم نگاه میکردو فقط میخندید


دیگه سرتونو درد نیارم بابام و ماموره وساطت کردن قضیه حل شد:301::301:
:306::306:خوب چیکار کنم آخرین روز مدرسه آخرش مچمو گرفتن:306::306: